جوان آنلاین: زندگی مشترک مانند تمامی تعاملات انسانی مسائل خاص خود را دارد. چه برای زن و چه مرد این اتفاق تغییرات زیادی به همراه دارد. دختری که بعد از مدرسه یا محل کار در خانه با غذای گرم مهیا و منزل مرتب روبهرو بوده حالا باید خود تمام این مسئولیتها را به انجام برساند. پسری که یا درس میخوانده یا شغلی داشته که به واسطه آن تنها مخارج خود را تأمین میکرده و زمانی با دوستان و تفریحات مجردی میگذرانده حالا باید به فکر مخارج خانواده و حمایت همه جانبه از حصار خانه باشد. همیشه این تغییرات در دورههای مختلف زمانی به سبکهای متفاوت بوده و در عصر ما به دلیل پیچیدگیهای زندگی، قطعاً گستردهتر شده است. در گذشته نقش زن بیشتر مربوط به اداره امور خانه بود و مرد نانآور. اگر هم زن فعالیت اقتصادی داشت معمولاً در حیطه خانه بود، مثل قالیبافی. اما حالا مرزها جابهجا شده. زن و مرد در بسیاری از موارد پا به پای هم کار میکنند و زن نیز مانند مرد در خارج از منزل به فعالیت اقتصادی میپردازد. این مسئله نیاز جامعه امروز است؛ اما همین تغییر اگر بدون تدبیر باشد، گاهی میتواند باعث خستگی و عدم رضایت همسران شود. زن ومرد با هم خارج از منزل تلاش میکنند و هر دو با فاصله زمانی کم به منزل میرسند. حالا مرد طبق آنچه از اجداد خود میدانسته؛ نیاز به منزلی مرتب، غذایی آماده و فضایی که نشان دهنده حضور یک کدبانو در منزل است را میخواهد، اما...
زندگی مشترک ترکیبی از عشق، تعهد، مسئولیتپذیری و به عهده گرفتن شایسته نقشها، در جایگاههای مناسب است. بنابر این پیشنهاد میشود قبل از ازدواج حتماً با مشورت افراد متخصص، طرفین با دیدگاهی شفاف از انتظارات خود از یکدیگر به دیدگاهی مشترک و واقع گرایانه برسند. زندگی برای زنی که گرایش به استقلال مالی دارد، در کنار همسری که تعریفش از نقش زن، خانهداری است را در نظر بگیریم، این ترکیب به مرور حس ارزشمندی را به یکدیگر هدیه نمیدهند. پس در گام نخست واقع بینانه و با شناخت ازدواج کنیم. اینکه طرف مقابل چقدر به ایدهآلهای من به شکل نسبی نزدیک است بسیار مهم است.
به تعریف مشترکی از نقشها برسیم. اگر هر دو یعنی زن و مرد تصمیم به فعالیت و داشتن شغل داریم این مهم را به فرصتی برای رشد فراهم کنیم. این امر بسیار باعث افتخار است که در کنار هم برای زندگی مشترک تلاش کنیم. در نظر داشته باشیم همان طور که در عرصه اقتصاد همسران با هم تلاش میکنند، در جنبههای دیگر نیز تلاشها با هم و در کنار هم صورت گیرد. توجه کنیم! آیا عبارات عامیانه که ممکن است هنوز رواج داشته باشد، در زمان حال نیز واقعاً کارکرد دارد؟ مثل عبارت «زن ذلیل» برای آقایی که در کارهای منزل با همسرش همراهی میکند. یا مثلاً اگر خانمی مشغول خرید در قصابی باشد و آشنایی این صحنه را ببیند و با طعنه بگوید: «پس مردت کجاست؟» نه! در این زمان، ضمن رعایت کردن ارزشها و هنجارهای جامعه و خانواده و صدالبته در نظر گرفتن توانمندیهای خود فرد، جای این نوع نگرش واقعاً باید کمرنگ یا بیرنگ باشد. توجه به ماهیت آنچه برای زندگی مشترک انجام میدهیم مهم و زیباست. چه ایرادی دارد مثلاً اگر خانمی برای شستوشوی ماشین، خودش وسیله نقلیه را به کارواش ببرد؟ قطعاً در آن ساعات مرد نیز در حال انجام وظایف دیگری در زندگی مشترک است! یا هیچ اشکالی ندارد که آقایی به تکالیف فرزند رسیدگی کند و هنگام پخت و پز کنار همسرش باشد!
به دنبال تغییرات مثبت، همراستا با هنجارهای فرهنگ و جامعه باشیم! از خودمان شروع کنیم. به ارزشهای متعالیتر فکر کنیم. وقتی زن و مرد باهم تلاش میکنند، جریان صرفاً به پیشبرد هدف خانواده ختم نمیشود! این مهم را مد نظر داشته باشیم که چنانچه «من و ما» وظایف منزل و خارج از منزل را به خوبی انجام دهیم در گامی فراتر به پیشرفت عرصههای مختلف سرزمینمان یاری رساندهایم. در نظر داشته باشیم رفتار تکتک ما بر اجتماعی که در آن زندگی میکنیم تأثیرگذار است. کارهای منزل، کارهای خارج از منزل، رسیدگی به امور درسی و تربیتی فرزندان، در این برهه زمانی هنگامی بیشتر به ثمر میرسد که همسران کنار هم بوده و به اهداف کلیتر بیندیشند.
برای ایفای نقشهایی که بر عهده میگیریم ضمن قدر دان بودن از یکدیگر هرگز منتی برای هم نداشته باشیم و ارزش کار خود را با این رفتار ناخوشایند کمرنگ نکنیم. مگر غیر از این است که این زندگی با تمام چالشها و خوشیهایش متعلق به ماست؟ پس با خود عهد کنیم هرگز و در هیچ شرایطی وظایفی را که انجام میدهیم به رخ یکدیگر نکشیم.
با هم گفتگو کنیم و براساس ظرفیتهای جسمی و روانی خود عهدهدار نقشها باشیم و از مقایسه یکدیگر نیز پرهیز کنیم. در نظر داشته باشیم نقشها معمولاً تعریف شده هستند، اما میتوان به گونهای که ساختار خانواده دچار بینظمی و تحمل فشار بر اعضاء نشود، نقشهای متفاوت را پذیرفت. در این زمینه میتوان فهرستی از کارهایی که باید انجام شود را تهیه کرد و بنا به آن فعلی که انجامش برای هر کدام لذت بخشتر است برنامهریزی داشت.
برای فرزندان این روند بسیار آموزنده است. مشاهده رفتاری آن چه والدین انجام میدهند به مراتب تأثیرگذارتر از ساعتها صحبت کردن با آنهاست. وقتی فرزندان مشاهده کنند پدرومادر هر دو در تمام جنبهها برای زندگی تلاش میکنند، بیکلام یکی از پایهایترین مفاهیم سلامت روان را به آنها انتقال میدهیم یعنی «اصل سازگاری با دیگری نه فرد گرایی مطلق».
در نهایت هر روز این سؤال را از خود بپرسیم: برای ساختن زندگی مشترکم «من» چه کار مفیدی میتوانم انجام دهم که نتیجه آن در قالب «ما» منعکس شود و رنگ خوبی به زندگی بدهد.
*مشاور و روانشناس