جوان آنلاین: علی زارعان ۳۰ سال است که در فضای رسانه ملی فعالیت جدی دارد. او که سالها مدیرگروه کودک شبکه ۲ و مدیرگروه کودک شبکه تهران بوده است، در حال حاضر تهیهکنندگی برنامه جریانساز و فاخر «سرزمین شعر» را در کارنامه دارد. این برنامه در گروه ادب و هنر شبکه ۴ سیما، توانسته نظر عوام و خواص دنیای ادبیات فارسی را به خود جلب کند. جوان با وی گفتوگو کرده است.
شما سالها در گروه کودک به عنوان مدیر فعالیت داشتید. چه شد که وارد دنیای شعر شدید؟
حرفه اصلی و علاقهام همواره شعر بوده است، اما، چون نویسندگی میکنم، در مباحث نوجوانان هم ورود کردهام. به همین دلیل سالها پیش در برنامه «نیمرخ»، که از شبکه ۲ روی آنتن میرفت، فعالیت داشتم. این برنامه به نوعی به ادبیات توجه داشت و ادبیاتی از جنس نوجوانانه داشت. اما پس از دورشدن از فضای مدیریت، عملاً وارد فعالیت در حوزه شعر و ساخت برنامه «سرزمین شعر» شدم.
برنامه «نیمرخ» از برنامههای جریانساز و خاطرهانگیز در دوران خود بود. در «نیمرخ» چهکار میکردید؟
جزو شورای نویسندگان و محققان آن بودم و فعالیتهای مکملی مانند دیدارهای رسانهای «نیمرخ» با ستادهای کشوری و اهل فرهنگ به عهده من بود، تا زمانی که به شبکه تهران انتقال یافتم و فضای کاریام مدیریتی شد.
بگذارید از آن برنامه بیشتر صحبت کنیم. اصلاً چه شد که «نیمرخ» شکل گرفت؟
به صراحت باید بگویم «نیمرخ» در زمان خودش یک جریان رسانهای و یک جهش در این حوزه بود که ساختارشکنی متعهدانه و بااخلاق برای نوجوانان داشت و تا به امروز هیچ برنامهای به آن شکل تکرار نشد. شاید آن روزگار فرصت بیشتری از طرف رسانه و مخاطب برای تولیدات اینچنینی وجود داشت که منتظر یک اتفاق نواندیش دینی برای نوجوانان بود، زیرا اصولاً نگرش به نوجوانان بسیار دقیق و مشکلاتشان شناخته شده بود. در تولید «نیمرخ»، تمام نهادها همسو شده بودند تا برای نوجوانان کارهای بزرگ انجام گیرد، تا جایی که خانه فرهنگ «نیمرخ» شکل گرفت.
این برنامه مورد اقبال هم بود؟
بله. یادم است انبوه نامههای ارسالی از مخاطبان برای برنامه ارسال میشد، تا جایی که از اداره پست تماس میگرفتند که تکلیف این نامهها را مشخص کنید. برای همین ما فقط یک تیم برای رسیدگی به نامهها و جوابدادن به آنها داشتیم.
برگردیم به «سرزمین شعر»، گفتید خود شما هم اهل شعر و شاعری هستید؟
بله؛ سال ۷۳ در جشنواره شعر دانشجویی مقام اول دانشگاه را کسب کردم. البته مجاورت با استادانی، چون قیصر امینپور هم برای من نعمت بود. یادم است پس از تعطیلی کلاس، همراه او میشدم و شعرهایم را اصلاح میکرد و با همه دانشجویان همینطور بود؛ همقدم و همراه آنها در آموزش شعر بود. اصلاً قیصر امینپور تعریف شده بود تا در جمع دانشجویان باشد.
از کارهای اثرگذار شما در گذشته که در حوزه ادبیات و شعر هم بود برنامه «سرودهای زندگی» است که ابتدای دهه هشتاد پخش میشد. درست است؟
بله؛ سال ۸۳ زمانی که جورج بوش ایران را محور شرارت نامید، ما خواستیم به زبان هنر پاسخش را بدهیم. برای همین گروه «سرودهای زندگی» را تشکیل دادیم که مجموعهای از بچهها و هنرمندان بودند و قطعات موسیقی اجرا میکردند. مرحوم ناصر چشمآذر، فردین خلعتبری، موسیپور و حمیدرضا صدری قطعاتی ساختند و همراه شدند با یک گروه ۵۲ نفری از دانشآموزان که لباسهایی هماهنگ داشتند. اشعاری اجرا شد که افقهای فرهنگی و علمی ایران را در بر میگرفت و خیلی از آن استقبال شد. همان زمان آتشسوزی خانه مرحوم چشمآذر رخ داد که حواشی به دنبال داشت.
