مسجد جامع بدون دخل و تصرفهاي خيالپردازانه در دنياي هنر، هنرمندانهترين نقش را در ماجراي خرمشهر ايفا كرده است. چه در دوران 34روزه مقاومت خرمشهر كه گنبد و گلدسته اين مسجد پايگاه و مظهر ايستادگي مدافعان بود و چه پس از فتح شهر كه اذان آزادي بر فراز گلدسته آن را شهيد علي گروسي خواند، مسجد جامع قلب تپنده شهري بود كه خود نماد ايستادگي يك ملت است. هيچ زائر راهيان نوری را نميتوان پيدا كرد كه به خرمشهر رفته باشد و در مسجد جامع اين شهر نماز نخوانده باشد. اين مسجد با قدمت 150 ساله، يك مكان تاريخي نيز به شمار ميرود.
اولين شهيد انقلاب
اولين شهيد انقلاب درست روبهروي مسجد جامع خرمشهر گلوله خورد و به شهادت رسيد. آن روزها مسجد جامع از مبادي اصلي تظاهرات انقلابي بود و نقش محوري در اين روند داشت. بعد از پيروزي انقلاب، اين مركزيت همچنان براي مسجد جامع حفظ شد. در همان اولين ماههاي پيروزي انقلاب، بسياري از شخصيتهاي سياسي در سفر به خرمشهر به اين مسجد ميآمدند و سخنراني ميكردند. در يكي از همين برنامهها كه شهيد بهشتي مشغول سخنراني در مسجد جامع بود و صحن و حياط كوچك آن نيز مملو از جمعيت، منافقين يك نارنجك از بيرون به داخل حياط مياندازند كه منجر به شهادت و مجروح شدن چند نفر از مردم ميشود.
مقاومت 34 روزه
مردم خرمشهر معتقدند كه مقاومت اين شهر 44روز طول كشيده است، يعني 10 روز قبل از جنگ كه بعثيها به مرز شلمچه حمله كردند و چند پاسگاه را در آنجا به اشغال درآوردند و ويران كردند، مقاومت عليه متجاوز شروع شده بود، اما اگر بنا را به حمله رسمي دشمن بگذاریم، از 31 شهريورماه كه به شكل گسترده گلولههاي توپ بعثيها به خانه مردم اين شهر اصابت كرد، مسجد جامع مجدداً نقش تاريخياش را برعهده گرفت و به عنوان اصليترين پايگاه مدافعان و پناهگاه مردمي كه موفق به فرار از شهر نشده بودند، ايفا كرد. آن روزها مسجد جامع هم محل تجمع آوارگان بود، هم اسلحهخانه و تجميع آذوقه و مهمات و هم محل استقرار و تقسيم شدن رزمندگان و مدافعان شهر. در اين بين مرحوم آيتالله محمدتقي موسوي كه امام جماعت مسجد جامع را برعهده داشت، نقش تعيينكنندهاي در جمعآوري كمكهاي مردمي و پشتيباني از رزمندگان را ايفا ميكرد.
24 مهر 1359
خرمشهر 24 مهر 1359 خونينشهر شد. در اين روز گلولهباران شديد توپخانهاي، خمپارهاي و همينطور هجوم جنگندههاي دشمن به شكل بيسابقهاي در خرمشهر رقم خورد و شهداي بسياري بر جاي گذاشت. بعد از 24 مهرماه بود كه وضعيت شهر به شكل اسفناكي درآمد و دشمن كوچه به كوچه و خانه به خانه پيشروي كرد، اما تا زماني كه مسجد جامع در دست مدافعين بود، هيچكسي حتي افسران متعصب بعثي نيز باور نميكردند كه خرمشهر سقوط كند. حدود 10 روز بعد در چهارم آبان1359، جز مسجد جامع و كوچههاي منتهي به آن تقريباً تمامي خرمشهر كه در ساحل غربي كارون قرار داشت به دست دشمن افتاد. چهارم آبانماه، شهيد جهانآرا، مدافعين را به مسجد جامع فراخواند و اعلام كرد كه بايد خودشان را به آن سوي كارون برسانند.
نماد ایستادگی
وقتي آخرين رزمندهها از مسجد جامع عقب نشستند و از كوچههاي جانبي آن خود را به كارون رساندند، گنبد و گلدسته زخمي مسجد هنوز پابرجا بود. 19 ماه بعد، روز سوم خرداد 1361 زماني كه خرمشهر آزاد شد، مسجد جامع اولين جايي بود كه هم رزمندههاي خرمشهري و هم ديگر رزمندهها از شهرهاي ديگر خود را به آنجا رساندند، چراكه اين مسجد نماد مقاومت و فتح در خرمشهر بود و حالا بايد شاهد نماز تاريخي رزمندگاني میبود كه خونينشهر را با خونشان فتح كرده بودند.