جوان آنلاین: شاید برای همه ما پیش آمده است که در دورهای دچار بیماری شدیم، حتی یک سرماخوردگی یا آنفلوآنزای ساده! کمتر کسی است که نگاه ترحمآمیز یا لطف بیش از اندازه سایرین را به خود در دوران بیماری دوست داشته باشد. دوست داریم خودمان ناجی خودمان باشیم و دیگران را بیش از توان درگیر نکنیم. حالا همین موضوع ساده را میتوانیم بسط و گسترش دهیم به کسانی که دچار محدودیتی در حرکت یا جسم خود هستند. همه ما یک بدن هستیم که حداکثر و حداقل توانی برایمان تعریف شده است و البته اعضای دیگری، چون قلب و مغز هم داریم. یکی حداقل توان جسمی دارد و برعکس حداکثر توان ممکن در مغز و اندیشهای بدون مرز دارد که برای داشتن این اندیشه و رسیدن به موفقیت محدودیتهای جسمی مانع نخواهد بود.
نگاه سنگین همراه با تعجب ما به کسانی که محدودیتی در ظاهر و جسم خود دارند، باعث میشود آنها کمتر در عرصه جامعه حاضر و در صورت حضور معذب شوند!
حیف، طفلک، الهی و متأسفانه... به کار بردن لفظ خدارو شکر در جایی که درست نیست و بگوییم خداروشکر که ما دچار محدودیت نشدیم؟! تا به حال به عمق چنین کلمهای که شاید در هر جایی زیبا و کاربردی باشد، اما در اینجا نه! فکر کردیم؟!
چرا وقتی فردی را با محدودیت میبینیم تصور میکنیم ما کاملتر از او هستیم؟! اگر در دنیای موازی کسانی که محدودیت جسمی دارند، اکثریت را تشکیل میدادند و امکانات به شرایط آنها فراهم میشد باز هم ما چنین حسی را داشتیم؟ آیا این به ذهن ما نمیرسید که فردی که عصا در دست دارد یا روی ویلچر است، کاملتر بوده و این ما هستیم که باید تلاش کنیم تا به او برسیم؟
چه بسیار افرادی که محدودیت خود را تا ورود به عرصه جامعه سخت نمیدانند، اما با ورود به دوران جوانی و بزرگسالی به یکباره این محدودیت برای آنها آزاردهنده میشود، چراکه فضای جامعه را برای خود مطلوب نمیبینند! چرا فکر میکنیم فردی متفاوت را باید به تماشا بنشینیم؟!
درست شبیه همان جملهای که میگویند همه ما گناهکاریم فقط مدل گناهکردن ما و سرپیچی از فرمان خدا بین ما فرق دارد، در مورد محدودیت هم این حکم صادق است. همه ما محدودیت داریم. یکی در جسم و دیگری در ذهن و دیگری در نگاه و دیگری در شکرگذاری و دیگری در اصول رفتاری خود! تفاوت در آشکار و پنهان بودن است. ما آنچه را که چشممان میبیند به تماشا و قضاوت مینشینیم در حالی که هزاران نقیصه را در خود نمیبینیم.
یک فرد دارای محدودیت نیازمند ترحم نیست، اما بارها و بارها برای تک تک ما پیش آمده که به راحتی حقوق این افراد را زیر پا گذاشتیم! کمتر پیش آمده در خیابان و مناطق مختلفی که تابلوی پارک خودرو مخصوص افراد معلول نصب شده عبور کنیم و ببینیم در محل پارک، واقعاً یک خودروی پلاک معلولان پارک شده است. همین موضوع ساده و ابتدایی را رعایت نمیکنیم و در شرایط مختلف خود را همواره برای زیر پا گذاشتن حق دیگران محق میدانیم!
بله. به همین سادگی! و خلاصه اینکه خوب است گاهی خود را جای دیگران بگذاریم تا ببینیم در شرایط مشابه دوست داشتیم چگونه با ما رفتار کنند، البته که باید گفت شاید کمتر کسی از ما بداند که شیوه درست ارتباطگیری در برخورد با فردی که محدودیت دارد چگونه است! و نهایتاً بازهم به این میرسیم که جای آموزش در این زمینه در مدارس ما خالی است.