«تحول» موضوعی بود که رهبر معظم انقلاب برای سخنرانی اول فروردین امسال خود برگزیده بودند و مفهومی است که ایشان از دعای تحویل سال برگرفتند. گرچه پیش از اینها هم بارها حضرت آیتالله خامنهای بر این مفهوم و با همین کلیدواژه «تحول» تأکید کرده بودند و آن را از الزامات برشمرده بودند.
رهبری تحول را از نیازهای اساسی و مهم کشور میدانند و به همین دلیل هم آن را با مردم و افکار عمومی در میان میگذارند تا اندیشهها در این زمینه فعال بشوند. اما صحبت در مورد تحول و درک آن، نیاز به بررسی ابعاد مختلف آن برای درک مسئله دارد. اول، چرایی تحول است، اینکه در یک جامعه، به ویژه جامعهای که در پی یک انقلاب، تولدی دوباره یافته و اکنون چندین دهه از آن انقلاب میگذرد، چرا نیاز به تحول وجود دارد. دوم، معنا و ماهیت تحول است و اینکه منظورمان از تحول چیست. سوم، اینکه حال که قرار است تحول صورت بگیرد، شامل چه عرصههایی میشود و در کدام بخشها نیاز به تحول داریم. نکته چهارم این است که الزامات این تحول را بدانیم و بشناسیم و طبق آن پیش برویم تا دچار آسیب نشویم و پنجم و بخش پایانی این است که چگونه این تحول انجام شود.
همه نکاتی که گفته شد، در کلام حضرت آیتالله خامنهای طی چند سال اخیر بیان شده است. بازخوانی نکته به نکته بیانات ایشان در موضوع تحول نشان میدهد که ایشان، نگاهی برنامهریزی شده و دقیق به موضوع تحول دارند و صرفاً یک موضوع تئوریک را بیان نمیکنند، بلکه به پیادهسازی آن در عمل اعتقاد دارند.
«تحول» نیاز هر جامعه پویا
«هر جامعهزنده و پویایی به تحول احتیاج دارد.» (۱۴/۳/۱۳۹۹)، لذا «انقلاب اسلامی همچون پدیدهای زنده و بااراده، همواره دارای انعطاف و آمادهتصحیح خطاهای خویش است، اما تجدیدنظرپذیر و اهل انفعال نیست.» (بیانیه گام دوم) دلیل حرکت به سمت تحول این است که ما «در مواردی عقبگرد داشتیم که این خیلی موضوع تأسفبار و ناپسند و غیرقابل قبولی است و برخلاف طبیعت انقلاب است. زنده ماندن انقلاب به این است که پیدرپی نوآوری داشته باشد، تحول داشته باشد.» (۱۴/۳/۱۳۹۹) از طرفی دیگر «مشکلات را با یک حرکت عادی نمیشود برطرف کرد، با این حرکت معمولی عادی که در کار اداره حکمرانی کشور هست نمیشود، یک حرکت فوقالعاده لازم است، یک حرکت جهشی لازم است، یک حرکت ابتکاری لازم است. باید نوآوری وجود داشته باشد و این کار باید انجام بگیرد. این جزو مسلمات این دورهاز انقلاب است برای گام دوم.» (۲۱/۲/۱۴۰۰)
چیستی تحول
حال سؤال مهم این است که تحول به چه معناست؟ در چه عرصههایی و چگونه باید انجام گیرد؟ چه آثار و نتایجی دارد؟
