«بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور» موضوعی راهبردی است که در بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی بر انجام آن تأکید شده است. به رغم اهمیت ذاتی بازسازی فرهنگی کشور، هنوز این موضوع برای عموم مردم و حتی فعالان حوزه فرهنگ، مدیران و تصمیمگیران، معنای شناختهشدهای به شمار نمیرود. فرشاد مهدیپور، چهره شناختهشده رسانهای و فرهنگی کشور که دارای دکترای مدیریت فرهنگی است و در زمینه بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور تألیفاتی دارد، در گفتگو با «جوان» به تبیین مفهوم بازسازی فرهنگی پرداخته است.
منظور از بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور چیست و چه مباحثی را در بر میگیرد؟
وقتی راجع به بازسازی صحبت میکنیم، تقابل بازسازی و ویرانی به یاد آورده میشود. برای ما ایرانیان مواجهه با کلمه بازسازی به اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ بازمیگردد که قرار شد ویرانیهای پس از جنگ تحمیلی بازسازی شود. ما در ادبیات مدیریتی نیز با واژه «نوسازی» روبهرو میشویم. این واژه را بیشتر در مباحث شهری میشنویم، مانند نوسازی بافتهای فرسوده. در نوسازی تلاش میشود اصالت و ارزش بافت حفظ و فرسودگیها نوسازی شود، اما در «بازسازی» عملاً با ویرانه روبهرو هستیم که باید باز ساخته شود. ویرانیهای فرهنگی در جامعه ما نه تنها ریشه در چهار سال گذشته بلکه بعضاً ریشه در بیش از ۴۰سال گذشته دارد و بسیار عمیق شده است.
شاید تنها شخصی که در این سالها پیگیر موضوع بازسازی فرهنگی بوده، مقام معظم رهبری است!
مقام معظم رهبری در یکی از آخرین خطبههای نماز جمعه که درسالهای ۹۱-۹۰ بیان نمودند، به فرصتها و توانمندیهای جمهوری اسلامی اشاره داشتند و در بخش آسیبها و تهدیدها اولین موردی که اشاره کردند آسیبهای اخلاقی و فرهنگ عمومی بود و ایشان خواستار بازسازی فرهنگی شدند. رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب نیز اشارهای به ضرورت بازسازی فرهنگی داشتهاند.
وقتی صحبت از بازسازی خرابیهای جنگ پیش میآید مسئله کاملاً فیزیکی است، یک ساختمان خراب شده و باید ساختمان نو به جای آن ساخته شود یا همان ساختمان قبلی به طور کامل بازسازی شود، در موضوع فرهنگ، اما ما به جای کمیت با کیفیت سر و کار داریم، چطور میتوان در این بخش بازسازی را تبیین کرد؟
ابتدا باید ببینیم که چه چیز ویران شده و نیازمند بازسازی است. بنده معتقدم یک بخش مهم و آغازین برای بازسازی فرهنگی، بازسازی ویرانههای «نظام تدوین و اجرای سیاستهای فرهنگی و رسانهای کشور» است. ما در این بخش شاهد موازیکاری و رقابتهای بینبخشی و همچنین به دلیل مشکلات پیرامونی دچار ضعف اجرایی هستیم. در کنار این مسائل ما سالهاست با پدیده «تهاجم فرهنگی» که ابعاد وسیعی دارد روبهرو هستیم. «شبیخون فرهنگی»، «ناتوی فرهنگی» و «کژکارکردهای فرهنگی» نمونههایی از شبیخون فرهنگی هستند که خود را در نوع پوشش، سبک زندگی و ویرانی اخلاق عمومی نشان میدهند که همگی نیازمند اصلاح و بازسازی است. موضوع دیگری که نیازمند بازسازی است، مسئله پایین آمدن اعتماد به نفس کارگزاران حوزه فرهنگ است که به دلیل فشارها و نبودن اشراف کامل یا نمیتوانند به درستی عمل کنند یا اینکه برای اصلاح امور به سمت و سوی الگوهای غربی میروند. همه این موارد باید به عنوان نقطه آغازین و عزیمت بازسازی فرهنگی مورد توجه قرار گیرد.
همان گونه که اشاره کردید، به نظر میرسد در بخش کارگزاران فرهنگی کشور هم نیازمند یک بازسازی فرهنگی اساسی هستیم؟!
ما سه دسته سازمان و نهاد در ایران داریم که در حوزه فرهنگ ورود و فعالیت دارند. دسته اول نهادها و سازمانهایی هستند که در عرصه «سیاستگذاری» فعالیت دارند. دسته دوم گروهی هستند که در حوزه «آموزشی و تربیتی» مشغولند و دسته سوم گروه «تبلیغی و ترویجی» هستند. هر کدام از این دستهها مسائل خاص خود را دارند.
چطور میشود بدون اینکه به اصل نهاد فرهنگی آسیبی برسد، آن را به گونهای بازسازی کرد که عملکرد مناسبی داشته باشد؟
سازمانهایی که در ایران سیاستگذاری فرهنگی را برعهده دارند، مشخصند، مهمترین آنها «شورای عالی انقلاب فرهنگی» است. برای بازسازی این نهاد باید ابتدا چالشهای حقوقی و قانونی آن رفع شود. جملهای از امام خمینی (ره) است که فرموده بودند مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی مثل قانون است. تا امروز هم بر همین اساس رفتار شده است، در صورتی که باید این سخن با تصویب در مجلس وجاهت قانونی پیدا کند و برای آن ساز و کار دیده شود.
پیشنهاد شما برای بازسازی فرهنگی در شورای عالی انقلاب فرهنگی چیست؟
باید جایگاه دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی مشخص و در هیئت وزیران یک کرسی به وی اختصاص داده شود. وقتی دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی در هیئت دولت حضور داشته باشد، میتواند از حوزه فرهنگ دفاع کند. مهمتر از آن این است که دبیر این شورا باید بتواند در انتخاب وزرای مربوطه یا مدیران ارشد نقش کلیدی داشته باشد.
یعنی تا این حد به دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی باید اختیارات داده شود؟
ما در موارد دیگر نیز چنین نقشی را میبینیم. طبق اصل ۱۶۰ قانون اساسی، رئیسجمهور وزیر دادگستری را با پیشنهاد رئیس قوه قضائیه انتخاب میکند. ما در قانون چنین اختیاری را دیدهایم و میتواند برای موارد دیگر نیز استفاده شود، مثلاً دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی باید در انتخاب وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزیر آموزش و پرورش و وزیر آموزش عالی نقش داشته باشد یا برای انتخاب رؤسای سازمان تبلیغات اسلامی و صداوسیما طرف مشورت قرار گیرد.