«تأمین نان» سادهترین حق مردم و پیچیدهترین چالش دولتهاست، فناوریهای پیشرفتهای وجود دارند که میتوانند این حق را از بحرانهای طبیعی و سیاسی مصون نگه دارند، انرژی هستهای یکی از همان فناوریهاست، اما نه فقط به شکلی که اغلب شنیده و دیدهایم. وقتی صحبت از انرژی هستهای میشود، ذهن بسیاری از ما بهسرعت بهسوی نیروگاههای بزرگ، برق ارزان یا گفتوگوهای سیاسی و پروندههای حساس بینالمللی میرود. این تصویر نادرست نیست، اما کامل هم نیست. آنچه کمتر گفته و شنیده میشود، سهم بیواسطه فناوری هستهای در امنیت غذایی، کشاورزی و مدیریت منابع پایه زندگی مردم است. امروز کشاورزی در بسیاری از مناطق جهان بدون تکیه بر فناوریهای پیشرفته تقریباً غیرممکن شده است. تغییرات اقلیمی، کاهش بارندگی، فرسایش خاک، هدررفت منابع آبی و افزایش آفات، مهمترین موانعی هستند که تولید غذای کافی و باکیفیت را دشوار میکنند. در چنین شرایطی کشورهایی که به ابزارهای نوین دسترسی دارند، توانستهاند بر بخشی از این تهدیدها غلبه کنند.
یکی از این ابزارها، انرژی هستهای در کاربردهای غیرنیروگاهی است؛ همان حوزهای که در ایران ما هم کمتر درباره آن صحبت میشود. بسیاری از مردم هنوز نمیدانند پرتوهای کنترلشده میتوانند بذرها را در برابر خشکسالی و آفات مقاوم کنند. کمتر شنیده شده است که فناوریهای هستهای میتوانند سفرههای آب زیرزمینی را پایش کنند تا هدررفت منابع به حداقل برسد. شاید عجیب باشد، اما حتی در درمان بیماریهای دام و محصولات کشاورزی، ردپای فناوری هستهای وجود دارد. این تواناییها فقط روی کاغذ نیستند. بارها اعلام شده است بهرهوری آب در مناطق خشک با استفاده از ایزوتوپهای پایشی و روشهای هستهای میتواند تا ۳۰درصد افزایش یابد. کشوری مثل هند با همین فناوری پرتوگیری توانسته است برنج مقاوم به شوری و خشکسالی تولید کند. چین سالهاست از روشهای مشابه در مدیریت منابع آبی و تولید محصولات کشاورزی خاص استفاده میکند. در امریکای لاتین، بهویژه برزیل، این فناوری به کشاورزان کمک کرده است خاکهای فقیر را به زمینهای حاصلخیز تبدیل کنند.
اما چرا بسیاری از کشورها، نتوانستهاند از تمام ظرفیت این دانش استفاده کنند؟ پاسخ روشن است: محدودیت و انحصار. قدرتهای بزرگ جهان سالهاست دسترسی آزاد کشورهای در حال توسعه به دانش هستهای را حتی در حوزههای صلحآمیز، مشروط و محدود کردهاند. انتقال فناوری، خرید تجهیزات پیشرفته پرتودهی، همکاریهای تحقیقاتی و حتی آموزش کارشناسان، همه و همه تحت نظارتهای سختگیرانه قرار دارد. این محدودیتها معمولاً به بهانه جلوگیری از گسترش تسلیحات هستهای اعمال میشوند، اما در عمل مسیر توسعه کشاورزی و امنیت غذایی را هم مسدود میکنند. تأثیر این سیاستها در سادهترین سطح زندگی مردم دیده میشود. کشوری که نتواند بذر مقاوم تولید کند، ناچار است بذر آماده را با هزینه بالا وارد کند. اگر فناوری اصلاح ژنتیک و پرتودهی داخلی نباشد، کشاورزان ناگزیر به استفاده از محصولات خارجی هستند که گاهی سازگار با اقلیم نیستند یا وابستگی بلندمدت ایجاد میکنند. اگر امکان پایش دقیق منابع آبی نباشد، هدررفت آب بیشتر میشود و چاهها زودتر خشک میشوند. همه اینها یعنی امنیت غذایی، این ستون اصلی زندگی و آرامش اجتماعی، بهراحتی در دسترس نیست.