تحول «عبارت است از تغییر بخشها و نقاط معیوب، چه در نظام اسلامی، چه در جامعه ایرانی.» (۱/۱/۱۴۰۲) یعنی «ایجاد یک حرکت جهشی و جهادی» (۲۱/۲/۱۴۰۰) در نقطه مقابل، تحول مورد نظر دشمنان «عبارت است از تغییر هویت جمهوری اسلامی.» (۱/۱/۱۴۰۲)
تفاوت این دو معنا در این است که «تحولی که مورد نظر آنهاست، تحول در اصل انقلاب است... یعنی تحول آنها به معنای ارتجاع است، برگشت به عقب. مفاهیم انقلابی را میخواهند نفی کنند.» (۲۱/۲/۱۴۰۰) منظور آنها «تبدیل مردمسالاری اسلامی به یک حکومت باب میل استکبار است.» (۱/۱/۱۴۰۲)، اما «مراد ما از تحول، تحول برای تقویت انقلاب است.» (۲۱/۲/۱۴۰۰) غلط بودن منظور دشمنان واضح است، زیرا تحول اساساً ناظر به رفع عیوب و نقاط ضعف است، در حالی که تحول مدنظر آنها تغییر و دگرگونی در نقاط قوت است! لذا «هدفشان هم ضربهزدن به نقاط قوت است.» (۱/۱/۱۴۰۲) در حالی که «در هر تحولی، روی این نقاط قوت باید تکیه کرد، آنها را باید افزایش داد، نقاط قوت را باید برجستهتر کرد و گستردهتر کرد، اما در کنار اینها نقاط ضعفی هم وجود دارد. تحول، ناظر به تغییر نقاط ضعف است.» (۱/۱/۱۴۰۲) خلاصه اینکه ما «ضعفهایی داریم، این ضعفها را باید شناسایی کنیم، این نقاط را باید مشخص کنیم و با اراده قاطع... ضعفها را برطرف کنیم و تبدیل به قوت کنیم.» (۱/۱/۱۴۰۲)
عرصههای تحول
نکته دیگر اینکه تحول در چه عرصههایی باید انجام بگیرد؟ به طور کلی تحول باید «در همه بخشهای اداری کشور و بخشهای حکمرانی کشور و همچنین در بخشهایی از سبک زندگی عمومی» (۲۱/۲/۱۴۰۰) انجام بگیرد که برخی از این بخشها اقتصادی، برخی فرهنگی و برخی اجتماعیاند.
برای تحول باید کارهای زیر را انجام داد:
۱. در نظام اداری باید «رفت و برگشتهای اداری، کاغذبازیها و دیوانسالاریهای زائد و مقررات غیرمفید و گاهی مضر» (۲۱/۲/۱۴۰۰) را متحول کنیم.
۲. در مسائل اقتصادی باید «مدیریتها و فعالیتهای اقتصادی مورد نیاز مردم را به مردم بسپریم... بخشهای مهم اقتصاد باید در اختیار مردم باشد... دولت تصدیگری را بایستی کم کند، نظارت را باید زیاد کند.» (۱/۱/۱۴۰۲)
۳. در مسئله نفت باید «بند ناف اقتصاد کشور را از نفت قطع کنیم، یعنی بتوانیم اقتصاد بدون نفت را به وجود بیاوریم.» (۱۴/۳/۱۳۹۹)
۴. برای علاج تحریمها «بعضی از کشورهایی که تحریم شدند، وابستگی خودشان را به دلار قطع کردند، وضعشان بهتر شد... این کار را ما هم باید بکنیم.» (۱/۱/۱۴۰۲)
۵. در مسئله مهار تورم «ما به رشد اقتصادی سریع و مستمر احتیاج داریم... مهار تورم متوقف است به افزایش تولید و افزایش تولید، دست مردم است، اگر چنانچه مردم اقدام کنند، همت کنند، این کار عملی است.» (۱/۱/۱۴۰۲) البته لازمه این کار این است که مسئولان و متفکران «بنشینند راههای مشارکت عموم مردم در مسائل اقتصادی را پیدا کنند.» (۱/۱/۱۴۰۲)
