کد خبر: 1278933
تاریخ انتشار: ۰۷ بهمن ۱۴۰۳ - ۰۴:۴۰
نظروگذری بر خاطرات مهدی نوروزی
اثری که هم اینک در معرفی آن سخن می‌رود، خاطرات مهدی نوروزی از تعامل افسران ارتش شاهنشاهی با انقلاب اسلامی را در بردارد
شاهد توحیدی

 جوان آنلاین: اثری که هم اینک در معرفی آن سخن می‌رود، خاطرات مهدی نوروزی از تعامل افسران ارتش شاهنشاهی با انقلاب اسلامی را در بردارد. این مجموعه از سوی مؤلف تدوین یافته و انتشارات سوره مهر، به انتشار آن همت گماشته است. تارنمای ناشر در شرحی بر محتوای کتاب، نکات پی آمده را از نظر دور نداشته است:
«خاطراتی که در این کتاب ذکر شده، فقط بخش کوچکی از فعالیت‌های انقلابی اشخاصی است که در سطوح مختلف ارتش شاهنشاهی، اعم‌از نیروی زمینی، نیروی هوایی و نیروی دریایی به جریان افتاد. حوادث مندرج در این نوشتار، مربوط به اتفاقاتی می‌شود که در ایستگاه رادار جزیره کیش، پایگاه هوایی مشهد، ایستگاه رادار بابلسر و مکان‌های مختلفی از تهران رخ داده است. اگر نویسندگان و محققین موفق به بررسی و نگرش حوادث مربوط به انقلاب اسلامی در ارتش شاهنشاهی بشوند، خواهند دید اعتقادات دینی تا چه وسعتی و با چه عمقی در میان افراد نیرو‌های نظامی گسترش و نفوذ داشته و سبب چه میزان فعالیت‌های انقلابی شده است. در آن صورت نظرات و نگاه تازه‌ای نسبت به ارتش رژیم گذشته پیدا کرده و دلایل اصرار گروهک‌ها بر انحلال ارتش در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی و تأیید و تعریف حضرت امام (ره) از ارتش را درک خواهند کرد. فعالیت‌های شهید سرلشگر کلاهدوز و دوستانشان در گارد شاهنشاهی، فعالیت‌های شهید سپهبد صیاد شیرازی و همکارانشان در یگان‌های مختلف نیروی زمینی، فعالیت‌های شهید سرلشگر بابایی و دوستانشان در پایگاه هشتم شکاری اصفهان، فعالیت‌های مرحوم حاج آقا کرمانی، امیرعطاءالله بازرگان، امیرحسین مرآتی، شهید سرهنگ شاه‌حسینی، سرهنگ خداوردی، سرهنگ پورانی و دوستانشان در پایگاه سوم شکاری همدان و... حکایت از گستردگی مجاهدات‌ها و تلاش‌های چهره‌های مؤمن و معتقد نظامی در سراسر ارتش شاهنشاهی دارد. مهدی نوروزی راوی در گفت‌و‌گویی که درباره خاطرات خود داشته است، می‌گوید: در زندگی من اتفاقاتی وجود داشت که هم سرنوشتم را تغییر داد و هم به نظرم برای روایت در تاریخ، باید عنوان شود. در سال ۵۱ من به همراه تعدادی از همکارانم، برای گذراندن یک دوره آموزش نظامی، به مدت ۱۷ماه به انگلستان اعزام شدم. این سفر را در حالی می‌رفتیم که حس می‌کردیم، نماینده حکومتی هستیم که دروازه تمدن بزرگ بشری است، اما در همان مدت اقامت بود که رفته رفته متوجه شدیم، آنچه در قالب تبلیغات به ما گفته می‌شد، چیزی جز برخی تبلیغات پوچ نیست. در واقع نه کسی ما را می‌شناخت و نه اهمیتی به ما می‌داد! این سرآغاز یک تحول بزرگ در زندگی ما بود که با نوعی احساس خالی شدن همراه بود. نوروزی ادامه می‌دهد: در برگشت به ایران مأموریت من و یکی از دوستانم، به جزیره کیش اختصاص یافت. در این جزیره بود که در هنگام سفر‌های نوروزی خانواده سلطنتی، با رفتار‌های غیر متعارف و عجیب آنها آشنا شدیم! در همین حین بود که کتاب‌های دکتر شریعتی و نوار‌های سخنرانی آقای فلسفی نیز به دست ما می‌رسید و آگاهی ما را نسبت به آنچه در پیرامونمان رخ می‌داد، افزایش می‌داد و رفته رفته به این نتیجه رسیدیم که باید برای نجات کشور کاری کنیم و این مصادف شد با انتقالم به مشهد. این همافر بازنشسته، در ادامه روایتش از خاطراتش در این کتاب می‌گوید: در مشهد با مقام معظم رهبری و شهید اندرزگو آشنا شدم. این آشنایی تا جایی رسید که هفته‌ای دو بار تا پیش از دستگیری ایشان، برای تدریس زبان انگلیسی به آقا به منزلشان در مشهد می‌رفتم. بعد از آن [دستگیری رهبری]نیز به سید علی اندرزگو کمک کردیم، تا ابزار ترور شاه را وارد ایران و به کیش منتقل کند که در نهایت با ترور او این مأموریت نیز ناکام ماند...».

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار