قصد قتل نداشتم. من قاتل نیستم. میخواستم بترسانمش، اما چاقو به او برخورد کرد و قتل اتفاق افتاد. اینها جملاتی است که بسیاری از مرتکبان قتل برای دفاع از خود مقابل قضات دادگاهها مطرح میکنند، اما در واقع حادثهای که روی دادهاست منجر به سلب حیات از یک انسان شدهاست، برای همین فردی که در مظان اتهام قرار میگیرد، به اتهام قتل عمد محاکمه میشود و در موارد بسیاری همان حکمی که برای یک قتل برنامهریزی شده صادر میشود، برای وی هم صادر میشود و فرد قصاص خواهد شد.
ما گزارشهای بسیاری منتشر کردهایم که در جریان آن افراد به دلیل موضوعات پیشپا افتاده با هم درگیر میشوند و این درگیری با قتل یک نفر تمام میشود. دعوا بر سر شاخه درخت، تفاله چای، نگاه چپ، شوخی، دعوای زن و شوهری، صدای بلند یا میانجیگری در این دعواها خیلی وقتها به قیمت جان شرکتکنندگان در این مجادلهها تمام میشود و این پرسش مطرح میشود که چرا جان بعضیها به همین آسانی از دست میرود؟
اگر به سوابق پروندههای قتل مراجعه کنیم، روشن میشود بین آمار قتلهایی که با برنامهریزی قبلی صورت میگیرد با آمار جرائمی که ناخواسته رقم میخورد، فاصله زیادی وجود دارد. فراوانی این آمار حکایت از شدت روحیه پرخاشگری در جامعه دارد که سبب میشود افراد به جای حرف زدن، با هم درگیر شوند. در حال حاضر مسائل اقتصادی خشونت در جامعه را افزایش داده و سبب شدهاست عمده آسیبهایی که اینروزها جامعه را در برگرفته است، ریشه در بروز معضلات اقتصادی داشته باشد. شدت گرفتن این معضلات کانونهای خانواده را هم با تنشهای زیادی مواجه میکند، از همینرو معضلاتی که سرپرستان خانواده با آن درگیر هستند، روان اعضای خانواده را درگیر میکند و سبب میشود بخش زیادی از قتلهایی که در کانون خانوادهها رقم میخورد، ریشه در مسائل اجتماعی و اقتصادی داشته باشد. در موارد زیادی با بالاگرفتن مشاجرات خانوادگی یکی از اعضای خانواده با هر چیزی که دم دستش باشد، عضو دیگر خانواده را هدف قرار میدهد. وقتی فرزند خانواده گلدان را به سمت خواهر یا برادرش پرتاب میکند، در واقع در حال تخلیه خشم درونی خود است، اما در مواردی شدت این خشم به قیمت جان عضو دیگر خانواده تمام میشود. ترککردن محل منازعه، مهمترین رفتاری است که میتواند از بروز یک فاجعه جلوگیری کند، بنابراین وقتی یکی از طرفین قادر به کنترل رفتار خود نباشد، طرف مقابل باید مهارت لازم برای برونرفت از یک اتفاق را داشته باشد. بدترین حالت این است که دو طرف قادر به کنترل رفتار و خشم خود نباشند که اگر چنین رویدادی رقم بخورد، ماجرا با بروز یک فاجعه به سرانجام خواهد رسید. قتلهای ناخواسته گاهی در بروز اعمال مجرمانه هم رقم میخورد. گاهی سارقان خرد برای ارتکاب سرقت وارد عمل میشوند، اما در جریان ارتکاب جرم مرتکب قتل میشوند. گزارشهای بسیاری منتشر کردهایم که سارقان در جریان ارتکاب سرقت مرتکب قتل میشوند. در واقع انگیزه اصلی آنها سرقت است و انگیزهای برای قتل ندارند، اما دستشان به خون آلوده میشود؛ مثلاً فردی که برای سرقت وارد یک خانه میشود، با صاحبخانه مواجه میشود و بعد از درگیری با وی مرتکب قتل میشود از همینرو پلیس همواره به شهروندان توصیه میکند برای صیانت از جان خود مقابل مجرمان مقاومت نکنند.
وضعیت فعلی آبستن حوادث بسیاری است، از همینرو افزایش مهارتهای زندگی باید بیش از هر زمان دیگری مورد توجه خانوادهها قرار گیرد؛ مهارتهایی که در مراجعه به روانشناسان یا مراجعه به آثار مکتوب به راحتی در دسترس همگان قرار دارد.