کد خبر: 1296370
تاریخ انتشار: ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۲:۴۰
«جستاری تاریخی در زبان مردم آذربایجان» در گفت‌وشنود با دکتر احمد فرشبافیان
زبان آذری همان زبان ترکی نیست. پان ترکیست‌ها سال‌هاست با غوغاسالاری، مفاهیم تاریخی را نادیده گرفته و هویت برساخته ترکی را به مردم القا می‌کنند. بقایای فرقه پیشه‌وری تا همین ۲۰ سال پیش با اکراه زیاد از کلمه ترک استفاده می‌کردند. حتی در بسیاری از گویش‌های شهر‌های آذربایجان کلمه ترک با تمسخر تلفظ می‌شد! تقریباً در تمام این خطه به جای ترک از عبارت توح استفاده می‌شد
 معصومه محرمی

جوان آنلاین: جریانات تجزیه‌طلبِ عمدتاً مستقر در خارج از کشور، معمولا بر زبان تُرکی به عنوان زبان دیرین مردم آذربایجان تکیه فراوان دارند، این در حالی است که تاریخ حکایتی دگر دارد و در این میان تلاش می‌شود تا حقایقی در پرده باقی بماند! در گفت‌وشنود پی آمده، دکتر احمد فرشبافیان، استاد دانشگاه و مدیر اندیشکده مطالعات راهبردی قفقاز، آناتولی و آسیای میانه در این باره به ارائه نتایج تحقیقات خود پرداخته است. امید آنکه تاریخ‌پژوهان و عموم علاقه‌مندان را مفید و مقبول آید. 
 
در آغاز گفت‌و‌گو، مختصری درباره تاریخچه زبان آذری بگویید. زبان مردم آذربایجان در ادوار قدیم چه بوده است؟
 ابن ندیم از قول ابن مقفع در کتاب الفهرست، قدیمی‌تر خبر درباره زبان آذری مردم آذربایجان را متعلق به اواخر قرن یک و اوایل قرن دو هجری می‌داند: «زبانی است که مردم اصفهان، ری، همدان، ماه نهاوند و آذربایجان سخن می‌گویند...». طبری نیز در تاریخ خود از شخصی به نام محمد بن البعیث نام می‌برد که با متوکل عباسی به جنگ پرداخته است. او می‌نویسد: «حدثنی انه انشدنی بالمراغه، جماعه من اشیاخ‌ها اشعارا لابن البعیث بالفارسیه و تذکرون ادبه و شجاعه و له اخبارا واحادیث». در این عبارت، طبری به صراحت زبان مردم آذربایجان در اوایل قرن سوم هجری را فارسی می‌شمارد. در اینکه زبان مردم آذربایجان فارسی بوده، جای تردید نیست. بی‌گمان آذری از زبان‌های ایرانی به شمار می‌رفته که همه مؤلفان اسلامی نخستین سده‌های هجری در این باره اتفاق نظر دارند. علامه قزوینی در کتاب بیست مقاله، از قول مارکوارت مستشرق مشهور آلمانی می‌نویسد: «اصل زبان حقیقی پهلوی، عبارت بوده است از زبان آذربایجان که زبان کتبی اشکانیان بوده است...». دکتر محمدجواد مشکور درباره تداوم زبان آذری در قرن هشتم هجری آورده است: «در فارسی بودن مکاتبات در آذربایجان قرن هشتم هجری، نامه‌ای به مهر سلطان ابوسعید بهادرخان در آن استان به دست آمده که خطاب به مردم اردبیل و به فارسی است که در آن از دو جماعت مغول و تاجیک سخن به میان آمده و از ترکان سخن نرفته است. این امر نشانگر آن است که در آن زمان، زبان ترکی در میان مردم آذربایجان غلبه نیافته بود و اکثر مردم به آذری (پهلوی) یا فارسی پهلوی سخن می‌گفتند...». همچنین از اینجا روشن می‌شود که مؤلفان و دانشمندان تاریخی تا سده هشتم هجری، زبان مردم آذربایجان را پهلوی (آذری) نامیده‌اند. وی در ادامه بحث، خبری از حمدالله مستوفی (صاحب نزهه القلوب) آورده و از آن نتیجه گرفته است که در قرن هشتم، هنوز ترکان چادرنشین یا ده‌نشین بودند و به شهر‌ها راه نیافته بودند و ترک و تاجیک (پارسی‌زبانان مسلمان)، از هم جدا بودند و مردم تبریز، اردبیل، مشگین‌شهر، نخجوان، دهخوارقان و دیگر مناطق هنوز زبانشان ترکی نشده بود. البته به نظر می‌رسد که آقای مشکور، مسامحتاً لفظ ترکی را برای آذربایجان به کار برده است، همانند برخی از مردم خودمان که وقتی از ایشان سؤال می‌شود که کجایی هستید و زبانتان چیست؟ جواب می‌دهند ترکی. در حالی که نه نژاد مردم آذربایجان ترکی است، نه زبانشان. 

