کد خبر: 1098504
تاریخ انتشار: ۰۵ مرداد ۱۴۰۱ - ۲۱:۰۰
تأکید زیاد روی عزت‌نفس فرزندان نتیجه معکوس دارد
«گاهی والدین برای پرورش عزت‌نفس فرزندشان سعی می‌کنند روی همه شکست‌هایش سرپوش بگذارند و کوچک‌ترین موفقیت‌هایش را مانند یک پیروزی بزرگ جشن بگیرند. این نوع برخورد با موفقیت‌ها و شکست‌ها می‌تواند نتیجه‌ای خلاف انتظار به بار آورد؛ بچه‌هایی که به جای عزت‌نفس احساس بی‌عرضگی می‌کنند

«گاهی والدین برای پرورش عزت‌نفس فرزندشان سعی می‌کنند روی همه شکست‌هایش سرپوش بگذارند و کوچک‌ترین موفقیت‌هایش را مانند یک پیروزی بزرگ جشن بگیرند. این نوع برخورد با موفقیت‌ها و شکست‌ها می‌تواند نتیجه‌ای خلاف انتظار به بار آورد؛ بچه‌هایی که به جای عزت‌نفس احساس بی‌عرضگی می‌کنند. در مقابل یک بچه با عزت‌نفس طبیعی بچه‌ای است که به تجربه یاد گرفته است می‌تواند از پس موانع و ناامیدی‌های زندگی بربیاید، مجال و فرصت این را داشته که شکست بخورد و فهمیده است که شکست‌خوردن باعث نمی‌شود دوستش نداشته باشند.» آنچه آمد برشی از نوشته‌های ملیندا ونر مویر، نویسنده کتاب «بچه‌های‌مان را چطور بزرگ کنیم که نچسب و ناجور نشوند؟» است. نوشته‌ای از او در تاریخ ۲۱ژوئیه ۲۰۲۱ در وب‌سایت آتلانتیک منتشر شده و برای نخستین‌بار با عنوان «با اصرار روی عزت‌نفس فرزندان‌تان آن‌ها را بی‌عرضه بار می‌آورید» در بیست‌وسومین شماره فصلنامه ترجمان علوم انسانی با ترجمه حسنی سهرابی‌فر منتشر شده است. مقاله او را با اندکی تلخیص در ادامه می‌خوانید.

اینقدر تفاوت اعتمادبه‌نفس بین بچه‌ها؟!
اعتمادبه‌نفس بچه‌های من که بیشتر «دی‌ان‌ای» شان شبیه هم است، نمی‌شد بیشتر از این باهم فرق داشته باشد. چند روز پیش کمی خمیردندان ریخت روی پیراهن دختر هفت‌ساله‌ام که داشت مسواک می‌زد، فکر می‌کنید چه کار کرد؟ بغضش ترکید، افتاد روی زمین و همین‌طور غلتید و جیغ زد «من بدترین آدم روی زمینم!». حالا، پسر ۱۰ ساله‌ام طوری رفتار می‌کند که انگار از آلبرت انیشتین بیشتر سرش می‌شود. هر وقت به او می‌گوییم در مورد چیزی اشتباه می‌کند، طوری مخالفت می‌کند که انگار مسلمات علمی هم وابسته به نظر شخصی ماست. بعضی اوقات با خودم فکر می‌کنم شاید عزت‌نفس دخترم زیادی کم و عزت‌نفس پسرم زیادی زیاد است. چقدر مهم است به اندازه عزت‌نفس داشته باشیم؟ اصلاً میزان استانداردی برای عزت‌نفس وجود دارد؟
به عنوان یک مادر همیشه فکر کرده‌ام داشتن مقدار طبیعی عزت‌نفس برای سلامتی بچه‌هایم حیاتی است. بر اساس این طرز فکر، اگر همین یک مورد قرص و محکم سر جایش باشد، بقیه چیز‌ها هم جای خودشان را پیدا خواهند کرد و درست خواهند شد. وقتی داشتم برای نوشتن کتابم، «بچه‌های‌مان را چطور بزرگ کنیم که نچسب و ناجور نشوند؟» پژوهش می‌کردم، یکی از دوستان خوبم - که روزنامه‌نگار حوزه والدگری است- به من توصیه خیلی درستی کرد که اولین فصل کتاب را درباره عزت‌نفس بنویسم، اما وقتی بیشتر روی موضوع کار کردم، فهمیدم متأسفانه خیلی از والدین بیش از اندازه به مفهوم عزت‌نفس بها می‌دهند و اصلاً آن را اشتباه فهمیده‌اند.