از آن تیم ۵۲ نفری دانشآموزان اطلاعی دارید؟
هر کدام در گوشهای از دنیا مشغول به کار هستند. یکی در اتریش تدریس موسیقی دارد و یکی در تهران فعالیت میکند. خدا را شکر موفق بودهاند. یکی از برنامههای من این است که اگر بتوانم یک مستند درباره آنها از زمانی که برنامه را میساختیم و پشتصحنهها، تا حالا که در چه وضعیتی هستند، تولید کنم.
در تولیدات رسانه ملی به نظر میرسد در خصوص نوجوان غفلت شده، نظر شما چیست؟
کار درباره نوجوانان سخت است و پیچیدگیهای زیادی دارد. نوجوانان نه کودک هستند و نه بزرگسال؛ آنها به دنبال هویت و استقلال اجتماعی و اعتراضهای خود هستند. برای همین از نگاه رسانه و جامعه باید درست با آنها مواجه شد. امروز هیچ گروهی در تلویزیون کار واقعی برای نوجوانان ندارد. مثلاً شبکه افق گروه نوجوان ندارد. شبکه تهران تحت عنوان گروه کودک و خانواده است، نه نوجوان و شبکه ۲ هم بیشتر به کودکان و بزرگسالان میپردازد.
چرا؟
کار به قضیه نداریم. پیداکردن گروه کودکونوجوان که هم اشراف به موضوعات نوجوانان داشته باشند و هم رغبت، جسارت و تعهد میخواهد. زمانی «نیمرخ» برنامهای خاص بود؛ بهگونهای که نوجوانان وقتی با رهبری دیدار داشتند، راحت با ایشان سؤالوجواب میکردند. مطبوعات آن زمان هم برای نوجوانان کارهای خوبی منتشر میکردند؛ البته وجود افرادی، چون قیصر امینپور که سروش نوجوان را راهاندازی کرد، در آن دوره نعمت بود و همین بر غنای آثار میافزود.
ایده «سرزمین شعر» چگونه شکل گرفت؟
سالها بود که برای شعر برنامهای در رسانه نداشتیم. هرچه کار میشد در حوزه کتاب و مطبوعات بود و نه خود شعر. شاعران دعوت میشدند تا در کنار سایر برنامهها باشند، نه مختص به شعر. سال قبل، پرچمدارانی، چون علیرضا قزوه و میلاد احسانپور میخواستند کار رسانهای دراین باره انجام بدهند؛ اما نشد. هدف ما استعدادیابی بود، به شکلی که تلنت نباشد. احساس کردم باید از فرصت بهره میبردم، شاید دیگر پیش نیاید تا شاعر، صاحب اول هنر ایران را نشان بدهیم. برای همین دست به کار شدم، دکوری تهیه کردیم و سیاهمشق خوشنویسی را پایین دکور قرار دادم. بعد از آن شاعران را دعوت کردم، هشت نفر مربی و پنج نفر هسته مرکزی بودند. آن زمان پول برای شروع کار نداشتم ولی کار کلید خورد.
مجموعهها و بنیادهایی که در حوزه ادبیات فارسی فعالیت دارند، چقدر همراهی کردند؟
تقریباً حمایتی نشدم. فقط مدیرعامل همراه اول، مهدی اخوان بهابادی بود که بدون هیچ چشمداشت تبلیغاتی از ما حمایت کرد تا «سرزمین شعر» فعال شود.
مگر شبکه ۴ بودجهای نداد؟
بودجهها محدود است. توانایی ساخت یک دکور با هزینه زیاد که دوام برای چند فصل داشته باشد، با بودجه شبکه نمیخواند. از ۶۴ نفر شرکتکننده، ۴۵ نفرشان غیر تهرانی بودند که هزینه رفت و برگشت و همراه و اسکان و هدایای مهمانان و دستمزد داوران و عوامل برنامه، همه بیشتر از بودجه دریافتی بود. در حال حاضر هم قطعاً نیاز به کمک بیرونی داریم تا کار با مشکل مواجه نشود.
