جوان آنلاین: مدیران ساترا با استفاده از تاکتیک شترمرغی میخواهند همچنان بر مرکب مدیریتی سوار باشند چه اینکه اگر مورد سؤال قرار بگیرند که این آثاری که در حال بردن جامعه به لبه پرتگاه اخلاقی و رفتاری است، چرا باید ساخته شود، میگویند بدون مجوز ساخته و پخش شدهاند و اگر نقدی به شرایط و خروجی تأسفبرانگیز شبکه نمایش خانگی شود بلافاصله با صدور اطلاعیه میگویند که نظارت ما پیشینی است!
پس از پخش قسمت چهارم سریال «غربت» ساخته امیر پورکیان و توقیف از پلتفرم نماوا برخی رسانهها در مورد ضرر و زیانی که به دلیل عملکرد ساترا و نظارت پسینی آنها متوجه مخاطب میشود، نکاتی را مطرح کردند. روابط عمومی ساترا در واکنش به این موضوع با انتشار اطلاعیهای نوشت: «نظارت ساترا برخلاف ادعای مذکور، پیشینی است.»
پیشینی یا پسینی؛ مسئله این نیست!
اگرچه ساترا نوع نظارت خود بر شبکه نمایش خانگی را پیشینی میداند، اما مسئله اصلی که همان ضرر و زیان مخاطبان است، همچنان مغفول مانده است، چه اینکه مخاطبان با خرید اشتراک پلتفرمها در بازههای زمانی مختلف اقدام به تماشای محتوای مورد علاقه خودش میکنند، به همین علت توقیف یک ماهه این سریال بدان معناست که مخاطب هزینه اشتراک این یک ماه را پرداخته، اما چیزی دریافت نکرده است.
البته شرایط و اوضاع محتوای آثاری که توسط پلتفرمهای مختلف در شبکه نمایش خانگی عرضه میشوند آنقدر مخرب و ضد خانواده شده که متوقف شدن در نوع نظارت ساترا به نوعی سالبه به انتفای موضوع است. اگر قرار باشد بحث نظارت پیشینی ساترا بر آثار شبکه نمایش خانگی را بپذیریم، بنابراین باید همه اشکالات و ایراداتی که نسبت به محتوای این آثار مطرح میشوند را هم متوجه ساترا به عنوان ناظر اصلی این حوزه بدانیم. قطعاً ساترا برای اعمال نظرات کارشناسی و اصلاحات لازم مورد نظرش در آثار شبکه نمایش خانگی قواعد و باید نبایدهایی دارد که بر اساس آنها نظارت پیشینی را انجام میدهد. متأسفانه محتوای ارائه شده از سوی پلتفرمها در شبکه نمایش خانگی هیچ تناسبی با شرایط فرهنگی و اجتماعی کشورمان ندارد.
فضای شبکه نمایش خانگی باوجود نظارتهای پیشینی، اما بلااثر ساترا مملو از قتل، شربخمر، ترویج خشونت، عادیسازی سیگار کشیدن زنان و دختران، اباحهگری اخلاقی و همچنین عادی انگاری جرم و جنایت با تکرار این اقدامات در آثار متعدد این مدیوم است.
ملاحظات بهداشت روانی جامعه
شاید همین تکانههای ویرانکننده اخلاق و روابط انسانی بود که باعث شد اواخر شهریورماه امسال حسین فرشیدی، معاون بهداشت سابق وزارت بهداشت در نامهای به سعید مقیسه، معاون سازمان صداوسیما و رئیس سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی «خواستار ملاحظات بهداشت روانی - اجتماعی تولیدات شبکه نمایش خانگی» شود. طبق اعلام وزارت بهداشت، عادی جلوه دادن آسیب به خود، توسعه مصرف الکل از طریق نمایش مصرف الکل، نمایش مصرف مکرر سیگار و دخانیات، نمایش پرخاشگریهای فیزیکی و عاطفی و خیانت از جمله آسیبهای احتمالی تولیدات شبکه نمایشخانگی بر مخاطبان است.