عزت‌نفس تا چه حد تعیین‌کننده است؟
داشتن عزت‌نفس طبیعی تضمین نمی‌کند که بچه‌ها خوب زندگی کنند یا از دردسر دور بمانند. اگرچه عزت‌نفس مفهومی است که مطالعه آن پیچیده و دشوار است، پژوهش من می‌گوید، قدم‌هایی که والدین برای پرورش عزت‌نفس کودکان خود برمی‌دارند، معمولاً و برخلاف انتظار، اثر تضعیف‌کننده دارد. وقتی بیش از اندازه تلاش کنیم بچه‌های‌مان احساس ارزشمند بودن و تحسین‌شدن بکنند، شاید در واقع باعث شویم احساس بی‌عرضگی بکنند، در حالی که اگر، با وجود همه دشواری‌ها، دانسته و با چشم باز بچه‌ها را در معرض ناامیدی و شکست قرار دهیم، این کار می‌تواند به آن‌ها حس رضایتبخش خودکارآمدی بدهد.
لابد شنیده‌اید نوجوان‌هایی که عزت‌نفس کمی دارند بیشتر از دیگران احتمال دارد افسرده شوند، مضطرب شوند، الکل بنوشند، مواد مصرف کنند و مرتکب جرم شوند. همه این‌ها درست، اما چیزی که شاید نشنیده باشید و متعجب‌تان کند، این است که برعکس این گزاره درست نیست. عزت‌نفس زیاد نوشدارویی نیست که نوجوان‌ها را از همه چیز‌های بد حفظ کند، بچه‌هایی که عزت‌نفس بالایی دارند هم انتخاب‌های بدی می‌کنند.

عزت‌نفس در همه جوامع یک معنا ندارد
«گریس چو» روان‌شناس تکوینی می‌گوید: «روشن نیست عزت‌نفس چقدر می‌تواند پیش‌بینی دقیقی از عاقبت سالم و طبیعی افراد ارائه کند. نوشته‌هایی که در این باره وجود دارد نابسامان و درهم‌برهم است.» روی اف. بامایستر، روان‌شناس اجتماعی دانشگاه ایالتی فلوریدا و همکاران او نوشته‌های موجود در این حوزه را به طور جامع و کامل مرور کردند و به این نتیجه رسیدند که «بالا بردن عزت‌نفس به تنهایی باعث نمی‌شود جوان‌تر‌ها عملکرد بهتری در مدرسه داشته باشند، مطیع قانون باشند، از دردسر دور بمانند و با رفقای‌شان بهتر کنار بیایند یا به حقوق دیگران احترام بگذارند.»
یک دلیل دیگر هم هست که عزت‌نفس طبیعی نمی‌تواند در همه جهان بایسته و اساسی باشد: این مفهوم تا حد زیادی یک سازه امریکایی است. بسیاری از دیگر کشور‌ها از جمله ژاپن و چین یا اصلاً اعتنایی به عزت‌نفس نمی‌کنند یا توجه کمی به آن دارند (بعضی زبان‌ها واژه‌ای برای این مفهوم ندارند). «چو» به من گفت «حتی در بسیاری از جوامع مدرن، فرهنگ‌هایی که فکر می‌کنیم خیلی به فرهنگ ما شبیه هستند، به مفهوم عزت‌نفس لزوماً در قالب همان مجموعه آرمان‌های ما نگاه نمی‌کنند.»
وسواس امریکایی‌ها در مورد عزت‌نفس سنجش و تشویق آن را دشوار و آشفته می‌کند. والدین امریکایی بیشتر اوقات به سختی می‌توانند تخمین بزنند عزت‌نفس فرزندان‌شان چقدر است. کریس بری، روان‌شناس تکوینی در دانشگاه ایالتی واشنگتن به من گفت: «عزت‌نفس سازه‌ای واقعاً پیچیده در زندگی هر روزه ماست.» مثلاً بعضی بچه‌های امریکایی (و بزرگ‌ترها) با عزت‌نفس کم در ظاهر از خودشان اعتمادبه‌نفس نشان می‌دهند تا بااعتمادبه‌نفس به نظر برسند.
به علاوه، والدین معمولاً عزت‌نفس فرزندان‌شان را بیشتر از چیزی که هست تخمین می‌زنند، دلیل هر دو اتفاق شاید این است که بچه‌ها خوب بلدند مسائل خودشان را پنهان کنند و والدین هم، چون عزت‌نفس طبیعی را بسیار مهم و حیاتی فرض می‌کنند، قویاً می‌خواهند باور کنند وضع بچه‌های‌شان خوب است.