ساخت برنامه سخت بود؟
بله. هر لحظه احساس میکنم در هوای معجزه زندگی کردهام تا این برنامه به ثمر برسد. والا اگر همکاری همه دوستان در شبکه و شاعران نبود، کار خیلی سخت میشد. اما به لطف خدا بهسرعت کار پیش رفت، بهگونهای که روز اول ضبط داشتیم، روز بعد تدوین و روز سوم پخش. از طرفی بزرگانی، چون مرحوم محمدعلی بهمنی و استاد میرشکاک چراغ برنامه را روشن کردند حتی استاد گرمارودی برای افتتاحیه برنامه حضور داشت که ذیقیمت بود.
دلیل استقبال بزرگان شعر و ادبیات از «سرزمین شعر» را چه میدانید؟
عمده برنامههای شعر تلویزیون درباره شعر کهن است یا اگر شاعری دعوت میشود، به بهانه شعر است، نه خود شاعر. مرحوم بهمنی میگفت: «شاعر شنیدنی است.» کسی شعر را برای شعر در برنامهها ندیده بود، ولی «سرزمین شعر» به همین نیت راهاندازی شد. در هشتاد قسمت از برنامه که اگر به طور نسبی حساب کنیم، در هر برنامه، ۱۰شعر خوانده شده باشد، حدود ۸۰۰ شعر تاکنون ارائه شده است؛ این یعنی تبلور شعر که بسیار ارزشمند است.
«سرزمین شعر» تا چه حد توانسته جریانساز باشد؟
آرزو دارم که بتواند به موتور محرکه بزرگی تبدیل شود، نه اینکه دفتر و تشکیلات داشته باشد؛ بلکه حرکت به جلو کند. این برنامه توانسته است حدود سه هزار شعر را احیا کند؛ این یعنی احیای شاعر، که به گمانم حدود ۳۵۰ هزار نفر در کشور مدعی شاعری هستند. اینها فرصتی برای ظهور و بروز ندارند، هرچند شعر هنر اول است و باید چنین فضایی مهیا شود.
آیا تلاش کردید تا این جریانسازی را با نهادهای آموزشی به اشتراک بگذارید؟
بله؛ پیشنهاد دادیم که جشنواره شعر دانشآموزی و دانشجویی در بستر «سرزمین شعر» انجام شود و یک تعامل دوسویه شکل بگیرد. خود من هم برآمده از همین جشنوارههای شعر هستم و میدانم که ظرفیتهای بالایی دارند.
در «سرزمین شعر» از برنامهای الگو گرفتید؟
اصولاً برنامههای استعدادیابی بهصورت جهانی تقریباً شبیه هم هستند: رقابتی بین افراد با حضور داوران و شرکتکنندگان. مهم محتوا و سیر برنامه است. در جهان عرب برنامهای به نام «امیر الشعرا» در حال اجراست که به اشعار کلاسیک عربی میپردازد. ما از آن وام گرفتیم؛ البته تغییراتی تدریجی هم در آن ایجاد کردهایم تا بومی شود.
چرا استادانی مانند دکتر اسماعیل آذر در برنامه حضور ندارند؟
ما از شاعران معاصر در برنامه داریم و مرزبندیها مشخص است. استاد آذر بیشتر در حیطه محفوظات فعالیت کردهاند و این روش ما متفاوت از آن روش است.
آینده «سرزمین شعر» را چگونه میبینید؟
خیلی از دوستان و بزرگان نکات خود را مطرح کردند که استفاده کردیم. به نظرم «سرزمین شعر» درختی است که ریشه داده است و میتواند سایه بلند و پر از ایدهای داشته باشد. در این مدت قد کشیده است و باید منتظر بمانیم تا رشد کند و بزرگان توجه بیشتری به این برنامه و درخت نوظهور شعر داشته باشند.
بازخورد «سرزمین شعر» در رسانههای خارجی چطور بود؟
دوستان افغانستانی و تاجیکستانی و حتی قزاقستانی در فضای مجازی بهشدت برنامه را دنبال میکنند. به نظرم ایران، افغانستان و تاجیکستان بهعنوان هلال فارسیگو میتوانند با کمک یکدیگر پایههای تمدن فارسی را تقویت کنند و این برنامه بستر خوبی است.
به فکر تولید تلویزیونی مشترک در خود این کشورها افتادهاید؟
هنوز بهطورجدی در این زمینه کاری صورت ندادهایم، ولی جای کار دارد که باید بدان پرداخته شود.