«انتخابات، تبلیغات و سواد رسانه»، این سه عبارت کنار هم، اگر عمیق و در مسیر درست قرار بگیرند، به یقین میتوانند انتخابی درستتر را برای هر برگه رأی رقم بزنند. بدون داشتن سواد رسانهای، مخاطب در ازدحام خلاف واقعگوییها، مغالطهها، عملیاتهای روانی، مواضع عوامفریبانه (پوپولیستی) و فرافکنیهای کاندیداهای انتخابات سرگردان میشود و در نهایت هم از انتخاب درست بازمیماند.
همهمان یقیناً این حدیث علوی را شنیدهایم که «اُنظُر الی ما قالَ و لا تَنظُر الی مَن قالَ»، اینکه به سخن و آنچه گفته میشود، توجه کنید و نه به کسی که بیانکننده آن سخن است. اما در دنیای سیاست به طور عام و در زمان انتخابات به طور خاص، از قضا «گوینده» مهم میشود و آنچه اهمیت مییابد، «من قال» است، یعنی صاحب سخن. آیا روش تحلیل سیاسی با این حدیث تناقض دارد؟
برای پاسخ به این سؤال باید دید معنا و مفهوم اصلی روایت چیست و بدین منظور باید متن کامل را فراتر از این تکه معروف شده، مرور کرد.
حضرت علی (ع) فرمودند: «خُذ الحکمَه حَیثُ کانَتْ وَ انْظُر اِلی ما قالَ و لا تنظُرْ الی مَنْ قال» (حکمت را هر جایی است فرابگیر و نگاه کن به آنچه گفته میشود نه به گوینده سخن.) نیز در همین رابطه در روایت دیگر آمده است: «خُذِ الحکمَه ممّنْ اَتاکَ بِها و انظُرْ الی ما قالَ وَ...»؛ (حکمت را از هر کسی که نزد تو میآورد فرابگیر و نگاه کن به آن چه گفته میشود نه به گوینده سخن.) در واقع حدیث علوی در مقام دعوت به آموزش علم و حکمت است.
اما در انتخابات اغلب آنچه گفته میشود، حکمت و حرف خوب است و کسی در مقام معرفی خود و برنامههایش بدگویی نمیکند! همه طرفدار آزادی، اصلاح ساختارهای غلط، حقوق بانوان، مبارزه با فساد، رفع تبعیض و... هستند؛ حال باید حرف همه را بپذیریم؟ طبعاً انتخابات مقام شناخت افراد است و گوینده اهمیت دارد و سخن هم از باب آنکه ابزاری برای شناخت گوینده یا همان کاندیدا است، اهمیت مییابد.
پس از این توضیحات، حال چگونه باید کاندیدای صادق و کاذب را از سخنان آنان شناخت؟
دو نکته در این مسیر اهمیت دارد:
اول آنکه سخنهای خوب نامزدها را با سابقه کار آنها و نحوه عملکرد آنان بسنجیم. کاندیدایی که از اخلاق میگوید، ولی در همین تبلیغات و مناظرهها بیاحترامی و توهین و تهمت جزئی ثابت از کلامش است، آیا باید حرف خوب او را پذیرفت؟ کاندیدایی که صداوسیما را با کلیدواژه رسانه انحصاری نقد میکند و میگوید من مخالف سانسور هستم، اما خود سالها معاون سیاسی سازمان صداوسیما و مسئول بسیاری از همان حذفیاتی بوده که حالا سانسور مینامد، آیا باید حرف او را پذیرفت؟
دوم آنکه با توجه به امکانات و شرایط کشور آیا وعدههایی که کاندیداها میدهند، امکان تحقق دارد یا نه. این موضوع یعنی عدم امکان تحقق وعدهها ممکن است یا به دلیل دروغگویی نامزد موردنظر باشد یا عدم آشنایی او با شرایط و امکانات موجود؛ در هر دو صورت، وعده او قابل اعتنا نیست و خودش هم از شرط شایستگی خارج میشود.
رهبر انقلاب، در همین سخنرانی اخیرشان (۱۴ خرداد ۱۴۰۰) فرمودند: «خب حرف، آسان است؛ هر کسی میآید یک ادّعایی میکند، یک وعدهای میدهد، یک حرفی میزند؛ به اینها نمیشود اعتماد کرد؛ باید نگاه کرد و دید که آیا یک عملی در گذشته این شخص وجود دارد که این وعده را تأیید کند و تصدیق کند، یا نه؛ اگر چنانچه وجود داشت میشود به او اعتماد کرد، والّا نه؛ بنابراین کارآمدی را با حرف نمیشود تشخیص داد... یک توقّع دیگر هم من عرض بکنم از نامزدهای محترم؛ شعارهایی بدهند که به آن اعتقاد دارند. خب ما میشناسیم افراد را، میدانیم که خیلی در دل ممکن است به این شعار اعتقادی نداشته باشند؛ این درست نیست؛ با مردم باید صادق بود؛ خدای نکرده شعارهایی که به معنای بیاعتقادی به آن حرفی است که خود انسان دارد میزند، نبایستی گفته بشود.»