آیا زبان مردم آذربایجان همان زبان ترکی است؟ 
خیر. مسئله این است که زبان آذری، همان زبان ترکی نیست. پان ترکیست‌ها سال‌هاست که با برچسب زنی و غوغاسالاری، مفاهیم تاریخی را نادیده گرفته و به جای آن هویت برساخته ترکی را به مردم القا می‌نمایند. بقایای فرقه پیشه‌وری تا همین ۲۰ سال پیش با اکراه زیادی از کلمه ترک استفاده می‌کردند. در حالی که کلمه آذربایجان، همواره با غرور و افتخار از زبان همین مردم شنیده می‌شد، نه اهمال و تمسخر. 
محمدتقی زهتابی نویسنده کتاب «زبان ادبی معاصر در آذربایجان» که در گرایش‌های پان ترکیستی و سرسپردگی‌اش به دستگاه اطلاعاتی حزب بعث عراق شکی نیست، در عنوان کتاب خود از اصطلاح زبان آذری استفاده می‌کند. سیاست جدید ابلاغی به پان ترکیست‌ها از سوی اتاق‌های فکر خارجی، بر محور آذربایجان‌زدایی کامل تا حد زدودن نام آذری/ آذربایجان در دهه اخیر بوده است. به همین دلیل است که یکی از تئوریسین‌های پان ترک‌ها مدعی می‌شود، آذری مفهومی جدید است که از سوی دولت ایران ساخته شده است! ایشان یا با ادبیات و تاریخچه آذربایجان آشنایی ندارد یا مأمور است و معذور! سلام الله جاوید وزیر کشور فرقه دموکرات، کتابی به نام خودآموز فارسی- آذربایجانی نوشته است. وی در این کتاب می‌توانست به راحتی از اصطلاح فارسی- ترکی استفاده کند، ولی ترجیح داد از مفهوم زبان آذربایجانی نام ببرد. چرا وقتی فرقه دموکرات و پدران فکری و معنوی پان ترکیسم از عنوان آذری استفاده می‌کردند، مورد هجمه نبودند؟ استاد ابوالحسن اقبال آذر، شهردار تبریز در مصاحبه با مرتضی حنانه از خاطرات شخصی، هنری و اجتماعی خود در زمان برکشیدن فرقه پیشه‌وری چنین نقل می‌کند: «سران نظامی فرقه دموکرات پیشه‌وری قصد داشتند او را وادار کنند که تعلیم موسیقی به ترکی بدهد، اما استاد با صراحت می‌گوید من ترک نیستم، من ایرانیم...». همچنین در اوج قدرت و محبوبیت فرقه دموکرات در سالگرد تأسیس شیر و خورشید سرخ، مراسمی در تالار شهرداری تبریز برپا می‌گردد. در این مجلس همه نمایندگان سیاسی شوروی، فرماندهان ارتش سرخ در آذربایجان و سران فرقه دموکرات حضور داشتند. در برنامه، جای ویژه‌ای برای اقبال آذر در نظر گرفته شده بود. آنها از این راه می‌خواستند با بهره‌گیری از محبوبیت و معروفیت وی، وجهه‌ای برای خود دست و پا کنند. نوبت اجرا به اقبال آذر رسید. وی نگاه خود را مستقیم در چشم کنسول روس دوخت و اشعاری به زبان فارسی خواند. استاد شهریار هم در وصف این مردانگی استاد اقبال آذر شعر زیر را سرودند:
یاد آن شب کن که او از بهر ایران عزیز
صیحه زد با نفس کاین جا سر بده، ترکی مخوان
شعر عارف خواند و گفت‌ای مجلس شورا بگو
خانه از غیر است یا زین ملت بی‌خانمان؟

