کد خبر: 1076575
تاریخ انتشار: ۰۱ بهمن ۱۴۰۰ - ۲۱:۰۰
حاشیه‌ای بر انتشار یادمان زنده‌یاد استاد شیخ عبدالله نورانی
محمدرضا کائینی

اثری که هم اینک در معرفی آن سخن می‌رود، همزمان با برگزاری مراسم نکوداشت زنده‌یاد حجت‌الاسلام والمسلمین استاد شیخ عبدالله نورانی، در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی منتشر شد. این یادمان شامل گفتار‌هایی در باب کارنامه علمی آن مدرس و نسخه‌شناس والاقدر است که در مجموع می‌تواند مکانت علمی وی را ترسیم کند. دکتر مهدی محقق ریاست هیئت مدیره این انجمن و از دوستان آن مرحوم، در دیباچه‌ای بر این دفتر و در باب خاطرات خود از آن دانشی مرد، چنین آورده است:
«طی سال‌های ۱۳۳۷ تا ۱۳۴۰ که به پایمردی دانشمند خط‌شناس و هنرشناس، مرحوم سیدجعفر سلطان‌القرّائی، به مدیریت دایره کتاب‌های خطی کتابخانه ملی فرهنگ منصوب شدم، هر چند وقت یک بار، طلبه جوانی به دیدنم می‌آمد که از سخنانش پیدا بود او کتاب‌شناس و نسخه‌شناس است و در مشهد درس خوانده است نزد همان استادانی که پیش از او نزد آنان درس خوانده بودم، از جمله: شیخ محمدتقی ادیب نیشابوری، حاج میرزا احمد مدرس یزدی، حاج هاشم قزوینی و حاج شیخ محمدکاظم دامغانی و از همان بزرگانی که تهذیب اخلاق و تزکیه نفس از آنان آموخته بودم، وی نیز متأدب به آداب حسنه و ملکات فاضله آن‌ها شده بود، از جمله حاج شیخ مجتبی قزوینی و میرزا جوادآقای تهرانی. این طلبه را عصر‌ها در کتابفروشی اسدی در بهارستان و کتابفروشی طهوری در همان حوالی می‌دیدم. با این سابقه، انس و الفت خاصی میان ما برقرار شد که تا زمان رحلت ایشان ادامه یافت. این طلبه جوان حاج شیخ عبدالله نورانی بود که در مدرسه میرزا جعفر، واقع در صحن کهن آستان قدس رضوی (ع) سکونت داشت و هر چند وقت یک بار به تهران می‌آمد تا با اهل علم و استادان آنجا آشنا و از نشر کتب تازه عربی و فارسی آگاه شود. طی سال‌های ۱۳۴۴-۱۳۴۷، در دانشگاه مک‌گیل به تدریس علوم عقلی اسلامی پرداختم و مقدمات تأسیس شعبه تهران آن مؤسسه را فراهم آوردم که رسماً در سال ۱۳۴۷ افتتاح شد. نخستین کسی که برای تحقق اهدافم در تأسیس مؤسسه تهران به یاری‌ام شتافت، شیخ عبدالله نورانی بود که مرا به نشر کتاب قبسات میرداماد تشویق کرد و هنگامی که مجموعه‌ای از متون و مقالات در منطق اسلامی را با همکاری پروفسور توشی‌هیکو ایزوتسو فراهم آوردیم، مرحوم نورانی چند مقاله باارزش را به این مجموعه تقدیم کرد. مرحوم شهید مرتضی مطهری با فراست، استعداد علمی نورانی را دریافته بود و بنا به خواسته ایشان، نورانی در سال ۱۳۴۷ از مشهد به تهران نقل مکان کرد و همزمان با سالی شد که پس از سه سال تدریس در کانادا به ایران برگشته بودم و مؤسسه مطالعات اسلامی شعبه تهران افتتاح شده بود. نورانی نخست در حسین‌آباد لویزان اقامت گزید و به ارشاد، موعظه و امامت جماعت آن ناحیه پرداخت. پس از چندی دریافت که این زندگی، برای او که می‌بایست با کتابخانه‌ها، علما و دانشمندان سر و کار داشته باشد، مناسب نیست. به تهران آمد و در خانه محقر و مرطوبی، در نزدیکی میدان امام حسین (ع) ساکن شد. پس از آن به خواهش من به آپارتمانی روبه‌روی منزل ما انتقال یافت، چنان که از پنجره، سیمای او را که همیشه در حال مطالعه و نوشتن بود، می‌دیدیم. در سال ۱۳۵۲ من که مدیر گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهران بودم، از ایشان خواهش کردم چند ساعتی در آن دانشکده، تدریس کنند و آمد و شد ایشان به دانشگاه هم همکاری علمی‌ای را که میان من و ایشان بود، استوارتر می‌ساخت و هم استادان و دانشجویان از محضر پربار وی مستفیض می‌شدند. در بسیاری از همایش‌ها، من و نورانی با هم بودیم، از جمله همایش حزین لاهیجی در لاهیجان و همایش شیخ فضل‌الله نوری در نور که در همایش اخیر مرحوم نورانی سخنرانی مفصل و عالمانه‌ای ایراد کرد. خداوند باران‌های رحمت و مغفرت خود را بر او بریزاند و او را در بهشت برین خود جای دهد...».

نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار