شاهد ادعای رسانههای ایران بر سیاهنمایی رسانههای غربی، نوع پرداختن بیبیسی فارسی به خبر پیدا شدن دو توله یوز پلنگ در منطقه توران است. بیبیسی فارسی از همان تیتر مطلب سعی کرده خوب بودن این خبر را با تردید مواجه کند و مطلب را با این تیتر شروع کرده است: «یافت شدن دو یوزپلنگ تازه به دنیا آمده؛ خبر خوب یا بد؟»
چوپانی این دو توله را پیدا کرده و بعد از انتقال آنها به جای امن، به محیط بانی زنگ زده و اطلاع داده است. او بیم این را داشته که این دو توله کوچک توسط حیوانات دیگر مورد آسیب قرار بگیرند. کار او قابل تحسین است، اما بیبیسی فارسی حتی از او هم به جای قدردانی و تحسین، با سرزنش و ضمن اشاره به اینکه تولهها حالا بوی انسان گرفتهاند و شاید مادرشان آنها را نپذیرد، نوشته است: «چوپانی که هنوز نام و تصویرش منتشر نشده، میبایست به جای دست زدن به بچه یوزها و جابهجایی آنها، مراتب را به محیط بانان اطلاع میداد.»
بامزه آنکه بیبیسی چند خط بعد در مورد مادر یوزها مینویسد: «شاید سگهای گله که برخلاف موازین حفاظت وحش در منطقه حفاظت شده توران رها هستند، یوز مادر را فراری دادهاند.» سؤال این است که آیا همین سگهای گله مورد ادعای بیبیسی که یوز مادر از آنها فراری است، نمیتوانند به یوز بسیار کوچک آسیب برسانند؟ و آیا چوپان حق نداشته از چنین اتفاقی بترسد؟
در ادامه، بیبیسی میگوید چرا جوامع محلی و چوپانها آموزش ندیدهاند، چرا نارسایی اجرای قوانین در مناطق حفاظت شده داریم و...
در حالی که اکنون وضعیت خوبی برای ایران است. پیروز، یوزپلنگی که در شرایط خاص و با مربی بزرگ میشود، نر است و این دو توله یوز پیدا شده، ماده؛ و احتمال جفتگیری آنها خبر خوبی به شمار میرود در شرایطی که خطر و بیم انقراض نسل یوزپلنگ وجود دارد.
امثال بیبیسی میخواهند هیچ روزنه امید و خبر خوبی برای مردم ایران نباشد. موضوع اصلی همین «امید» است، باقی بهانه است. ناامیدیپراکنی بیبی سی، مخاطب را به یاد شخصیت همیشه ناامید کارتون سفرهای گالیور میاندازد.