این زبان دستخوش چه تغییراتی شده است؟
طبق شواهد تاریخی، زبان آذری دو بار دستخوش تغییر شد. یک بار حدود ۳۵۰۰- ۳۰۰۰ سال پیش. وقتی ماد‌های ایرانی زبان، از شمال به فلات ایران کنونی آمدند و زبان بومیان پیشا ایرانی ماد و از جمله آذربایجان را مادی و ایرانی کردند. تا آن وقت آذربایجان، ایرانی زبان نبود. قبایل بومی آذربایجان، زبان‌های گوناگون لولوبی وگوتی داشتند که همگی از بین رفت. آثاری از آن زبان‌ها نمانده و دقیقاً هم معلوم نیست که این زبان‌ها چه واژگانی داشتند و ساختار دستوری‌شان چگونه بود؟ بار دوم زبان آذربایجان (فرهنگی و تمدنی)، پس از سقوط ساسانیان به دست اعراب و به خصوص حملات، کوچ، اقامت و حکومت قبایل ترک زبان به ایران و روم شرقی یعنی ترکیه امروز در عرض چند قرن از پهلوی تغییر کرد. آذربایجان هیچ گاه و در هیچ دوره‌ای فقط یک زبان نداشته است. نه امروز و نه ۳ هزار سال پیش. 

انعکاس شرایط سیاسی و اجتماعی دوره رضاخان در وضع زبان و ادبیات آذربایجان چگونه بوده است؟
در سال ۱۳۰۴ که رضاخان بر تخت سلطنت ایران نشست، به طور جدی شروع به اجرای سیاست‌های تخریبی علیه فرهنگ آذربایجان نمود و ضرباتی سنگین بر پیکر فرهنگ و هویت آذربایجانی وارد کرد. در دوره رضاخان سه گفتمان هویتی در آذربایجان حاکم بود. یک طیف، همسو با سیاست‌های ایرانیزاسیون قزاق بودند. آنها طرفدار سرسخت و افراطی فارسیزه شدن آذربایجان و حذف هویت آنان بودند. دومین گروه، طرفدار گفتمان هویت دولتی ایران به همراه هویت قومی آذربایجان بودند و هدف خود را خودمختاری فرهنگی آذربایجان در چارچوب ایران معرفی می‌کردند. طیف آخر در سال‌های آخر پهلوی شکل گرفت که خود دارای اختلاف گفتمانی بود. این گفتمان به تأسی از حزب کمونیست شوروی و در قالب حزب توده پا گرفت که گروهی طرفدار فارسیزه کردن هویت آذربایجانی‌ها و گروه دیگر، خواستار خودمختاری فرهنگی آذربایجان بودند. در آن دوران به اصطلاح روشنفکران درصدد تحقیر و بیگانه جلوه دادن آذری زبانان بودند و نظام حاکمه هم اجراکننده اندیشه این نظریه‌پردازان وابسته بود. طی این مدت، آشکارا در رادیو و تلویزیون مورد بی‌احترامی قرار گرفتند. عرصه جامعه را چنان بر آذری‌ها تنگ کرده بودند که زمینه تغییر هویت برای افراد کم‌ظرفیت مهیا بود. 
در ادامه سیاست‌های تخریبی رژیم گذشته، نام‌های آذری، بومی و اصیل برخی شهرها، روستا‌ها و حتی کوه‌ها، دره‌ها، رود‌ها و جنگل‌ها به نام ساختگی و جعلی عوض شد. مثلاً قره‌داغ به ارسباران تغییر یافت. در اسناد رسمی وزارتخانه‌های امور خارجه، جنگ و معارف مربوط به سال‌های ۱۳۰۴- ۱۳۰۱، دولت ایران صراحتاً اعلام می‌کند: «زبان ترکی در آذربایجان باید منسوخ گردد، زبان فارسی باید رفته رفته معمول و زبان حقیقی این حدود شود...». دکتر جبار باغچه‌بان درباره سیاست‌های نادرست آموزشی نسبت به آذربایجانی‌ها در دوره پهلوی اول می‌نویسد: «دکتر محسنی وزیر فرهنگ آذربایجان در دوره پهلوی به جای اینکه سوابق و علایق فرهنگیان را تقدیر و تشویق کند، دستور اکید داد در اداره فرهنگ، کارمندان با مراجعان و در مدارس معلمان با شاگردان همه باید به زبان فارسی گفت‌و‌گو کنند وگرنه از کارشان برکنار خواهند شد. گذشته از اینکه این کار، یک تکلیف شاق و غیر عملی بود او نمی‌دانست با صدور این دستور، حق و علاقه تاریخی یک قوم بزرگ را انکار و حس میهن پرستی آذربایجانی را تحقیر و جریحه‌دار خواهد کرد...». 

