سه سال بعد از اتمام دفاع مقدس، در برنامه تلویزیونی که آن سالها از سوی سپاه تهیه و از رسانه ملی پخش میشد، شهید حاج احمد کاظمی صحبتهای جالبی درباره نحوه آزادسازی خرمشهر بیان میکند. حاج احمد و نیروهایش از اولین نفراتی بودند که وارد خرمشهر شدند و صوت صحبتهای بیسیم ایشان با شهید حسن باقری نیز معروف است. متن سخنان حاج احمد در برنامه تلویزیونی سال ۱۳۷۰ سپاه را پیشرو دارید.
دفاع مستقل خرمشهر
من به عنوان فرمانده تیپ نجف در عملیات فتح خرمشهر به شما عرض میکنم دشمن برای دفاع از خرمشهر تدابیر خاص خود شهر را انجام داده بود. دفاع مستقلی را برای شهر در نظر گرفته بود که توسط میادین مین و دیگر موانع، شهر را در حصار خود گرفته و در تصور خودش شهر را به یک دژ نفوذ ناپذیر تبدیل کرده بود. خود شهر و ساختمانهای شهر، همه را مجهز به سلاحهای مختلف کرده بود. تعداد زیادی از ساختمانها را تخریب و میدانهای مختلف جنگ را تهیه کرده بود تا وقتی رزمندهها وارد شهر میشوند، در میدانهای مختلفی بتواند جلوی آنها را بگیرد تا از سقوط شهر جلوگیری کند.
پل روی اروند
شکر خدا رزمندگان اسلام با سرعت زیاد توانستند موانع دشمن و خطوط دفاعی آن را پشت سر بگذارند و در اولین ساعاتی که وارد شهر شدند، سربازانی که برای دفاع از شهر در نظر گرفته شده بودند نتوانستند کاری انجام دهند. دشمن وقتی سرعت برق آسای رزمندگان را دید، چارهای جز تسلیم شدن نداشت. در ادامه نبرد که دشمن عاجز مانده بود، تصمیم گرفت نیروهایش را در شهر نجات دهد و یک پل روی اروند بزند. اما با سرعت زیاد رزمندگان نتوانست کاری از پیش ببرد و تلاش کرد تا با هلی کوپترها فرماندهانش را خارج کند که این هلیکوپترها وقتی وارد شهر شدند، توسط رزمندهها سقوط کردند و دشمن نتوانست به هیچ وجه نیروی خود را سالم از شهر بیرون ببرد.
سرعت عمل رزمندگان
به یاد دارم اولین لحظاتی را که وارد شهر شدیم. با آن سرعت و عظمتی که رزمندگان از خودشان نشان دادند، دشمن تمامی سلاحهایش را گذاشته بود. با وجود اینکه دشمن بیست و چند روز نبردش ادامه داشت و برای نبرد در خرمشهر کاملاً آماده شده بود و ما میدانستیم که در خرمشهر یک نبرد سخت خواهد داشت، ولی آن سرعت عظیم را که دید، هیچ گونه قدرتی از خود نشان نداد و با سرعت بسیار از مواضع خودش جدا شد. وقتی به میدان شهر وارد شدیم، آن عظمتی را که تعداد اسرا داشتند، نتوانستیم فرماندهی کنیم و ماندیم که این بسیجیها چطور عملیات را کنترل میکنند و این ستون عظیم اسرا بود که به طرف جاده اهواز- خرشهر سرازیر شدند. شکر خدا با گرفتن تعداد زیادی از اسرا توانستیم این مرحله از عملیات را که هدف نهایی عملیات خرمشهر بود پشت سربگذاریم.
خاطره شهید کاظمی
یک خاطره من دارم. یادم است در مرحله دوم عملیات دشمن فشار سنگینی آورد و وقتی ما در مرز بینالمللی مرز دشمن قرار گرفته بودیم، نزدیکیهای ساعت ۲ یا ۳ عصر ما با یک یگان ارتش آنجا بودیم. دشمن از دو طرف تلاش میکرد مواضع ما را از دستمان خارج کند.
وقتی دشمن به اولین نیروهای ما رسید، تقریباً اوایل خط بودیم. یکی از برادرهای ارتشی که یک قبضه موشک فاو داشت و چند برادر جهادگر آنجا بودند. ما از برادرهای جهاد خواستیم مواضع ایجاد کنند تا بتوانیم آنجا مقاومت کنیم و نگذاریم دشمن این مواضع را از ما بگیرد. حدود ۵۰ یا ۶۰ تانک دشمن به جناح چپ مواضع ما رخنه کرده بود. یعنی ما از جلو با دشمن در خاک خودش درگیر بودیم و با نفوذ این ۵۰، ۶۰ تانک دشمن بود که میخواستند مواضع ما را دور بزنند (از آن جناح هم درگیر شدیم.) برادرهای جهادی تلاش کردند یک خاکریز کوتاه ایجاد کنند. با یک برادر ارتشی با موشک تاو و (همراه) رزمندههای بسیجی چند تانک دشمن را زدیم و توانستیم تمام این نیروهای رخنه کرده را اسیر و منهدم کنیم.