۶. در تجارت خارجی «ما میتوانیم تجارت خارجیمان را افزایش بدهیم، پیش ببریم و آن کاری را که حقیقتاً به طور مستقیم به معیشت مردم و سفره مردم ارتباط پیدا میکند، انشاءالله سامان بدهیم.» (۱/۱/۱۴۰۲)
۷. در بخش قانونگذاری «گاهی در قانون بودجه سالانه در مجلس، هزینههای قطعی تصویب میشود و درآمدهای غیر قطعی در مقابل آن قرار داده میشود که این منجر میشود به کسری بودجه.» (۱/۱/۱۴۰۲) لذا باید «در زمینهبودجهبندیهای دولتی، دولت و مجلس بودجه را جوری ببندند که به معنای واقعی کلمه ناظر به موضوع، ناظر به مسئله، ناظر به عملکرد باشد، به تعبیری «بودجهعملیاتی» [باشد].» (۱۴/۳/۱۳۹۹)
۸. در مسئله نظام آموزشی باید «آموزشهای دانشگاهی و دبیرستانی را، حتی دبستانی را، آموزشهای عمقی قرار بدهیم، عمقی، کاربردی، نه صرفاً حفظی، درسها و بحثهای فایدهمحور را مطرح بکنید.» (۱۴/۳/۱۳۹۹)
۹. در مسئله آسیبهای اجتماعی مانند «مسئله تأمین عدالت یا حل قطعی مشکلاتی مثل اعتیاد... یا در زمینه مسائل خانواده به معنای واقعی کلمه باید تحول ایجاد کنیم.» (۱۴/۳/۱۳۹۹) همچنین «کشور ما به سرعت به سمت پیری دارد پیش میرود، این خبر خیلی دهشتناکی است... اینها را با تحول بایست انجام داد.» (۱۴/۳/۱۳۹۹)
۱۰. در مسئله سبک زندگی مردم نیز «عادات غلطی در بین ما مردم وجود دارد که با اینها بایستی برخورد کرد. با نصیحت و توصیه و راهحلهای جزئی نمیشود کار کرد، یک کار تحولی لازم است.» (۲۱/۲/۱۴۰۰) این عادات غلط و عیوب بزرگ عبارتند از اسراف، مسابقه تجمل، ریختوپاشهای اشرافیگرانه، عدمتعصب درباره تولیدات داخلی، عدم اغماض و گذشت نسبت به یکدیگر.
الزامات تحول
نکته دیگر اینکه برای تحول به چند شرط مهم نیاز داریم:
۱. اعتماد به نفس ملی. «ملتی که اعتماد به نفس دارد، میتواند اقدامات تحولی را بهخوبی به سرانجام برساند، مسئولان این ملت هم جرئت میکنند که دم از تحول بزنند و اقدام به تحول بکنند.» (۱/۱/۱۴۰۲)
۲. هوشیاری نسبت به نقاط قوت. «اگر هوشیار نباشیم، غافل باشیم، به عنوان تحول، به نام تحول ممکن است به نقاط قوت خودمان ضربه بزنیم... اگر بخواهیم به نقاط قوتمان ضربه وارد نشود، باید نقاط قوت را بشناسیم.» (۱/۱/۱۴۰۲)
۳. امید به آینده و افق روشن. «امیدآفرینی، خودفریبی نیست... ضعفها هم باید بیان بشود، اشکالی ندارد، اما در کنار بیان ضعفها بایستی امیدآفرینی هم بشود، آینده و افق روشن در مقابل چشم قرار بگیرد و نشان داده بشود.» (۱/۱/۱۴۰۲)
۴. تکیه بر پشتوانه فکری. «تحول صحیح احتیاج دارد به پشتوانه فکری، یعنی هر حرکت بیپشتوانه فکری را نمیشود تحول دانست.» (۱۴/۳/۱۳۹۹) «تحول باید بر مبنای اصول و مبانی فکری اسلامی و دینی باشد، و الا اگر چنانچه تحول مبتنی بر یک مبنایی نباشد، تحول نیست، تذبذب و هرج و مرج است.» (۷/۴/۱۳۹۹)