ادعای برخی قومگرایان با تأکید بر ظلم و تعدی پهلوی‌ها بر مردم آذربایجان به ویژه در زمینه زبان و ادبیات و فرهنگ، مبتنی بر چیست؟
اینکه پهلوی‌ها بر فرهنگ آذربایجان و هر خرده فرهنگ ایرانی دیگر ظلم روا داشتند، امری بدیهی است، ولی در این میان گروهی با پررنگ کردن این مسئله تلاش دارند ظلم و تعدی گروه‌های قومگرا و تجزیه‌طلبی همچون فرقه دموکرات آذربایجان بر فرهنگ و زبان این مردم را از یاد‌ها بُرده یا کمرنگ نشان دهند. سران این فرقه با سیاسی کاری و نظامی‌گری ظالمانه بسیاری از بنیان‌های تاریخی و تمدنی آذربایجان را از بین برده یا لکه‌دار کردند، زیرا تنها هدف و سیاست این فرقه، پیاده‌سازی برنامه‌ها و تحقق اهداف نظام ضد دینی و ضد مردمی شوروی سوسیالیستی و حتی پان ترک‌های افراطی ترکیه بود، بنابراین نباید در مجموعه تحلیل‌های تعدی ضد فرهنگی پهلوی‌ها بر مردم آذربایجان، مزدوری فرقه دموکرات برای بیگانگان و تلاش برای تزلزل بنیان‌های فرهنگی آذربایجان از سوی آنها نادیده گرفته شود. 

پس از پیروزی انقلاب اسلامی، زبان‌های مادری دچار چه تحولاتی شد؟
وقوع انقلاب اسلامی در ایران هدیه‌ای فرهنگی بود که نصیب ملت، در گستره وسیع جغرافیایی ایران شد. در این راستا مردم آذربایجان و استان‌های آذری‌نشین بیش از دیگران مشمول این نعمت شدند. البته در دوران پهلوی (اول و دوم)، تمامی خرده فرهنگ‌های ایرانی اعم از اقوام سابقه‌دار تمدنی ایران همانند آذری‌ها، اعراب، بلوچ‌ها، اکراد و... مورد هجوم این خاندان بی‌فرهنگ و بی‌تمدن بودند و تفاوتی در تجاوز به حریم فرهنگی آنها از سوی حکومت نبود، ولی ناگفته نماند ظهور فرقه‌های وابسته‌ای همچون فرقه دموکرات در منطقه آذربایجان برای پهلوی‌ها بهانه‌سازی کرد و در پر رنگ‌تر شدن هجوم آنها بر خرده فرهنگ ایرانی آذربایجان بی‌تأثیر نبود. انقلاب اسلامی با تکیه بر شعار شعورمند خود یعنی «آزادی»، تجلی دوباره چهره تمدنی فرهنگ آذربایجان در بطن فرهنگ غنی و چند هزار ساله ایران شد. فرهنگی که خود را در متن فرهنگ ایرانی تعریف کرد و استقلال طلبی، وحدت با دیگر اقوام ایرانی در قوام بخشیدن به قدرت ملی، ایستادگی در برابر تجاوز دشمنان خارجی به تمامیت ارضی ایران، تأکید بر هویت دینی و شیعی خود را بار دیگر به منصه ظهور رساند و مطمئناً بر اذهان اقوام دیگر ایرانی در پرداختن به این مؤلفه‌ها مؤثر بوده و است. از بارزترین نمونه‌های این تجلی، حضور مقتدرانه جوانان آذربایجانی در دفاع از حریم ایران اسلامی و حرم جمهوری اسلامی در جریان هشت سال دفاع مقدس بود که به قول رهبر فرزانه انقلاب، لشکر عاشورای آذربایجان نماد غیرت این خطه شد. 
من معتقدم به جای برشمردن خدمات انقلاب اسلامی به فرهنگ، زبان و ادبیات آذربایجان، این سؤال را مطرح کنیم که کدام بُعد از تمامیت فرهنگی این منطقه است که در دوران انقلاب اسلامی، آزادانه و بدون هیچ محدودیتی بدان پرداخته نشده است؟ تا جایی که بعضاً افراطیون نیز دچار تفسیر غلط شده و از این آزادی، بهره‌برداری سوء کرده و می‌کنند. بالاتر از این نعمت کدام است که شاعران جوان و پیشکسوت آذری در حضور رهبری انقلاب اسلامی، اشعار خود را به زبان مادری و بومی در تمامی زمینه‌های دینی، سیاسی و اجتماعی قرائت کنند و رهبر حکیم و فرزانه انقلاب نیز آنان را برای تقویت عنصر فرهنگی شعر به زبان آذری، تشویق نمایند؟ آیا مشابه این رفتار فرهنگی را هرگز می‌توان در مهد خیالی و توهمی تمدنی پان ترک‌ها در ترکیه و باکو یافت که رؤسای این کشور‌ها اجازه دهند تا نمایندگان خرده فرهنگ‌هایی همانند کردها، تالشی‌ها و تات‌ها در حضورشان بیتی به زبان خود قرائت کنند؟ آیا در همین کشور‌ها به صورت آزاد روزنامه‌ای به این زبان‌ها چاپ و منتشر می‌شود؟ امروزه آزادی‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و آموزشی در دوران برقراری نظام اسلامی، فرصتی طلایی است که از طریق قانون اساسی کشورمان در اختیار آحاد مردم ایران در سرتاسر کشور و به شکل پررنگ‌تر در اختیار مردم شریف، مسلمان و انقلابی آذربایجان نهاده شده است. 

