اضطراب یک حالت احساسی ساختگی است که هیچ ارتباطی با واقعیت موجود ندارد و درباره آیندهای غالباً منفی است که در ذهن خود آن را متصور میشویم. اگر به تصور کردن مشکلات ادامه دهید، ذهنتان نیز به ارائه راهحل میپردازد. به دلیل اینکه دستورالعمل هر مشکل با مشکل دیگر متفاوت است. ذهنی که درگیر اضطراب است تلاش میکند همه احتمالات را مدنظر بگیرد و به ترتیب راهحل مناسب برای هر کدام ارائه کند، یعنی مغز در تلاشی خستگیناپذیر برای پیدا کردن امنیت، خودش را میخورد.
یکی از مراجعان من بسیار باهوش، متکبر، آرام و سختکوش است. بعد از فوت همسرش نگران اموری بود که با فوت همسرش با آنها مواجه میشد. نگران کارهای تعمیراتی، درباره اینکه میتواند به سفر برود یا نه و بسیاری چیزهای دیگر. او با این فکر که آیا سیستم گرمایشی را درست روشن کرده یا نه، نمیتوانست شبها بخوابد و اگر درست روشن کرده آیا به درستی کار میکند؟ اگر درست کار نکند چه؟ اگر دستگاه اعلام حریق به درستی کار نکند و آب درون مخزن خیلی داغ شود چه؟
ذهن او اتفاقات بد را یکی پس از دیگری مرور میکرد. وقتی یکی از این اتفاقات را در ذهن خود حل میکرد، مشکلی دیگر جایگزین میشد. این یکی از مشکلات اضطراب است که فجایع احتمالی هیچگاه تمام نمیشوند.
به جای اینکه اتفاقات بد را پشت سر هم مرور و سعی کنید برای تکتک آنها راهحل بیابید، به خودتان اطمینان کنید که بهتر و کارآمدتر است. شما باید در برابر چالشهای متفاوتی که ذهنتان را درگیر کردهاند بایستید و بگویید «مطمئنم توان حل کردن هر مشکلی را دارم و اگر هم خودم نتوانستم، مطمئنم از کسی کمک میگیرم.»
اطمینان به خود کار سختی است، اما در هر صورت مخزنی از داستانهای موفقیت گذشته دارید که میتوانید به آن تکیه کنید. شما ثابت کردهاید که توانایی رویارویی با مشکلات کوچک و بزرگ را دارید.
حقیقت این است که تصور کردن خود در شرایط بحرانی باعث آمادگی برای رویارویی با بحران نمیشود. اگر درباره وقوع اتفاقاتی مضطرب هستید، سعی کنید کاری کنید که احتمال وقوع آن اتفاقات کمتر شود. کارهای عملی و واقعگرایانه انجام دهید. مثلاً باتری دستگاه حریق را تعویض کنید. شبها قبل از خواب از قفل بودن درها مطمئن شوید یا هنگام موتور سوار شدن از کلاه ایمنی استفاده کنید. جوابی واقعی و محکم به ترسهای خود بدهید، ولی اجازه ندهید اسیر تفکرات منفی شوید. تا زمانی که اتفاق بدی نیفتاده، لزومی ندارد درباره آن فکر کنید. به جای از کاه کوه ساختن به خود بگویید «الان و تا جایی که میدانم همه چیز خوب است. اگر هر اتفاق بدی افتاد، من از مهارتهای خود برای حل آن مشکل استفاده میکنم.» با گذشت زمان میتوانید ذهنتان را تمرین دهید که آرامتان کند نه اینکه متشنجتان کند. ذهنی آرام و بدنی که به خوبی استراحت کرده، بهترین ابزار برای غلبه بر موقعیتها و استفاده از مهارتهاست. پشیمانی، سرزنش کردن خود، پیدا کردن مقصر و شرمنده بودن هیچ کمکی نمیکند.
شما توانایی زیادی دارید، ولی آنقدر قدرتمند نیستید که بتوانید باعث وقوع اتفاقات شوید. نمیتوانید تنها با فکر کردن باعث وقوع مرگ، سلامتی، فقدان یا سوگ شوید. اگر فکر کردن میتوانست از ما محافظت کند، هیچگاه سوگوار نمیشدیم. اگر تفکرات ما به تنهایی میتوانستند مانع بیماری یا بروز تصادف شوند، با هیچ کدام از آنها روبهرو نمیشدیم. تفکرات معجزهآسا، توان کنترل کردن واقعیت را ندارند. تفکرات ما میتوانند بر احساساتمان درباره خود و درباره جهان اطرافمان تأثیر بگذارند. بهترین راه برای کنترل افکار، مهار کردن قدرت شگفتانگیز تخیلاتمان است که اهمیتش در آن سناریوهای تخیلی فاجعه، کاملاً مشخص است.
برشهایی از کتاب «عیبی ندارد اگر حالت خوش نیست» نوشته مگان دیواین