وزارت ارشاد و سازمان صداوسیما به عنوان سیاستگذار در کف میدان شبکه خانگی و سینما ضد مأموریتهایشان عمل میکنند جوان آنلاین: رهبر معظم انقلاب هفته گذشته در جشن میلاد حضرت زهرا (س) در حسینیه امام خمینی (ره) با اشاره به اینکه ما در مسائل نظامی آرایش صفوفمان بستگی به هدف دشمن دارد و وقتی میبینیم دشمن به یک نقطه میخواهد حمله کند نوعی آرایش نظامی میگیریم که دشمن را ناکام کنیم، فرمودند: این کار در باب تبلیغات باید انجام گیرد. آرایش تبلیغاتی باید به سمتی برود که دشمن درست همان سمت را هدف قرار داده و او عبارت از معارف اسلامی، معارف شیعی و معارف انقلابی است. دشمن این را هدف قرار داده، باید در مقابل اینها ایستاد. حضرت آیتالله خامنهای همچنین پیش از این در حضور هزاران نفر از زنان و دختران با اشاره به اصرار غرب برای صادرات فرهنگ غلط خود به دنیا خاطرنشان کردند: آنها مدعی هستند که محدودیتهای معین برای زن از جمله حجاب، مانع پیشرفت او خواهد شد، اما جمهوری اسلامی این منطق غلط را باطل کرد و نشان داد که زن مسلمان و مقید به پوشش اسلامی میتواند در همه عرصهها بیشتر از دیگران حرکت و نقشآفرینی کند. ایشان در بیان توصیهای مهم، رسانهها را از ترویج تفکر غلط سرمایهداری غرب درباره زن بر حذر داشتند و افزودند: وقتی درباره حجاب و پوشش زنان و همکاری زن و مرد بحث میشود نباید رسانه داخل کشور، حرف غربیها را تکرار و برجسته کند، بلکه باید نگاه عمیق و کارساز اسلام در داخل و مجامع جهانی مطرح و بزرگ شود که این بهترین راه ترویج اسلام است و باعث گرایش بسیاری از مردم دنیا به خصوص زنان به آن خواهد شد. در شرایطی که بنا بر تأکیدات اخیر رهبر معظم انقلاب دشمنان درباره وضعیت زنان در کشور آرایش تبلیغاتی گرفته، ایشان رسانهها را از ترویج تفکر غلط سرمایهداری غرب درباره زن بر حذر داشتهاند. در گفتوگوی «جوان» با محمد لسانی، کارشناس سواد رسانه وضعیت فعلی رسانهها در کشور، نقاط قوت و ضعف آنها و راهکارهای مقابله با نفوذ تبلیغاتی دشمن مورد بررسی قرار گرفته است.
رسانهها و فضای مجازی غرب در حال ایجاد چه تصویری در باره زنان هستند؟
مهمترین مسئله در غرب درباره تصویرسازی از زن، مبتنی بر دیدگاه صرفاً مادیگرایانه و دنیوی در خصوص جذابیت، زیبایی و همچنین نگاه جنسیتزده و شهوانی به زنان است. برای همین کمتر توجه به مسائل مبتنی بر نیازهای خود زنان، توجه به جنبه خانوادگی زن و همچنین نقش زنان در رشد اجتماعی و رشد خانوادگی آنهاست، یعنی توجه به این مسئله در رسانههای غربی کلاً کمرنگ شده است.
برای مقابله با این نگاه رسانهها و ابزارهای ما چه کاری میتوانند انجام دهند؟
در این زمینه دو نوع ورود میشود داشت که ورود اول نقد غرب و سبک زندگی غربی چه در قالب مستند و چه در قالب فیلمهای سینمایی است تا نشان دهیم فضای غربی صرفاً توجه به ابعاد مادی و دنیوی است و در نگاه آنها زن جدای از حوزه خانواده عملاً به عنوان یک فرد در اختیار دیگری، در اختیار تلذذ و التذاذ است.
در کنار نقد سبک زندگی دومین کاری که میشود انجام داد توجه به تولیدات یا روایاتی است که بتواند به الگوی سومی که رهبر انقلاب میگویند کمک کند، الگوی سومی که نه صرفاً در یک نگاه غربی یا در یک نگاه منفک از جامعه و تحجر زده تعریف میشود و رسانههای ما در حوزه ایجابی میتوانند این کار را انجام دهند.
تعریف کاملتری از این الگوی سوم میفرمایید.
الگوی سوم یعنی الگوی ایجابی برگرفته شده از نگاه انقلاب به زن که تلاقی نگاه اسلامی و نگاه انقلابی به زن است و جدای از الگوی اول و دوم است. الگوی اول نگاه صرفاً مادیگرایان غربی را مطرح میکند و نگاه دوم زن را صرفاً در یک تفکر عملاً واپسگرا و ضد اجتماعی مطرح میکند، ولی الگوی سوم الگویی است که میتوان کنشگریهای مبتنی بر حوزه اجتماعی و ملی را از زن در عین حفظ جایگاه و به همراه تکریم و تعظیم جایگاه زن داشت.