شما به عنوان مؤسس گروه زبان و ادبیات آذری در دانشگاه تبریز، سیر آموزش و استقبال آذری زبانان از این رشته را چگونه ارزیابی می‌کنید؟
هرچند این گروه آموزشی با هدف تحقق شعار سیاسی کارانه انتخاباتی طیفی از جناح‌های سیاسی کشور در سال ۱۳۹۵ بنیان نهاده شد، ولی به حول و قوه الهی، تدوین عاقلانه و هوشیارانه سرفصل‌های دروس این رشته با کمک اساتید مؤمن و عالم دانشگاه، متکی بر آثار و منابع فرهنگی ادبی ایرانی و اسلامی، چنان محکم بنا نهاده شده که (در صورت تدریس درست) از درون آن جز هویت ایرانی- اسلامی، چیز دیگری در نمی‌آید. البته در سال‌های اخیر، این گروه دچار تحولاتی شد، به طوری که در دوره‌ای با بی‌توجهی و بدسلیقگی مدیریت، آشفتگی‌هایی در بدنه دانشجویی و مدرسان مشاهده شد. ولی بحمدالله در حال حاضر با مدیریت عالمانه و علاقه‌مند به فرهنگ و هویت ایرانی- اسلامی مدیر محترم گروه، مسیر خوب و درستی را می‌پیماید. البته با این همه باید مواظب رخنه افراطیون در ابعاد مختلف دانشجویی و استادی بود و نیز از همین سرفصل حمایت و مواظبت کرد تا دچار تحولات منفی نباشیم، چراکه در حال حاضر، بیشتر تلاش‌های افراطیون و قومگرایان داخلی و خارج از مرز‌ها معطوف به تغییر سرفصل دروس این رشته است تا از این طریق بر روند آموزش این گروه مؤثر واقع شوند. 
نکته پایانی اینکه اخیراً گروهی از نمایندگان مجلس - که برخی نمایندگان استان نیز در زمره آنها هستند- طرحی را با مضمون تأکید بر اصل ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی مبنی بر نحوه آموزش زبان آذری که به اشتباه ترکی نامیده‌اند، ارائه داده‌اند، ولی من مطمئنم که این دوستان اصلاً توجه دقیقی به محتوای این اصل نداشته و با توجه به دورنمای فکری و انتخاباتی خودشان طرح را امضا کرده‌اند. نباید از یاد برد که در حال حاضر، مسئولان در اجازه دادن به بُعد آموزش زبان و ادبیات آذری پا را فراتر از اصل ۱۵ گذاشته‌اند، چراکه در این اصل، مقطع آموزشی ادبیات (نه زبان) آذری، فقط مدارس است، در حالی که اکنون این زبان و ادبیات، در دانشگاه تدریس می‌شود. لازم است دوستان سیاسی اندیش در ارائه نظرات خود دقت بیشتری کنند و منطقه، کشور و نظام را با بی‌توجهی دچار چالش‌های بیهوده نکنند. اینک بند‌های مورد اشاره اصل ۱۵، فراتر از متن این اصل در حال اجراست!

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار