محمدحسن ابراهیمی که کتاب «جمعه، دوم آوریل» درباره اوست، شهیدی است از عرصه تبلیغ و رهبری هم پیامی برای شهادت ایشان نوشتند.
زهره شریعتی، نویسنده کتاب «جمعه دوم آوریل»، در آیین رونمایی از این اثر که در نمایشگاه کتاب تهران برگزار شد، گفت: کتاب «جمعه، دوم آوریل» روایتی مظلومانه و تکاندهنده از زندگی مجاهد جبهه تبلیغ و تعلیم، شهید حجتالاسلام محمدحسن ابراهیمی است، طلبهای که هزاران کیلومتر دورتر از مرزهای میهن اسلامی، رنج زندگی در غربت را برای ادای تکلیف و آشنا ساختن مردم امریکای جنوبی با اسلام و مکتب تشیع به جان میخرد و سرانجام به دست امریکاییهای جنایتکار به شهادت میرسد. به طور کلی، ما برای شهدا کاری نمیکنیم، خودشان کار را پیش میبرند.
وی ادامه داد: همسر شهید زمانی که ماجرا را تعریف میکردند، هنوز در شوک بودند و با مکث صحبت میکردند. ما معمولاً میشنویم دوره سوگ شش ماهه است و بعد از آن فرد سوگوار از کتمان درمیآید، اما در این ماجرا اینطور نبود. من سه، چهار جلسه خدمت خانواده این شهید رسیدم و بیش از این مزاحمشان نشدم. شریعتی بیان کرد: ماجرای این شهید هنوز هم مکتوم است. ما گمانهزنیهایی را داریم، چراکه هیچ اثر و مدرکی از ربایندگان وجود ندارد. همسر شهید در خاطراتش میگوید روزهای سختی گذشت و آنجا دنبال کسی میگشته که فارسی برایش گریه کند، به قدری که در آن کشور غریب و تنها بودند و موضوع شهادت را به تنهایی گذراندند. حسین کاجی در ادامه مراسم گفت: این کتاب همزمان دو قصه دارد. یکی قصهای است که هر جوان ایرانی گمشدهای دارد که میتواند در این کتاب آن را جستوجو کند. داستان این کتاب، داستان جوان مؤمن انقلابی و حزباللهی انقطاعی است. ایشان چهار زبان زنده دنیا را بلد شدند و رفتند در دورترین شهر دنیا تا دین اسلام را تبلیغ کنند. داستان دوم موجود در این کتاب، داستان معلمی است که از کودکیاش شروع میشود و تا دانشگاه پیش میرود و بعد از ازدواج همراه همسرش مهاجرت میکند. وی افزود: شهید ابراهیمی همواره میگفتند من برای تبلیغ این کشور را انتخاب کردم، چراکه اگر امام زمان ظهور کردند در این کشور کسی باشد که نامشان را شنیده باشد و ایشان را بشناسند. من در بخشی از این کتاب بلندبلند گریه کردم، جایی که وقتی به فرودگاه رسیدند و همه خبر داشتند. آنجا عشق و عاشقی این دو نفر به خوبی به تصویر کشیده شده است. در ادامه مهدی قربانی عنوان کرد: شهید ابراهیمی شهیدی هستند از عرصه تبلیغ و رهبری هم پیامی برای شهادت ایشان نوشتند. ایشان با توجه به سوابقشان، بهراحتی میتوانستند داخل کشور کاری پیدا کنند و گذران زندگی کنند، اما کشور گویان را برای تبلیغ انتخاب کردند که حتی سفارت ندارد و نزدیکترین سفارتخانه در کشور ونزوئلا بود.