کد خبر: 1226675
تاریخ انتشار: ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۰۴:۲۰
روایت یک نوجوان از اردوی «راهیان پیشرفت»
ما فکر می‌کردیم آنچه می‌دانستیم تمام آن چیزی بود که بشر از علم در طول قرن‌ها به دست آورده است، اما چیز‌هایی که در ادامه سفر دیدیم، به ما ثابت کرد هنوز خیلی مانده است تا بدانیم آنچه دانشمندان‌مان آن‌ها را ساخته‌اند
محمد‌رضا هادیلو
جوان آنلاین: در سال‌های اخیر دستاورد‌های علمی و پیشرفت کشور صرفاً از طریق اخبار یا از زبان رهبران و مسئولان کشوری برای اقشار مختلف جامعه روایت و تبیین می‌شد و مخاطبان با این شیوه از اخبار آخرین دستاورد‌های علمی آگاه می‌شدند، اما امروز در کنار روایت دستاورد‌های علمی کشور در حوزه‌های مختلف و تبیین پیشرفت‌های انقلاب از طریق اخبار و سخنرانی، حضور فیزیکی مخاطبان در کنار دستاوردها، بیش از پیش به روشنگری و تبیین حقایق در جامعه کمک خواهد کرد. حالا گفتمان دولت به سمت جهاد تبیین و روایت دستاورد‌ها و پیشرفت‌ها سوق پیدا کرده و با ابلاغ طرح‌ها و برگزاری اردو‌های مختلف درصدد آشنایی هرچه بیشتر نسل جوان با دستاورد‌های انقلاب است. این گزارش، به قلم سینا محمدی، دانش‌آموز دبیرستان شاهد شهید رجایی قزوین نگاشته شده که به چند نقطه کشور سفر کرده است. 
 
 
برگزاری اردوی راهیان پیشرفت به پیشنهاد و تأکید ریاست محترم جمهوری گامی اثربخش در زمینه تبیین و معرفی دستاورد‌های انقلاب اسلامی ایران به نسل جوان است. 
این ماجرای پرهیجان سفری است که به همراه دوستانم به مراکز پیشرفت و اقتدار هوافضای کشور عزیزمان داشتیم؛ دستاورد‌های سپاه قهرمان و شهدای عزیزمان. ما شهید طهرانی‌مقدم را در قدرت موشک‌های سپاه دیدیم. 
اواخر اسفندماه۱۴۰۲ بود که به اتفاق تعدادی از بچه‌های مدرسه و آقای ابراهیمی، ناظم مهربان‌مان راهی سفر راهیان پیشرفت شدیم. آقای ابراهیمی همراه همیشگی و صبور ما در سفر‌های دبیرستان شاهد شهید رجایی است. قبل از بیان هر چه در این سفر دیدم، می‌خواهم از نگاهم پیش از این سفر به هر آنچه می‌شنیدم، بگویم. 
قبل از اینکه این سفر را تجربه کنم، هر چه در مورد پیشرفت کشور در حوزه‌های مختلف نظامی، امنیتی و دفاعی می‌شنیدم، شاید فقط یک حس تکراری بود که مرا هم مثل سایر دوستانم نسبت به این موضوعات بی‌تفاوت‌تر می‌کرد، حتی گاهی شاید این احساس بر من و هم‌سن‌و‌سال‌های من غالب می‌شد که این‌ها بخشی از وظایف کسانی است که در این عرصه فعالیت می‌کنند. 
حتی گاهی من نیز همراه سایر دوستانم در مقابل بیان این پیشرفت‌ها، مصائب و سختی‌هایی که در این مسیر از سوی دانشمندان کشیده شده و بسیاری موارد دیگر، موضع‌گیری می‌کردم و برای نپذیرفتن حقایق این راه پرپیچ‌وخم، بهانه‌ها و استدلال‌های جورواجور می‌آوردم. 
سفر ما آغاز شد و پس از طی مسافتی از استان قزوین تا استان تهران، به محل نمایشگاه هوافضای سپاه پاسداران رسیدیم. این فضا برای من آشنا بود، چون چندی قبل به همراه مادرم و همکارانش در قالب اردوی راویان پیشرفت از این نمایشگاه دیدن کرده بودیم، اما بازهم آنچه می‌دیدم برایم جالب بود، به خصوص آن بخش از نمایشگاه که شامل شکار پهپاد‌های امریکایی بود. حس بچه‌زرنگ‌بودن برایم داشت. انگار اینکه امنیت‌آفرینان میهن، خوش‌دستی کرده بودند و به امریکایی‌ها گفته بودند: «ببین، زرنگ ندیدی پس!» همراه هم‌مدرسه‌ای‌هایم در این فضای غرورآفرین از بخش‌های مختلف دیدن کردیم و برای رفتن به بخش دیگر، راهی شدیم. 