واقعیت این است که هیچ قدرتی مایل نیست کشورهای در حال توسعه بهطور کامل از نظر فناوری خودکفا باشند. وابستگی به واردات بذر، ماشینآلات، سموم و حتی کارشناسان خارجی، برای برخی کشورها بازار بزرگی ایجاد میکند که حاضر نیستند آن را از دست بدهند. در کشورمان، با وجود سالها فشار و تحریم، زیرساختهای اولیه دانش هستهای ایجاد شده است. بخشی از این ظرفیت بهدرستی برای تولید انرژی برق هستهای بهکار میرود، اما بخش مهمی از آن میتواند سهم مستقیم در تقویت امنیت غذایی داشته باشد. گروههای تحقیقاتی در مراکز علمی کشورمان، بذرهای مقاوم به خشکسالی را با روشهای پرتودهی توسعه دادهاند. در برخی استانها پایش منابع آبی با فناوریهای هستهای شروع شده است. اما این تلاشها تا وقتی گسترده و پایدار نشوند، اثر ملموسی در مقیاس ملی نخواهند داشت، اینجاست که پای سیاستگذاری علمی و اقتصادی به میان میآید. اگر هدف تضمین نان مردم است، دانش باید به شکل پایدار حمایت شود. بودجه تحقیقاتی باید واقعی باشد، مسیر انتقال دانش از پژوهشگاه به زمین کشاورزی هموار شود و موانع اداری برای همکاریهای فناورانه داخلی و خارجی کاهش یابد و از هم مهمتر باید با کسانی که میگویند ایران چرخه فناوری هستهای نمیخواهد، مقابله کرد.
از سوی دیگر، دیپلماسی علمی نباید به حاشیه رانده شود. استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای یک حق بینالمللی است. سازمانهای جهانی مانند IAEA برای همین تأسیس شدهاند که این حق را از انحصار خارج و انتقال فناوری را تسهیل کنند، اما در عمل، کشورهای مدعی حقوق بشر و این گونه تُرهات اجازه نمیدهند. تجربه نشان میدهد اتکای صرف به واردات فناوری راه به جایی نمیبرد. توسعه واقعی زمانی رخ میدهد که دانش بومی شود، یعنی در دانشگاهها، پژوهشکدهها و شرکتهای دانشبنیان، نسل جدیدی از متخصصان تربیت شوند که بدون نیاز به مجوزهای پرهزینه و گاه تحقیرآمیز، بتوانند همان تجهیزاتی را بسازند که گره از مشکلات کشاورزی و آب باز میکنند. ایرانمان امروز با در دست داشتن چرخه فناوری هستهای در چنین جایگاهی قرار دارد. امروز امنیت غذایی صرفاً یک بحث کشاورزی نیست، یک مسئله ملی است. اگر این امنیت خدشهدار شود، اثراتش بهسرعت در بازار، سفره مردم و حتی در سطح ثبات اجتماعی دیده خواهد شد. بسیاری از بحرانهای منطقهای، از مهاجرتهای گسترده تا بیثباتیهای سیاسی، ریشه در همین کمبودهای غذایی و آب دارند. انرژی هستهای اگرچه همه مسئله نیست، اما یکی از کلیدهای حل این گره است.
در میان همه بحرانهای جهانی، از جنگهای آشکار تا رقابتهای خاموش اقتصادی، آنچه بیش از همه باید دیده شود، پیوند علم با زندگی مردم است. امروز بسیاری از ما وقتی از انرژی هستهای حرف میزنیم، هنوز همان واژههای قدیمی «نیروگاه»، «تحریم»، «مذاکره» را تکرار میکنیم. در حالی که واقعیت مهمتری در لایه زیرین وجود دارد: انرژی هستهای همان نانی است که بر سفره میآید، اگر درست شناخته و درست استفاده شود. در نهایت نمیتوان انکار کرد که مسیر دشوار است. تحریمها، محدودیتها، فشارها و بازیهای سیاسی ادامه خواهد داشت، اما اگر بناست امنیت غذایی یک ملت به هیچ تهدیدی وابسته نباشد، باید فناوری خودمان را حفظ کنیم. این کار ضرورتی است که خاک تشنه، بذر کمجان و سفره مردم هر روز آن را یادآوری میکنند.
امروز اگر کشوری مانند ایران ما بخواهد در مسیر کاهش وابستگی غذایی و افزایش تابآوری کشاورزی بایستد، باید انرژی هستهای را فراتر از نیروگاه و غنیسازی ببیند. باید از تمام ظرفیتهای آن برای کشاورزی، منابع آب و تولید محصولات مقاوم استفاده کند. این رویکرد، نیازمند همکاری سیاستگذاران، پژوهشگران، فعالان صنعت و حتی رسانههاست. ماجرای انرژی هستهای در جهان نشان داد انحصار فناوری، ابزاری برای حفظ سلطه و بازار است، اما این انحصار ابدی نیست. هر جا که دانش بومی شکل گرفته، قفلها یکییکی شکستهاند. ایران اسلامی بخشی از این مسیر است، اگر باور کنیم نان مردم، فراتر از یک دغدغه اقتصادی، مهمترین سرمایه ملی است. امروز «نان انرژی هستهای» شاید تعبیر تازهای باشد، اما واقعیت این است که هر بذر مقاوم، هر زمین احیاشده و هر قطره آبی که با روشهای پیشرفته حفظ شود، یعنی لقمهای مطمئنتر، امنیتی پایدارتر و آیندهای روشنتر برای خانوادههای این سرزمین.