نتیجه معکوس تعریف و تمجید‌ها
نکته دیگر این است که والدین سعی می‌کنند احساس ارزشمندی بچه‌های‌شان را با روشی اشتباه، با تعریف و تمجید افراطی زیاد کنند. نتایج یک پیمایش نشان داد ۸۷درصد والدین امریکایی معتقدند، کودکان برای اینکه احساس خوبی به خودشان داشته باشند، نیازمند تعریف و تمجیدند، اما پژوهشی که ادی بروملمان، روان‌شناس در دانشگاه آمستردام انجام داده است، می‌گوید تعریف و تمجید گاهی ممکن است تأثیر عکس داشته باشد.
وقتی والدین از بچه‌هایی با عزت‌نفس پایین تعریف و تمجید «بادکنکی» می‌کنند، مثلاً به بچه‌ای که فقط یک چشم چشم دو ابروی ساده کشیده، می‌گویند: «وای، باورم نمی‌شه. نقاشیت فوق‌العاده‌س!» عزت‌نفس آن کودک از قبل هم پایین‌تر می‌آید. بروملمان این اتفاق را این طور تئوریزه می‌کند که وقتی بچه‌ای با عزت‌نفس پایین تعریف و تمجید بادکنکی می‌شنود، آن را به فشار تفسیر می‌کند؛ فشار برای اینکه عملکردش همیشه درجه یک باشد. بعد وارد فاز صیانت نفس می‌شود و در نهایت بیشتر به توانایی‌ها و استعدادهایش شک می‌کند (بر اساس پژوهشی دیگر، روی دیگر این رویه این است که وقتی کاری می‌کنیم که بچه‌های‌مان فکر کنند همیشه مرکز جهان هستی هستند، باعث می‌شویم احتمال خودشیفته‌شدن آن‌ها در بزرگسالی بیشتر شود.)

عزت‌نفس طبیعی را از بچه‌ها نگیریم
تعریف و تمجید از بچه‌ها خصوصاً به خاطر استعداد‌ها یا هوش و ذکاوت‌شان- وقتی والدین به بچه‌شان می‌گویند «تو خیلی باهوشی!» یا «تو یه هنرمند بزرگی!» - می‌تواند مشکلاتی ایجاد کند. پژوهش کارول دوک، روان‌شناس دانشگاه استنفورد نشان داده است این قبیل تعریف و تمجیدها، در مقایسه با تعریف‌کردن از تلاش بچه‌ها باعث می‌شوند احتمال اینکه کودک در مواجهه با شکست دوام نیاورد و باد بادکنک ارزشمندی‌اش خالی شود، زیاد شود. آن کودک در توانایی و استعدادی که دیگران گفته بودند، دارد شک می‌کند. با گذر زمان، این ذهنیت را پیدا می‌کند که توانایی و استعداد خصوصیتی ثابت است، نه چیزی که می‌توان با تمرین و ممارست آن را پرورش داد.
ما والدین فوراً از فرزندان خود در مقابل ناامیدی و شکست محافظت می‌کنیم، وقتی بچه‌ها در مسابقه‌ای اول نمی‌شوند، نشان تلاش و مشارکت به آن‌ها می‌دهیم، به سرعت سوپرمن تکالیفی را که جا گذاشته‌اند به مدرسه می‌رسانیم، اما این مداخلاتی که با نیت خوب انجام می‌دهیم، نتیجه عکس می‌دهند، چون یک بچه با عزت‌نفس طبیعی بچه‌ای است که به تجربه یاد گرفته است می‌تواند از پس موانع و ناامیدی‌های زندگی بربیاید. مجال و فرصت این را داشته است که شکست بخورد و فهمیده که شکست‌خوردن باعث نمی‌شود دوستش نداشته باشند.