در طول مسیر از چیز‌هایی که دیده بودیم، سخن گفتیم و تقریباً هر کدام‌مان اطلاعات‌مان را به رخ می‌کشیدیم. ما فکر می‌کردیم آنچه می‌دانستیم تمام آن چیزی بود که بشر از علم در طول قرن‌ها به دست آورده است، اما چیز‌هایی که در ادامه سفر دیدیم، به ما ثابت کرد هنوز خیلی مانده است تا تمام آنچه را دانشمندان‌مان ساخته‌اند، بدانیم. 
 
 پهپاد‌های افتخارآفرینی که دستاورد دانشمندان ایرانی است
مقصد دوم ما اردوگاه شهید محمد کاشانی بود که بین مسیر تهران-کاشان قرار داشت. در واقع اینجا اقامتگاه ما بود. اقامتگاه که می‌گویم منظورم یک فضای پرشور است که علاوه بر بچه‌های قزوین، بچه‌های خراسان‌رضوی، گلستان، سمنان، گیلان، مازندران و استان مرکزی هم حضور داشتند. حالا که این متن را می‌نویسم با خودم می‌گویم، هر کدام از ما بچه‌ها که از نقاط مختلف کشور عزیزمان ایران، به این سفر آمده بودیم، افسران تبیین حقایق بزرگ و مهمی از پیشرفت مردان علم و رزم هستیم و حالا دیگر وظیفه هر کدام از ماست که برای دوستان و خانواده‌های‌مان آنچه مظلوم مانده است را بگوییم. 
بلافاصله بعد از ورود به اردوگاه و جابه‌جاکردن وسایل سفرمان، مراسم نماز جماعت و بعد هم بخش خوشمزه سفر، یعنی ناهار برنامه‌هایی بود که اجرا شد و سپس آماده ادامه سفر شیرین و جذاب دانستنی‌ها شدیم. همه یک‌به‌یک سوار اتوبوس‌های مستقر در اردوگاه شدیم و یک خلبان در هر خودرو با ما همراه شد و راهی فرودگاه پدافندی کاشان شدیم. از داخل ماشین به فرودگاه و تجهیزات آن نگاه می‌کردیم و شور و هیجان خاصی داشتیم. 
پهپاد‌های شاهد۱۲۹، فوق‌سنگین غزه و شاهد۱۹۱ دستاورد دانشمندان ایرانی بود که بسیار مورد توجه همه ما قرار گرفت. این پهپاد‌ها با هنرمندی خلبانان ایرانی از جا برخاسته و به پرواز درآمدند. چقدر افتخارآفرین است پروازی که متعلق به خودت باشد و فرزندان همین آب و خاک تمام قدرت پرواز را در دست خود داشته باشند و آن را کنترل کنند؛ پرواز افتخارآمیز دستاورد‌های ایرانی در آسمان ایران. 
آنقدر این لحظات شیرین و هیجان‌انگیز بود که دوست داشتیم ساعت‌ها آنجا باشیم و با دست خودمان، آن پهپاد‌ها را کنترل و پرواز را با دستان‌مان تجربه کنیم. حس غرور و افتخاری که بر فضای آنجا غالب شده بود با هیچ زبانی قابل بیان نبود. نمی‌دانم این حس سرشار از غرور را چطور توصیف کنم. فقط می‌توانم بگویم «دست مریزاد به شهدای این عرصه و به همه مردان و زنانی که برای اعتلای کشور عزیزم ایران تلاش می‌کنند.»
برگشتیم و سوار اتوبوس و برای یک سفر هیجان‌انگیز دیگر آماده شدیم؛ مقصدی که دیدنی‌هایش، جان ما را برای دانستن حقایق آنچه برای میهن اسلامی در مسیر پیشرفت و اعتلا و رسیدن به قله‌ها اتفاق افتاده است، تشنه‌تر می‌کرد. 
سفر راهیان پیشرفت همچنان ادامه دارد...
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار