جوان آنلاین: رژیم صهیونیستی، یک سال پس از عملیات وعده صادق که به تعبیر رهبر معظم انقلاب ضربات غیرقابل ترمیمی خورد، همچنان در باتلاقی که خود ساخته، گرفتار است و هرچه بیشتر دست و پا میزند، بیشتر فرو میرود. بنابراین اربابان و آفرینندگان این رژیم جعلی باید برای رهایی از این مخمصه کاری کنند.
طی یک سالی که گذشت سران رژیم صهیونی، با اقدامات جنون آمیز خود ۴۲ هزار و ۶۰۳ نفر از ساکنان بیگناه غزه را به خاک و خون کشیدند، ۹۹ هزار و ۷۹۵ نفر را زخمی و چند صد هزار نفر هم آواره شدهاند. آنها اراده کردند هم غزه را از مردم تخلیه و هم حماس را نابود کنند، اما جز بیآبرویی و بیاعتباری ناشی از نسلکشی که طی هفت دهه گذشته به مدد امپراتوری رسانهای و سانسور شدید، پنهان نگه داشته بودند، چیزی عایدشان نشد. افکار عمومی جهانی علیه آنها جریحهدار شده و دامنه اعتراضات گسترده علیه این نسلکشی، نه در آسیا و کشورهای اسلامی که اروپا و امریکا و افریقا را درنوردیده است. روزی نیست که شهرهای اروپا و امریکا از تظاهرات ضد صهیونیستی از یک سو و اعتراض به سیاستهای حامیان این رژیم خونریز از سوی دیگر خالی بماند.
آرمان فلسطین اگر تا چندی پیش به عنوان یک آرمان اسلامی شناخته میشد، اکنون به آرمان ملتهای جهان و به نماد مبارزه با ظلم و ستم تبدیل شده که نمایندگان ادیان توحیدی از مسیحی و یهودی مدافع آن هستند. فلسطین اکنون نه مسئله اول جهان اسلام که مسئله اول دنیا شده و در مقابل ماهیت رژیم صهیونیستی به عنوان یک باند تبهکار و جنایتکار شناخته شده که جز نسلکشی و جنگ و جنایت روش دیگری نمیشناسد. جوش و خروشی که ایجاد شده، قابل فرونشاندن نیست. اعتبار پوشالی رژیم صهیونی فروپاشیده و مظلومیت یک ملت رنجکشیده آوازه جهانیان شده است. رهبران و مجاهدان فلسطینی نزد جهانیان عزیز شدهاند و از آنان به عنوان قهرمانان راه عدالت و آزادی و انسانیت میشناسند. در مقابل سران رژیم صهیونیستی روز به روز نزد ملتها منفورتر میشوند.
دولتهای حامی و برخی اقمار منطقهای رژیم صهیونیستی، اما برای رهایی از این مخمصه باید دست به کار شوند. باید به هرشکلی که شده، توجهات افکار عمومی منطقه و جهان را از این نسلکشی و فضاحت تاریخی منحرف سازند. گویی مشتی دولتهای استعمارگر یک طرف تاریخ ایستادهاند و ملتهای آزادیخواه جهان با هر دین و مذهبی در کنار فلسطین، یک طرف دیگر تاریخ.
توسل به یک روش نخنما شده و تکراری
راه سهلالوصل در این زمینه شاید کشیدن پای جمهوری اسلامی ایران به عنوان محور مقاومت و اصلیترین حامی ملت مظلوم فلسطین به یک یا چند مناقشه ساختگی باشد. همپیمانان اروپایی و منطقهای رژیم صهیونیستی، پروندههای مفتوح و البته بیاعتبار زیادی علیه جمهوری اسلامی ایران برای چنین روزهایی ساخته و پرداختهاند.
روزی به بهانه دروغین فروش سلاح و پهپاد به روسیه برای استفاده در جنگ اوکراین، جمهوری اسلامی ایران را تحت فشار قرار میدهند و با صدور بیانیه و بعضاً قطعنامههای تکراری، تحریمهای غیر قانونی و غیر حقوقی علیه ایران وضع میکنند و روز دیگر همین بهانه را بهروز رسانی کرده و به بهانه حمایت ایران از محور مقاومت و مجاهدان فلسطینی، شرکتهای هواپیمایی ایران را مورد تحریم قرار میدهند. روزی در کنار شیوخ بیآبروی خلیج فارس، جمع میشوند و پای ادعاهای تکراری آنها در باره جزایر همیشه ایرانی خلیج فارس، را امضا میکنند و جمهوری اسلامی ایران را «اشغالگر» جزایر خود میخوانند! و در عین حال با تمام قساوت از ۷۵ سال اشغالگری رژیم صهیونیستی دفاع و بلکه حمایت میکنند.