کودکان با عزت‌نفس طبیعی چطور رفتار می‌کنند؟
داریو سیونچک، روان‌شناس شناختی در مؤسسه علوم آموزش و مغز دانشگاه واشنگتن است که روی عزت‌نفس مطالعه می‌کند. از او خواستم برایم توصیف کند که کودکان با عزت‌نفس طبیعی چطور رفتار می‌کنند. او گفت این کودکان غالباً آن‌هایی هستند که چالش‌های جدید را می‌پذیرند یا مدت بیشتری روی وظایفی که برایشان چالش‌برانگیز است، کار می‌کنند.
دلیلش شاید این است که قبلاً مجبور شده‌اند این طور کار‌ها را بکنند و یاد گرفته‌اند پشتکار در زمان ناامیدی نتیجه خواهد داد. مارتین سلیگمن، سرپرست مرکز روانشناسی مثبت‌گرای دانشگاه پنسیلوانیا، استدلال کرده است که «وقتی روی هر نوع احساس بدی ضربه‌گیر می‌گذاریم تا فرزندمان در امان بماند، تجربه احساس خوب را هم برایش سخت‌تر می‌کنیم.»

با پیله‌نکردن به عزت‌نفس بچه‌ها باعث نابودی‌شان نشویم
بعد از همه این حرف‌ها، برای پرورش عزت‌نفس طبیعی بچه‌های‌مان چه باید بکنیم؟ باید دست از حساسیت و وسواس در مورد این مفهوم بکشیم، چون احتمالاً آن‌طور که فکر می‌کنیم کمال مطلوب تربیت بچه‌های‌مان نیست. به گفته «چو» پژوهش او نشان داده است که مثلاً بسیاری از کودکان آسیای شرقی با سنجه‌های مرسوم عزت‌نفس نمره کمی می‌گیرند، اما به ندرت بر اثر این قضیه دچار مشکلات روانی می‌شوند یا در مدرسه ضعیف عمل می‌کنند.
به اعتقاد چو این نتایج به ما می‌گوید «عزت‌نفس فقط یکی از هزاران تکرار و تمرینی است که والدین می‌توانند برای کمک به شکوفایی فرزندان‌شان انجام دهند.» قرار نیست پیله‌نکردن به عزت‌نفس بچه‌های‌مان باعث نابودی‌شان شود، اتفاقاً با توجه به اینکه اقدامات ما برای بالابردن عزت‌نفس عموماً برعکس نتیجه می‌دهد، شاید این‌طوری بیشتر کمک‌شان کنیم.

تلاش او را تشویق کنید نه خودش را
باید حواس‌مان باشد کودکان‌مان را زیر سیل تعریف و تمجید‌های بی‌حساب‌وکتاب نگیریم. در عوض باید در ارزیابی‌های‌مان صادق‌تر باشیم، نه که شرمنده و خوار و خفیف‌شان کنیم، بلکه بازخورد‌هایی که به آن‌ها می‌دهیم متناسب با تلاش‌شان باشد. به بچه‌تان بگویید با اینکه خارج می‌خواند، شما صدای او را دوست دارید، اما نگویید این قشنگ‌ترین آوازی است که به عمرتان شنیده‌اید.
وقتی می‌خواهیم از کودکان‌مان تعریف کنیم، باید به جای تجلیل از موفقیت‌ها و استعداد‌ها و هوش آنها، تلاش‌شان را تشویق کنیم. باید بگذاریم سختی‌ها را تجربه کنند. وقتی بچه‌ها با ناملایمت‌ها روبه‌رو می‌شوند و آن را پشت سر می‌گذارند، یاد می‌گیرند بی‌قیدوشرط دوست داشته می‌شوند و شکست نشانه بی‌عرضگی نیست بلکه فرصتی است برای یادگرفتن و رشدکردن و باور پیداکردن به خودشان.
* نقل و تلخیص از: وب‌سایت ترجمان/ نوشته: ملیندا ونر مویر/ ترجمه: حسنی سهرابی‌فر مرجع: آتلانتیک

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار