از جمله موضوعاتی که جامعه با تبیین آن میتواند نقشه راهی برای حال و آینده پیدا کند، همانا تبیین «مکتب عاشورایی» است؛ مکتبی که متأسفانه بیشتر در حد یک واقعه تاریخی به آن پرداخته شده در حالی که عاشورا یک نقشه راه و مسیر حرکت مردم و جامعه در همه اعصار تاریخ است. عاشورا یک نقطه عطفی است که در هر دوره از تاریخ میتوان با بهرهگیری از آموزههای آن مسیر آینده را ترسیم کرد و جامعه را از غلتیدن در گمراهی بازداشت، به این معنا که عاشورا چراغ راهی است که افراد در بزنگاهها و دوراهیهای زندگی فردی و اجتماعی بتوانند انتخاب درست داشته باشند و بدانند در کدام سوی جبهه (جبهه حق یا جبهه باطل) میجنگند. در جبهه حق، عقل و اختیار حکمفرمایی میکند و در جبهه باطل، هیجانات و اجبار است. سپاه یزیدیان مدام بر هیجانات تأکید میکردند تا با تهییج احساسات، دادن وعدههای وسوسهانگیز، دمیدن به اختلافات، ایجاد خوف و وحشت از آینده مانع از انتخاب درست مردم شوند.
از سوی دیگر در سپاه حق، امام حسین (ع) تلاش میکند با دعوت به آرامش، دادن اختیار، دعوت به صبر و تفکر، و در نهایت روشنگری، افراد بتوانند تصمیم آگاهانه و درست اتخاذ کنند، اما یزیدیان به روشنی میدانستند که اگر بر موج هیجانات و احساسات سوار نشوند، قافله را خواهند باخت، پس ناگزیرند شتاب کنند و مجالی برای فکر و تصمیمگیری به مردم ندهند که در نهایت آن فاجعه عظیم تاریخی شکل میگیرد. در وقایع اخیر هم دقیقاً همین مسئله در کشورمان تکرار شده است؛ آنجایی که جبهه کفر و نفاق با همه ابزار و امکانات خود به میدان آمده بود تا به زعم خود ریشه این انقلاب و اسلام علوی را از میان بردارد و کشور را تجزیه و پارهپاره کند، به طوری که وزارت اطلاعات در بیانیهای اعلام کرد: «۴۹ نفر از عوامل و مرتبطان گروهک منافقین، ۷۷ نفر از عوامل گروهکی کردستان و پنج عضو گروهکهای تکفیری- تروریستی همراه با ۳۶ کیلوگرم مواد منفجره دستگیر و کشف شده است.» حجم گسترده مواد منفجره و اسلحه و نفرات آنقدر بالاست که با این میزان امکانات و تجهیزات میتوان چند کشور را به تصرف و اشغال درآورد.
دشمنان انقلاب و اسلام آنگونه که خود در رسانههایشان اغراق کردهاند حتی زمان و مکان و نحوه عمل خود را هم برنامهریزی کرده بودند که چطور فضای کشور را ناامن و متشنج کنند. سناریو به این شکل بود که ابتدا با بهرهگیری از مزدوران داخلی با خبرسازی و جوسازی فضا را ملتهب کنند.
در این سناریو تروریستها و تجریهطلبها وارد کشور میشوند و اغتشاش میکنند. رسانههای معاند که در مقام شیپورچی این غائله هستند، با انتشار اخبار کذب و دمیدن به خشونتها جامعه را با شدت و حدت وصفناپذیری تحریک میکنند. عوامل مزدور خارجنشین یک به یک در رسانهها و شبکههای اجتماعی بر طبل کاستی و مشکلات میکوبند تا سناریو برای اغتشاش گستردهتر فراهم شود. آنگاه با کشتهسازی و دمیدن به خشونتها سایر افراد جامعه را که به این اغتشاشات نپیوستهاند، تحریک کنند تا آنها هم موضعگیری کنند.
دشمنان انقلاب هم مثل سپاه یزید صرفاً بر هیجانات و احساسات مردم متمرکز هستند تا قدرت تفکر را از آنها بگیرند و اجازه ندهند فضایی آرام شکل بگیرد، چراکه میدانند اگر فضای گفتمان و آرامش حاکم شود، پروژه دشمنان و تروریستهای رسانهای بیاثر میشود، پس باید به هر طریقی اغتشاشات را زنده نگه دارند و هنوز هم از پا ننشستهاند.
اغتشاشات امروز همان پروژهای است که پیشتر رهبران آلسعود عنوان کرده بودند که میدان جنگ را به داخل ایران خواهند کشاند تا جمهوری اسلامی را در عرصه بینالمللی محدود و منزوی کنند، البته دشمنان منطقهای جمهوری اسلامی ایران محدود به چند کشور حوزه خلیج فارس نیستند و برخی در همسایگی ایران اقدامات تحریککنندهای انجام میدهند که رصد و تحلیل رفتار آنها و پاسخ به برخی اقداماتشان از الزامات نهادهای نظامی است.
بر این اساس این وظیفه حاکمیت و دلسوزان نظام است که با تبیین شرایط و بالا بردن سطح سواد رسانهای و همچنین آگاهی بخشی اهداف دشمنان، جهاد تبیین را معنا ببخشند، چراکه مردم ایران درک و شعور والایی دارند و با همه وجود پای آرمانهای انقلاب و نظام ایستادهاند.
در مجموع وقایع اخیر در کشورمان بیش از پیش ضرورت و الزام پرداختن به مقوله «جهاد تبیین» را نشان میدهد؛ موضوعی که مقام معظم رهبری در گام دوم انقلاب بسیار بر آن تأکید و اهتمام ویژهای دارند، چراکه در گام دوم انقلاب به دلیل پیچیدگی، گستردگی و درهمتنیدگی موضوعات به هم، افکار عمومی به سادگی نمیتواند برداشت صحیح و روشنی از مسائل و وقایع داشته باشد، از این رو نیاز است علما، نخبگان و صاحبان اندیشه با همکاری و همراهی رسانهها به تبیین موضوعات مهم و اساسی داخلی و بینالمللی به منظور آگاهسازی جامعه اقدام کنند.