همه این اتهامات نخ نما شده، اما یک هدف را دنبال میکند، جنایات رژیم صهیونیستی باید در کانون توجهات جهانی کمرنگ و بلکه حذف شود.
یارکشی نیابتی در زمین رژیم صهیونیستی
در پس این اقدامات ایذایی، اما طراحیهای دیگری نهفته است که نمیتوان چندان نسبت به آنها بیتفاوت بود. اینکه در هنگامه جنگ و نزاع رژیم صهیونیستی با محور مقاومت و جمهوری اسلامی ایران که با اقدامات تروریستی در حمله به کنسولگری ایران در دمشق و پس از آن ترور شهید اسماعیل هنیه در تهران شکل عینیتری به خود گرفت، به یکباره حمایت اتحادیه اروپا از ادعاهای امارات درباره جزایر سه گانه ایرانی رونمایی میشود، الزاماً نمیتوان آن را یک بیانیه صرف برای دفاع از یک ادعای تکراری تلقی کرد. خصوصاٌ اینکه در این بیانیه مداخله جویانه از جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک دولت «اشغالگر!» یاد میشود.
فرا تحلیل این اقدام مداخله جویانه میتواند یار کشی از برخی دولتهای بیریشه و وابسته به استکبار در روزهای رویارویی احتمالی ایران با رژیم صهیونیستی هم باشد. خاصه آنکه این دولتها اکنون از ملتهای خود نیز سالهاست فاصله گرفتهاند و در اندیشه و آرمان فلسطین، در نقطه مقابل هم قرار گرفته و مشروعیت خود را نزد ملت هایشان از دست دادهاند.
به قول یک تحلیلگر مسائل منطقه «مدتهاست که دولتهایی در منطقه به دولتهای نیابتی اسرائیل تبدیل شدهاند که اردن و امارات شاخصترین آنها هستند. اسرائیل که از آزمون جنگ موشک سرافکنده بیرون آمده، با کمک دول اروپایی به «پروکسیهای» دولتی خود در منطقه روی آورده است. کشورهای کوچک و ثروتمند که در تقسیم کار بینالمللی اقتصادی و سیاسی نقش میپذیرند، در واقع چارهای ندارند جز آنکه در عمل به دولتهای نیابتی تبدیل شوند. عنوان شیک و مجلسی «نقشیابی در تقسیم کار بینالمللی» نامی است برای پوشش «دولت نیابتی». درست در زمانی که افکار عمومی جهان عرب و مسلمان واکنش مثبتی به ایران در مواجهه با اسرائیل نشان داده است، همآوایی اتحادیه اروپا با شورای همکاری خلیج فارس وظیفه تخریب روابط ایران با اعراب را به «پروکسی»های اسرائیل در منطقه واگذار کرده است.»، اما آیا رژیم صهیونیستی و متحدان غربی آنها میتوانند به چنین حکام نیابتی بیریشه در روز حادثه دل ببندند؟ تجربه نشان داده که خیر.
آزموده را آزمودن خطاست
دوران پر افتخار دفاع مقدس، آیینه تمام نمای این تجربه شکست خورده است. جایی که ملت ایران در مقابل تمام هیمنه غرب ایستاد و قهرمانانه از این دفاع بیرون آمد و اجازه نداد وجبی از خاک کشور دست دشمن بیفتد. توان دفاعی و بازدارندگی ایران امروز با ایران آن روزها فرسنگها فاصله دارد. انسان عاقل هیچ گاه در مسیری قدم نمیگذارد که پایان آن نابودی و نیستی است. خصوصاً اینکه برخی حکام منطقه به قول ظریفی در کاخ شیشهای نشستهاند که با یک سنگ فرو میریزند. حال اگر میخواهند قدرت و اقتدار ایران بزرگ را ببینند، بسم الله. اما چه بد سرنوشتی است حاکمی که بازی بخورد و خود را پیشمرگ اهداف سلطه جویانه رژیم صهیونیستی کند. جمهوری اسلامی ایران همانگونه که بارها گفته آغاز گر هیچ جنگی نبوده، اما برای دفاع از خود حد و مرزی نمیشناسد. برخی اگر توهماتی درسر دارند، بهتر است تجدید نظر کنند، پیش از آنکه دیر شده باشد.