اظهارات مسئولان ساترا و تأکید مؤکد آنها بر اعمال نظارت پیشینی بر تولیدات شبکه نمایش خانگی در حالی صورت میگیرد که مسئولان همین سازمان در جلسات مختلف رسمی و غیررسمی از نمایش آثار بدون مجوز و عدم تمکین پلتفرمها و تولیدکنندگان آثار شبکه نمایش خانگی در رعایت قانون و همچنین کسب مجوزهای لازم قانونی، مدام در حال ناله و فغان هستند. ظاهراً در مواجهه با اقدامات خلاف قانون پلتفرمها تنها راهبرد مسئولان ساترا برپایی مجالس روضهخوانی و مویه کردن است و اگر در مواردی هم به قول قدیمیها کارد به استخوانشان برسد دست به دامان قوه قضائیه و دادستان و ... میشوند.
خب این چه مدیریتی است که نه میتوانید قانون را اجرایی و عملیاتی کنید و نه زیر بار پذیرش و قبول مسئولیت تزریق قانونشکنی و عادیانگاری جرم و جنایت از طریق آثار این مدیوم به جامعه و جوانان و نوجوانان میروید. به واقع دوستان ساترا با استفاده از تاکتیک شترمرغی میخواهند همچنان بر این مرکب سوار باشند، چه اینکه اگر مورد سؤال قرار بگیرند که این آثاری که در حال بردن جامعه به لبه پرتگاه اخلاقی و رفتاری است چرا باید ساخته شود میگویند که بدون مجوز ساخته و پخش شدهاند و اگر نقدی به شرایط و خروجی تأسفبرانگیز شبکه نمایش خانگی شود بلافاصله با صدور اطلاعیه میگویند که نظارت ما پیشینی است! خب اگر نظارت آن هم از نوع پیشینی آن وجود دارد پس این همه سیاهی، پلتشی و عادیسازی عرق خوری و سیگار کشیدن در بین زنان و دختران چیست که در اغلب آثار این مدیوم وجود دارد و به خورد مردم و جامعه داده میشود؟!
شلمشوربای نمایش خانگی
وقتی این فضای نابسامان و بلبشو را میبینیم ناخود آگاه به یاد صحبتهای محمدتقی فهیم، منتقد سینما و تلویزیون میافتیم که گفته بود: «نمایش خانگی شلمشوربا شده و اغلب بهجای تولید پادزهر فرهنگی و هنری، سم اجتماعی به خوردِ مصرفکنندهها میدهد.» متأسفانه شبکه نمایش خانگی از منظر هنری و محتوایی مملو از آثار نازل و سخیفی است که اغلب از الگویی ثابت تبعیت میکنند، «قصههای ضعیف و بیهوده کش آمده و یک لشکر ستاره و سلبریتی» که بناست «کمبودهای جذابیت داستان» را جبران کنند.
نگرانی بابت خسارتهایی که آثار شبکه نمایش خانگی به جامعه وارد میکنند، بحثی نیست که صرفاً از جانب رسانهها مطرح شود، بلکه کارشناسان و پژوهشگران عرصههای مختلف اجتماعی و فرهنگی به شدت نگران این مسئله هستند. فاطمه محمدی، جامعهشناس و پژوهشگر حوزه زنان و خانواده در رابطه با تأثیر سریالهای شبکه نمایش خانگی بر خانواده و تربیت فرزندان منبعث از سبک زندگی نامتعارفی که این سریالها آن را تئوریزه و ترویج میکنند با طرح سؤالاتی میگوید: «مسائل غیراخلاقی، نگاههای نادرستی که اصلاً در خانواده ایرانی جایی ندارند و موضوعات غیرفرهنگی را درآثار شبکه نمایش خانگی مشاهده میکنیم. کدام خانواده ایرانی بهراحتی میپذیرد که دخترش سیگار بکشد؟ کدام خانواده با این موضوع کنار میآید که فرزندش روابط ناسالم و متعددی را تجربه کند؟ من نمیگویم که چنین مسائلی در جامعه وجود ندارد. سؤالم این است که چرا با هزینههای شرکتهایی که بسیاری از آنها وابستگیهای دولتی هم دارند، سریالی تولید میشود که برای نوجوان و جوان ایرانی قبحشکنی میکند؟ اگر هم در جامعه چنین مسائلی وجود دارد، ما باید بهعنوان آسیب اجتماعی به آن نگاه کنیم، درحالیکه این موضوع تمام داستان سریال را تحت تأثیر قرار میدهد.»
باید از دوستان ساترا پرسید که بالاخره تکلیف و وظیفه مجموعهای که به منظور سر و سامان دادن به فضای غیرقابل قبول شبکه نمایش خانگی ایجاد شده است، چیست؟ این شرایط ماحصل نظارت پیشینی است یا پسینی؟!