فضای الان رسانههای ما مخصوصاً در شبکههای اجتماعی و همچنین شبکههای نمایشهای خانگی چقدر با این نگاهی که انقلاب دارد همسان است؟
موضوع مهم موتور جوشان، متحرک، محتواساز، ادبیاتساز و پیشرونده است که از حوزه و دانشگاه شروع میشود که بتواند تعریف و کارکردی از زن را در مسائل، بنبستها و تقاطعهای روز داشته باشد تا وقتی این موتور جوشان متحرک وجود نداشته باشد کار در کف میدان گره خورده است و به بنبست میرسد. الان چیزی که در رسانهها انجام میشود صرفاً یک تقلید کورکورانه از مدل غربی و صرفاً محدود شدن به همان ابعاد مربوط به جذابیت ظاهری و تلذذ جنسی و شهوانی است.
اینجاست که نگاه باز و افق دید مهم میشود که هر زمان با چشم باز و بصیرت وارد تولید محتوا و محتواسازی شویم، کارکرد و هدف رسانه را بشناسیم و مأموریت محور وارد این فضا شویم میتوانیم موفق باشیم تا عملاً موج ما را نبرد. موج کف شبکههای اجتماعی و کف رسانه به سمت آن محتوای جنسیت زده و نگاه غربی به زن است. میتوانیم بگوییم هرچند به برخی تولیدات برچسب ایرانی دارد، اما کف میدان تفاوتی با نمونههای غربی، امریکایی و اروپایی خودش ندارد.
دلیلش چیست؟ بالاخره این تولیدات از یکسری فیلترها رد میشود که انتظار داشتیم مانع چنین شرایطی شود؟
در فضای مجازی که بحث فیلتر، سانسور یا ممیزی تقریباً پشت سر گذاشته و فضا شکسته شده است. دلیل آن هم بحث نگاه اقتصادی و سرمایه محور است، یعنی همینطور که یک دکور جذاب، رنگ و لعاب و آکسسوار صحنه موجب جذابیت میشود عموماً همین مسئله را در کف تولیدات رسانهای از آن کنشگر یا بازیگر زن طلب میکنند و ویترین تولیدات رسانه آنها این مسئله میشود. پس جواب اینکه چرا به این سمت پیش رفتیم صرفاً به نگاه اقتصادی و سرمایه سالار به زنان در تولیدات فضای مجازی برمیگردد.
باید چه کنیم از یک طرف به قول شما فیلتر که شاید قابل انجام نیست و از طرف دیگر طبیعتاً تولیدکنندگان دنبال منافع مالی خودشان هستند اصلاح شود؟
طبق الگویی که وجود دارد توجه به پلتفرم، توجه به اکوسیستم و توجه به وجه ایجابی در تولید ادبیات و سوژه ضروری است، یعنی این مثلث با همدیگر کار میکنند. اول آن پلتفرم و بستر فنی است که آن پلتفرم و بستر فنی خودش جهت دهنده است و جهت محتوا را مشخص میکند؛ مثلاً پلتفرمهای غربی به دلیل نوع نگاهشان در الگوریتمها به محتواهای غربی عموماً هنجارشکن و زرد سرعت میدهند یا خیلی وقتها در اکسپلور شبکه اینستاگرام محتواهایی که دعوت به تفکر و تحلیل کند بسیار پایین است، ولی در آن فیکنیوز، محتواهای دستکاری و تحریف شده و سخنان تنفرانگیز میبینید، پس اینجا یک لایه کار پلتفرمها هستند که بستر، میزبان و جهتده به محتوایند. دومین لایه خود اکوسیستم تولید محتواست، یعنی خود اکوسیستم کنش میکند و باید دید دوربین دست چه کسی است، محتواها بر چه اساس تولید میشود و عملاً سیستم تولید محتوا بر چه پایههایی استوار است؟ الان چیزی که صرفاً تعریف میشود دیدهربایی است، آن چیزی که بتواند اقتصاد توجه را محقق کند و بیشتر توجه ربایی و دیدهربایی کند مهم است، برای همین بعضی مواقع با هنجارشکنی، ادبیات رکیک یا نگاه جنسیت زده به زن توأم میشود.
لایه سوم هم آن جنبههای ایجابی در تولید سوژه و مصداق است که عملاً اینجا تیم سناریو و تیم محتوا مهم میشوند. اولی فنی بود، دومی کنشگر بود و سومی اهمیت بخش محتوا و استراتژی محتوایی در جهت دهی به کار است. این مثلث در کنار هم عمل میکند که بتوانیم از این فضا و بن بست خارج شویم.
