اندک محرومیت در نظر گرفته شده توسط کمیته انضباطی برای تیمهایی که حاضر به همکاری با تیمملی جوانان نشدند، میتواند گام مثبتی باشد برای مسئلهای که سالهاست تیمهای ملی پایه را به چالش کشیده است. البته به شرط آنکه محرومیتهای در نظر گرفته شده اندکی سفت و سختتر باشد.
لیست تیمملی که اعلام میشود، بسیاری از تیمها بابت عدم دعوت از برخی بازیکنان شاکی میشوند، چراکه پوشیدن پیراهن تیمملی را افتخاری بزرگ میدانند و نمیخواهند سهمی از این افتخار نداشته باشند و حتی سهم کمی داشته باشند. اما پای تیمهای ملی ردههای پایه که به میان میآید، همین تیمها سر ناسازگاری میگذارند و هیچ تمایلی برای همکاری از خود نشان نمیدهند، گویا که تنها پوشیدن پیراهن تیمملی بزرگسالان افتخار است! حال آنکه افتخار حضور در تیمهای ملی ردههای پایه هم از افتخار حضور در تیم بزرگسالان کمتر نیست، چراکه افتخارآفرینی در هر مقطع و هر رشته و زمینهای برای کشور افتخارآفرینی است و حائز اهمیت. هرچند که جدا از بحث افتخارآفرینی و سهم داشتن در کسب موفقیت، حضور در این تیمها تأثیر قابل توجهی نیز به لحاظ فنی برای بازیکنان دارد و میتواند بر کولهبار تجربیات آنها بیفزاید، خصوصاً که عمده بازیکنان تیمهای جوانان و امید نفرات فیکس و دائمی تیمهای خود نیستند و شاید به ندرت فرصت حضور در ترکیب اصلی، آنهم در بازیهای بینالمللی را داشته باشند، اما در تیم جوانان و امیدها این میدان به آنها داده میشود.
البته مسئله عدم همکاری تیمهای باشگاهی با تیمهای ملی ردههای پایه داستان تازهای نیست و هیچ یک از اقدامات و قوانین فدراسیون فوتبال تا به امروز نتوانسته تیمها را موظف به تمکین کند و عمدتاً سرمربیان تیمهای رده جوانان و امیدها در این زمینه با مشکل مواجه میشوند. دیروز کمیته انضباطی طی حکمی ۱۲ باشگاه لیگبرتری و لیگ یکی و ۱۵ بازیکنی که توسط باشگاههای خود اجازه حضور در اردوی تیم جوانان را نگرفته بودند به دو جلسه محرومیت محکوم کرده که یک جلسه آن تعلیقی است. اما آیا یک جلسه محرومیت میتواند تیمها را موظف به همکاری با تیمهای ملی ردههای پایه کند؟
بیشک از هر تیم یک یا نهایت دو بازیکن رده جوانان به تیمملی دعوت میشوند که نبودشان در ترکیب تیمهای خود نمیتواند خیلی تأثیرگذار باشد. حال آنکه مجموعه نفرات دعوت شده شاکله تیمملی را تشکیل میدهد و عدم حضور تعداد قابل توجهی از آنها شرایط را برای موفقیت این تیمها، حال میخواهد جوانان باشد یا امید دشوار میکند. هرچند برخی تیمهای ضعیفتر میتوانند ادعا کنند که بازیکنان جوانی که به تیمملی دعوت میشوند مهرههای اصلی آنها هستند، اما بیتردید تیمهای پرمهرهای، چون پرسپولیس، استقلال، تراکتور و سپاهان که عمدتاً ستارهها و بازیکنان اسم و رسمدار لیگ را دور خود جمع کردهاند، نمیتوانند مدعی شوند که عدم حضور یکی، دو بازیکن جوانشان شرایط را چنان برایشان بغرنج کرده که نتوانستند به نتایجی که باید و شاید دست یابند. حمایت از تیمهای ملی یک وظیفه است، اما باشگاههای فوتبال ایران سالهاست که توجهی به این وظیفه مهم خود نمیکنند و دود این بیتوجهی بهطور مستقیم به چشم تیمهای ملی پایه (جوانان و امیدها) میرود. تیمهایی که به دلیل نداشتن مهرههای مورد نیاز خود نمیتوانند نتایجی را که باید کسب کنند و این بیتوجهی و عدم حمایت باید با چنان برخورد تند و قاطعی همراه باشد که هیچ تیمی به خود اجازه عدم همکاری با تیمهای ملی را ندهد. در واقع محرومیتها باید بهگونهای باشد که باشگاهها با یک دودوتا، چهارتای ساده به این نتیجه برسند که عدم همکاری با تیمهای ملی برایشان آنقدر گران تمام میشود که ارزش سرپیچی ندارد! برخوردهایی، چون بسته شدن پنجره نقلوانتقالات یا در نظر گرفتن محرومیتهای طولانیمدت.