تاریخ جهان به وضوح میگوید که فرهنگ موحدان و مسلمانان در طول تاریخ و به ویژه در قرنهای تمدنساز سوم و چهارم هجری همواره در برابر ملتها و سرزمینهای دیگر، مدعی و مهاجم بودهاست. در واقع ابتدا این فرهنگ است که تهاجم میکند و پس از تحمیل خود سایه سلطه بر جغرافیای سرزمینی را گسترده و مرزها را درمینوردد.
اساساً فرهنگ اسلام در بطن و متن خود مهاجم بودهاست. ابوسفیان در فیلم «الرساله» مرحوم مصطفی عقاد در یک صحنه از سکانس فتح مکه به همسرش هند که هر دو در حال تماشای ورود سپاه اسلام به داخل شهر هستند، میگوید آنها یعنی مسلمانان از قلبها وارد میشوند نه از دیوارها. این ورود از قلبها موضوعی است که تمدن غرب در چند دهه اخیر و بیش از همه در قرن بیستم بهخصوص با صنعت سینما آن را به راهبردی جدی برای توسعه سلطه خود در جهان تبدیل کرد و آن را به عنوان مهمترین بازوی نظامیگری مورد توجه قرار داد، اما بضاعت نهفته اسلام سبب شد در انتهای همین قرن و با حادثه عظیم انقلاب اسلامی شاهد یک موج تهاجمی معکوس از سوی فرهنگ اسلامی به سمت غرب باشیم. اسلامگرایی امروز واقعیتی کتمانناپذیر در جوامع غربی است، آن هم در دوره سلطه مطلق رسانههای ضد دین در گستره عالم. فرهنگ اسلامی در چنین وضعیتی که اسلامهراسی به صورت یک پروژه فرهنگی در غرب مشغول فعالیت است، تهاجمی انکارناپذیر از خود بروز دادهاست. هر چند این فقط اسلام نیست که به عنوان یک دین ابراهیمی از راه قلبها به جوامع غربی
تهاجم میکند.
مسیحیت ۲ هزارسال پیش توانست به سرعت امپراتوری بزرگ روم را به تسخیر خود درآورد و کل سرزمینهای غرب را زیر سلطه فرهنگ عیسوی ببرد. همین حالا با وجود سانسور عجیب و بیوقفه مسیحیت در رسانههای غربی و حمله بیامان به نشانههای دینی که ریشهای ۲ هزارساله در فرهنگ غربی دارد، مسیحیت همچنان زندهترین فرهنگ در اروپا و امریکاست و نشانههای زنده بودن آن در رخدادهای بزرگی، چون جام جهانی فوتبال، خود را در رفتار بازیکنان و کادر مربیان از ملیتهای مختلف در مستطیل سبز نشان میدهد. جایی که ازدحام و تمرکز دوربینها اجازه سانسور قطعی بروز و ظهور این واقعیت را نمیدهد. کوششهای حقیرانهای، چون شوی آیینهای آغازین و پایانی المپیک نیز تلاشهای دینستیزانهای است که از سوی الیتهای قدرت میکوشد سرعت رجعت جوامع غربی به دینداری را کاهش یا کم اثر جلوه دهد. در چنین وضعیتی ایران با پشتوانه یک انقلاب دینی در قلب منطقه غرب آسیا به لحاظ فرهنگی در حال بازنمایی و بازپروری تمدنی جدید است و کارآمدی دین در عرصه مدیریت جامعه را در افکار عمومی ملتهای جهان تثبیت میکند. مدیریتی که مبتنی بر سه بعد وحی، عقل و تجربه چهل و اندی سال است «هل من مبارز» میطلبد.
جهان بیش از ۴۰ سال است شاهد یک جنگ سرد تمام عیار میان دو تمدن زیر پوست جوامع است. غرب برای مغلوبه نشدن در این جنگ چندینبار به لشکرکشی نظامی به منطقه غرب آسیا دست زد، اما هجوم همهجانبه نظامی، رسانهای نتوانست مقابل حرارت و مغناطیس فرهنگ وحی بایستد. تاریخ این را ثابت کردهاست که روح دین و بهویژه اسلام به عنوان آخرین ودیعه الهی اساساً با عواطف و فطرت بشر همخوانی دارد و به طور عادی اگر درست و دقیق تبیین شود، مرزها را در مینوردد و به قلوب ملتهای دیگر سرایت میکند. این حقیقت را تاریخ آن زمان که ابنسیناها و فارابیها و ابنخلدونها دانشمندان تراز اول بشریت بودند، به ما میگوید. بنابراین ذات اسلام به لحاظ فرهنگی مهاجم است و مقابل کفر قد علم میکند. کافی است صدا و صورت واقعی اسلام به شکلی خالص و حقیقی وزیدن بگیرد تا قلوب اکثریت را درگیر جاذبه خود کند.
بر این اساس رفتن به سمت تمدن اسلامی در دل خود نهتنها تهاجم فرهنگ بیگانه را پس میزند، بلکه فرهنگ را به طور عادی از مرزهای سرزمینی به بیرون صادر میکند. عبارت «صدور انقلاب» از سوی امام راحل ناظر بر درک چنین ظرفیتی بیان شدهاست. فکرش را بکنید اگر اسلام ناب محمدی فقط یک رسانه بینالمللی با مدیرانی توانمند و هنردان در اختیار داشت معادلات جهانی با چه سرعتی دگرگون میشد. با این حال این وضعیت به سود امر دینی در حال دگرگونی است.
روز گذشته رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از خانوادههای شهدا و دستاندرکاران ستاد کنگره ملی شهدای استان کهگیلویه و بویر احمد در میان سخنانشان به ظرفیتهای فرهنگ اسلامی اشاره داشتند. روی سخنان رهبر انقلاب اگر چه همواره عمومی است و همه جامعه را دربرمیگیرد، اما ایشان به طور عادی ناظر بر رخدادهای روز سخنان خود را تنظیم میکنند و روی کار آمدن دولت جدید باعث میشود مخاطب اصلی این سخنان را دولت چهاردهم بدانیم که قرار است به زودی پس از تأیید کابینه کار خود را آغاز کند. رهبر انقلاب به این نکته اشاره کردند که عقبنشینی غیرتاکتیکی در هر میدانی چه عرصه نظامی و چه میدانهای سیاسی، تبلیغاتی و اقتصادی، غضب الهی را به دنبال دارد. ایشان از ترفند بدخواهان ایران در ایجاد جنگ روانی و ترس برای به عقبنشینی واداشتن ملت ایران در عرصههای گوناگون سخن گفتند و شناخت تواناییهای خود و پرهیز از بزرگنمایی توان بدخواهان را راه مقابله با این ترفند خواندند. همچنین نتیجه بزرگنمایی دشمن در میدان فرهنگ را احساس انفعال، مجذوب فرهنگ دشمن شدن و تحقیر فرهنگ خود، خواندند که منجر به قبول سبک زندگی طرف مقابل و حتی استفاده از واژگان و تعابیر بیگانه میشود. انذار رهبری به مقهور دشمن نشدن و تأکید بر امر فرهنگی در وضعیت حساس منطقه و جهان ما را به کار بیشتر روی داشتههای فرهنگی و تقویت فرهنگ خودی هدایت میکند. فرهنگی که باید بدانیم و ایمان داشتهباشیم در ذات خود برتر و پیروز است، اما این ما هستیم که باید مقدمات این برتری و پیروزی را هموار کنیم. مأموریت ویژهای که رهبری انقلاب آن را یک تکلیف بر دوش دولت چهاردهم میدانند و به طور قطع پیگیر آن خواهند بود.