ما چقدر در این فضا عمل کردهایم؟ افراد زیادی داریم که دارند در این حوزه عمل میکنند چرا آنها موفق نشدهاند؟
یک موردش این است که ما بستر فنی کارهایمان را نداشتیم. شما فرض کنید یک بستر فنی الان صدا و سیماست، یک بستر فنی دیگر شبکههای نمایش خانگی و یک بستر فنی دیگر پلتفرمها هستند، یعنی در کشور ما الان سه بستر فنی جداگانه هست. مشکلی که بستر فنی صدا و سیمای ما دارد این است که عموماً تنوع سلیقه در آن نیست. همچنین جذابیت و بهرهوری لازم را ندارد، یعنی تنوع و بهرهوری مشکل پلتفرم فنی اصلی ما در سازمان صدا و سیما ست. مشکل دوم ما در پلتفرم شبکههای خانگی این است که شبکههای خانگی صرفاً به سمت سینمای اجتماعی سیاه رفتهاند و نقد اجتماعی سیاه موجب شده است حوزه آسیبهای اجتماعی، حوزه فساد و فحشا و حوزه بزهکاری به شدت پررنگ شود، یعنی حوزه سلبی در آن است، ولی حوزه ایجابی در آن نیست. خب حوزه دوم تنوع دارد، صرفه اقتصادی هم دارد، اما بسندگی، کفایت و غنای محتوا ندارد.
حوزه سومی که داریم باز در آن تنوع است، ولی نوع ورودی که دارد مبتنی بر سبک زندگی زرد تعریف میشود و کنشی که میکند باز از جنبههای محتوایی یک ضعف برای آن تعریف میشود. پس ما باید این سه بخش را مهندسی کنیم. الان در هر سه بخش توانها و ظرفیتهای خوبی فعال هستند.
به نظر من اگر حوزه اول بتواند خودش را جایابی کند، یعنی سازمان صدا و سیما با حدود ۱۰۰ شبکه رادیو تلویزیونی که دارد بتواند خودش را جایابی کند و انسجام ساختاری در حوزه دوم بتواند شکل بگیرد ما از پلتفرم اول صدا و سیما و پلتفرم دوم شبکههای اجتماعی میتوانیم انتظار ایجاد درصد بالایی از این نوع نگاه درست به زن مبتنی بر شخصیت و حوزههای مختلف آن داشته باشیم، اما حوزه سوم خیلی مدیریتپذیر نیست. البته حوزه سوم در کنار حوزه اول و دوم عملاً زیست بومی تعریف میشود و در شرایط اصلاح آنجا قابل تحمل میشود و کل کار وزن پیدا میکند، ولی الان یک رهاشدگی در حوزه اول، افتادن در ورطه سیاهنگاری پلتفرمهای شبکههای خانگی و زرد سالاری شبکههای اجتماعی داریم.
در این فضایی که الان تعریف کردید چقدر امکان تحقق منویات رهبر انقلاب وجود دارد و اصلاً به این سمت نزدیک هستیم یا حداقل به این سمت حرکت کردهایم؟
مهمترین مسئله بحث طراحی ساختاری است، یعنی ما برای اینکه اهداف و مأموریتهای عالی را محقق کنیم ناچار از تعریف نقش، فرایند و ساختار هستیم و اگر نقش، فرایند و ساختار نداشته باشیم حرفهای عالی روی زمین باقی میماند. الان همه دغدغه دارند، همه میگویند مهم است، اما اگه همتی هم داشته باشند مهمترین مسئلهشان ساختارهای موجود است، یعنی نمیتوانند از مسیر سازمان صداوسیما، پلتفرمهای شبکههای خانگی و از مسیر پلتفرمهای فضای مجازی آن مأموریتها و اهداف عالی را محقق کنند. مسیر برایشان هموار نیست. در این زمینه ما نیاز به آرایش داریم. آن چیزی که به عنوان مهندسی فرهنگی در سالیان مختلف رهبر انقلاب به آن اشاره کردند یا آرایش تولیدات و محصولات فرهنگی این ضعف را امروز ما داریم و اصولاً آن چیزی که در ذهن سیاستگذار است خود سیاستگذار در کف میدان ضدش را پیاده میکند. یعنی چیزی که انسان در مورد وزارت ارشاد و سازمان صدا و سیما به عنوان سیاستگذار در کف میدان شبکه خانگی و سینمایشان میبیند این است که ضد مأموریتهایشان عمل میکنند، پس اینها آرایششان ایراد دارد، یعنی در این زمینه مغز، ساختار و فرایند بودجهای که داده و تبلیغی که انجام میشود ضد اهداف فرهنگی که قرار بوده است اینها داشته باشند عمل میکنند.