سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: بزرگداشت روز شعر و ادب فارسی و مقام استاد «شهریار» در گروه بینالمللی مجازی هندیران برگزار و از ۱۰ کتاب شعر تازه منتشر شده فارسیزبان رونمایی شد.
در نشست مجازی که با حضور استادان و شاعران کشورهای فارسیزبان برگزار شد، علاوه بر پاسداشت مقام استاد شهریار و خوانش آثار ایشان، از ۱۰ کتاب شعر تازه منتشر شده فارسیزبان رونمایی شد. علیرضا قزوه شب شعر مجازی هندیران را با خوانش و شرح غزلی زیبا از استاد محمدحسین شهریار آغاز کرد و پس از ارائه مطالبی پیرامون شخصیت و آثار ایشان به معرفی مجموعه اشعار تازه منتشر شده توسط مؤسسه فرهنگی شاعران پارسیزبان پرداخت.
وحید ضیایی درباره استاد شهریار و ویژگیهای شعر این شاعر سخنانی ایراد کرد و درباره ویژگیهای آثار محمود اکرامیفر گفت: «اکرامیفر» را معمولاً به واسطه غزلها و شعرهای کلاسیک میشناسیم، شعرهای او مَثَل عامه شده و در بین مردمِ جامعه جای خود را بازکرده و این یعنی قوت شعرش بسیار زیاد است، اما او در سرایش شعر سپید نشان داد که بسیار قوی و قابل اعتناست.
در این مراسم کتابهایی به نامهای «از کنار روزها» اثر هادی منوری، «راه» اثر فریبا یوسفی، «با چشمهای شرقی» اثر محمدجواد محبت، «گنگ خاکستری» اثر محمود اکرامیفر، «نوحه مرغابیان» اثر کبری حسینیبلخی، «با همان لهجه بخارایی» اثر شعبان کرمدخت، «نغمههای تاجیکی» اثر شاه منصور شاهمیرزا، «بیجهت نیست خراسانیام» اثر سیدنور طهماسبیخراسانی، «ماه نخشب» اثر سیدهفاطمهصغری زیدی و «سلامی به صبح خراسان» اثر سیدضیا قاسمی رونمایی شدند.
مؤلفان این آثار با ارسال فایلهای صوتی پیرامون آثار خود توضیحاتی ارائه کردند و نمونهای از اشعار و مطالب خود را با اعضای حاضر در نشست ادبی، به اشتراک گذاشتند. هنرمندان و استادان خوشنویس هندیران، مسعود ربانی، محمد فریدیساری و کاوه تیموری با ارسال آثار خوشنویسی خود زینتبخش این محفل ادبی بودند. چند نمونه از آثار ارسال شده به این محفل که خوانش شد از این قرار است:
شعر «محمدجواد محبت»
در صفا چشمهسار را مانی
در وفا روزگار را مانی
گاه گریان و گاه خندانی
آسمان بهار را مانی
با تو یعنی قرین بیم و امید
لحظه انتظار را مانی
دل ز مهرت نمیشود برداشت
لطف خاک دیار را مانی
در سکوتت سرود و آرامش
نغمه جویبار را مانی
گرم و گیرایی و محبتزا
سخن شهریار را مانی
شعر «نغمه مستشارنظامی»
نگو شاعر به جز خودکار و یک دفتر چه میخواهد
که اسم اعظم عشق است سرّ هر چه میخواهد
هزاران واژه را احضار کردن، به گزین کردن
جهان را خوبتر دیدن، به جز باور چه میخواهد
جهان را جور دیگر دیدن و زیبا نشان دادن
به جز اشکی گرفتن از دو چشمتر چه میخواهد
میان خلوت دلواژهها لبخند میکارد
به جز آرامشِ دلبند خود، مادر چه میخواهد
دل شاعر پریشان شیشه عمر پریزاد است
به جز ساقی که میداند ازین ساغر چه میخواهد
به جز دل بردن و دستی به پای دوست افشاندن
غزل از جان چه میجوید؟ قضا از سر چه میخواهد
گرفت از من دلم را، دفترم را شعرهایم را
غم عشق تو از این نیمه جان دیگر چه میخواهد
کبوتر باشی و یک آسمان پرواز و در بسته
کبوتر در قفس از جان بال و پر چه میخواهد؟!
همین خودکار و دفتر آسمان و بال پروازند
غزل شو! تا دل تنگت بگوید هر چه میخواهد.