اثری که هم اینک در معرفی آن سخن میرود، شناختنامه عالم مجاهد آیتالله سیدمرتضی مستجابی است که توسط انتشارات شهرداری اصفهان گردآوری و نشر یافته است. در شناخت موضوع این اثر نفیس، دیباچه علی کرباسیزادهاصفهانی دانشیار دانشگاه اصفهان بر آن مفید به نظر میرسد. بخشی از این مقدمه، به قرار ذیل است:
«آنچه در این کتاب از خاطرات و نوشتهها تا اسناد و تصاویر میخوانید و میبینید، هم مستجابی هست و هم نیست! آری، به ظاهر، نوشتههایی از او، اسنادی درباره وی و تصاویری از خود ایشان است. اینکه با چه کسانی بوده و چه احوالی بر او گذشته و چه کرده و چه دیده و شنیده و چگونه زیسته و بهسر برده است. اما با این همه مستجابی نیست! تعجب نکنید، همه این اسناد و تصاویر واقعی است و نوشتهها از خود اوست، اما مگر میتوان آب دریا را در کوزه ریخت؟ به فرموده خودش اینها یک صدم مستجابی واقعی هم نیست و نمیتواند گویای شخصیت و منش و حیات و احوال نزدیک به یک سده زندگی پر تلاطم او باشد. آخر چگونه یک سده تاریخ این مرز و بوم، آن هم حوادث، ماجراهای مهم اجتماعی و سیاسی و وقایع شگفتآور کشور در دوران اخیر، از تحولات نقشآفرین در قیام آیتالله کاشانی گرفته تا فعالیتهای فدائیاناسلام، مقابله با جریان کسروی، حادثه ملی شدن صنعت نفت، رفت و آمد با مراجع نامآور شیعه، رجال بزرگ علمی و سیاسی و اقدامات فرهنگی و تأسیس مراکز پزشکی، علمی، ورزشی و بسیاری دیگر از رخدادهای مهم که در هر کدام نام و نشان مستجابی و تأثیرگذاری او دیده میشود، در یک یا دو جلد کتاب گنجاندنی است؟! افزون بر اینکه شمار بسیاری از اسناد و تصاویر و مکاتبات ایشان، از بین رفته و در دسترس نیست! کاری بس دشوار و طاقتفرساست شناساندن چهرهای که از یکسو در صف اول مبارزات و تحولات اجتماعی و سیاسی ایران در یک سده اخیر نقشآفرینی کرده، از دیگر سو خود از علما و دانشمندان معاصر و از بزرگترین بیوت علمی و سرشناس، از خاندان علم و فقاهت (آل صدرعاملی) و نیز پهلوان گود زورخانه، اهل شعر و ادب و هنر، خطاطی، خیر و ساعی در امور اجتماعی و فرهنگی و در یک کلمه، جامع علم و عمل و هنر، سیاست و کرامت و متصف به صبر و پرهیزکاری و متانت.
چه میتوان گفت در وصف بزرگمردی که دست راست آیتالله کاشانی، رفیق خاص نواب صفوی، محرم اسرار امامموسیصدر، یار با وفای شهید سیدمحمدباقر صدر، دوست صدیق سیدمصطفی خمینی، پناه مظلومان و پشتیبان عالمان و دانشمندان و پشت و پناه مردم بوده و است. در وصف او بزرگانی مانند آیتالحق و العرفان علامه میرسید علی فانی میتوانند بگویند و بسرایند که در لابهلای این کتاب، اقوال و کلمات و اشعار بزرگان را در وصف و مدح او خواهید خواند. او خود را آخوند به معنای معمول کلمه نمیداند! ترجیح میدهد پهلوانی لوتیصفت بدانندش که در میان مردم و با آنان است، نه از گروه یا طبقهای خاص و جدا از دیگران. شاید هر کسی از دید خود، در این مجموعه بنگرد. برای مثال، قشر طلاب و حوزویان تحصیلات علمی، استادان، همشاگردیها و مانند آن را دنبالکنند، اهل سیاست، فعالیتهای اجتماعی و مجموعهای از اسناد و مدارک و دغدغههای خاص خود را بجویند، اما هنرمند، پهلوان، شاعر، خیر، کاسب و عامه مردم نیز با تورق این مجموعه، گویی گمشده خود را در آن مییابند و لذت خواندن و دیدن مطالب آن را از یاد نخواهند برد....»