۵. نترسیدن از دشمنان. «یک شرط مهم برای ایجاد تحول، نترسیدن از دشمن و دشمنیهاست... بالاخره هر اقدام مثبتی، هر کار مهمی ممکن است یک عدهای مخالف داشته باشد، مخالف، مخالفت میکند.» (۱۴/۳/۱۳۹۹)
۶. حوصله و صبوری. «تحول لزوماً یک حادثه دفعی نیست، گاهی تحول تدریجاً انجام میگیرد، بیصبری نباید کرد. اگر چنانچه هدفگیری و نشانگیری درست انجام گرفته باشد و حرکت به معنای واقعی اتفاق بیفتد، اگر چنانچه به هدف تحول هم دیر برسیم ایرادی ندارد، عمده این است که راه را برویم، حرکت را انجام بدهیم.» (۱۴/۳/۱۳۹۹)
چگونگی تحول
حال سؤال مهم این است که در این تحول عظیم، از کدام نقطه قوت برای تغییر استفاده کنیم؟ در پاسخ باید گفت بهترین نقطه قوتی که میتواند این نقاط ضعف را تغییر دهد «ایمان مردم» است.
«یک حقیقتی در جمهوری اسلامی وجود دارد که هیچ کس نمیتواند کتمان کند و آن قوی بودن بنیه مردمی جمهوری اسلامی است، جمهوری اسلامی از لحاظ بنیه مردمی انصافاً در دنیا بینظیر یا کمنظیر است.» (۴/۱۲/۱۴۰۱) مهم اینکه «این استحکام بنیه نظام اسلامی، این قوت بنیه نظام اسلامی، استحکام درونی نظام اسلامی و ملت ایران، ناشی از ایمان است. مردم ایران مردم مؤمنی هستند، حتی آن کسانی که ممکن است به چشم به نظر برسد که به بعضی از احکام اسلامی پایبندی درستی ندارند، ایمان قلبیشان خوب است.» (۱/۱/۱۴۰۲)
پیشرفتهای نظام و مردم در دهههای گذشته نیز «در سایهایمان به وجود آمده است، در سایهاحساس عزت ملی، در سایهاحساس نیاز به توان داخلی.» (۱/۱/۱۴۰۲) این مسئله آنقدر مهم است که دشمنان «میخواهند نرمافزار واقعی قدرت ملی کشور را از دست ملت بگیرند، بیاثر کنند، این نرمافزار عبارت است از ایمان مردم، ارزشهای دینی مردم، ارزشهای ملی مردم، اعتقادهای مردم.» (۱/۱/۱۴۰۲) لذا در این تحول عظیم «ایمان ملی خیلی سرمایهارزشمندی است، حفظ ایمان ملی، یکی از این سرمایههاست که به مردم ارتباط پیدا میکند.» (۱۹/۱۲/۱۴۰۰)
همین ایمان مردم است که آنها را به مشارکت در اقتصاد، انجام کارهای تولیدی، مصرف کالای داخلی، دوری از اسراف و تجملگرایی، دوری از دوقطبیهای کاذب و... میکشاند.
نکته پایانی اینکه «تحول بایستی ما را به وضع احسن برساند، به وضع بهتر برساند. بعضی در زمینه مسائل تحولی میگویند «تغییر»، اما تغییر به کجا مشخص نیست. صرف تغییر یک ارزش محسوب نمیشود، تغییر به سمت بهتر شدن ارزش است، تحول به سمت سطح بالا رفتن ارزش است... احسنالحال به نظر ما همان تقویت خطوط اصلی انقلاب و روان شدن حرکت به سمت آرمانهاست، یعنی آرمانهای انقلاب مثل عدالت، مثل استقلال، مثل اسلامی شدن جامعه.» (۲۱/۲/۱۴۰۰) در این صورت است که جامعه به پیشرفت بزرگ دست مییابد.