جوان آنلاین: اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، به بازخوانی دیگری از حیات و شهادت آیتالله حاج شیخ فضلالله نوری دست زده است. این پژوهش از سوی محسن مؤمنی شریف انجام شده و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان به انتشار آن همت گماشته است. تارنمای رهبر معظم انقلاب اسلامی در تبیین اهمیت مطالب این کتاب، به نکات پی آمده اشارت برده است:
«روزی در میانه تابستان سال ۱۲۸۸، یعنی ۱۱۵ سال پیش، تهران یکی از تلخترین روزهای خود را تجربه کرد. روزی که یکی از غریبترین و هراسانگیزترین صحنههای تاریخ اسلام، آن هم در پایتخت کشوری مسلمان و شیعه رقم خورد. عصر روز نهم مرداد ۱۲۸۸، تهران با چشم خود دید یک مجتهد مسلم و یک عالم فرهیخته به دار آویخته میشود! این صحنه بهتآور حاصل یک انحراف بود؛ انحرافی به ظاهر کوچک در روند جنبش مشروطهخواهی ایرانیان که پس از فتح تهران به دست مشروطهخواهان در روزگار پس از استبداد صغیر، چنین فاجعه بزرگی را رقم زد، فاجعه صدور و اجرای حکم اعدام یک عالم در کشوری شیعه! مشروطه یکی از عبرتانگیزترین مقاطع تاریخ ایران است. ذره ذره وقایعش، از آغاز این نهضت تا پایان تراژیک آن و روی کار آمدن رضا پهلوی، درسهایی آموختنی برای امروز ما ایرانیان دارد. مشروطه با یک نیت پاک و یک چشمانداز ارزنده برای فردای ایران آغاز شد: تأسیس عدالتخانه. کمی بعد، اما دستهای ناپاکی وارد این ماجرا شد. کار به جایی رسیده بود که مطالبه مشروطهمشروعه، با تندترین واکنشها همراه میشد و سر شیخی که خواهان ورود احکام شرع به قوانین مجلس بود، بر دار میرفت! این مقطع تاریخی تلخ و پر عبرت، اما هنوز به درستی برای نسل جدید روایت نشده و جوانترها، شخصیتهایی مثل شیخ فضلالله را یا نمیشناسند، یا با اطلاعاتی غلط به خاطر میآورند. گاهی برخی روایتهای مسموم تلاش میکنند غیرت دینی شیخ فضلالله را به بنیادگرایی تعبیر و مطالبه معقول او را به خشونتطلبی ترجمه کنند تا راه برای توجیه حکم شرمآور اعدام او هموار شود. متأسفانه رد این روایتهای تحریفگر را کم و بیش در کتابهای موجود در بازار نشر خودمان هم میتوان یافت، دروغهایی کادوپیچشده با زرورق روشنفکری که هدفی جز وارونهنمایی تاریخ ایران ندارند. در میانه روایتهای مغشوش، اما پیدا میشوند کتابهایی خواندنی که میکوشند مشروطه را درست روایت کنند. حکایت پای دار اثر کمتر دیدهشده محسن مومنی شریف، یکی از این آثار است. کتابی کمحجم که در ۱۴۰ صفحه، داستان زندگی شیخفضلالله را بازخوانی و آرای او درباره مشروطه را روایت میکند. این کتاب که با هنر داستانگویی محسن مومنی به یک اثر دلنشین تبدیل شده، بدون اطناب و زیادهگویی، لُب کلام را درباره شیخ شهید مشروطه بیان میکند و در برابر موج تحریف و تنقیص او میایستد. رهبر انقلاب در هفتم مردادماه ۱۴۰۳ و در مراسم تنفیذ حکم نهمین رئیسجمهور ایران فرمودند: در مشروطیت، مردم مجاهدت کردند، تلاش کردند، شهید دادند، مبارزات فراوانی انجام گرفت، لکن به دلیل اینکه یک رهبری قدرتمند و متنفذ و مردمی سر کار نبود، تقریباً از همان اولین روزها کشور دچار آشفتگی شد، بیگانهها دخالت کردند، خودسرهای داخلی وارد میدان شدند، حدود ۱۵ سال کشور در حال آشفتگی بود، بعد هم دیکتاتوری خشن رضاشاهی سر کار آمد، یعنی بین امضای حکم مشروطیت و روی کار آمدن یک دیکتاتور خشن بیرحم وابستهای مثل رضاخان، حدود ۱۵ سال بیشتر فاصله نشد و همه زحمات ملت، با روی کار آمدن رضا پهلوی بر باد رفت...».