سرویس سبک زندگی حوان آنلاین: پدیده کودکان خیابانی نوعی آسیب اجتماعی به حساب میآید که مستلزم توجه عموم شهروندان، جامعه و دولت در این خصوص میباشد. همه ما در گوشه و کنار شهر کودکانی را میبینیم که با لباسهای کهنه و کثیف و صورتهای سیاه مشغول تمیزکردن شیشه ماشینها، اسپند دودکردن، فروش گل، دستمال و... هستند و با خواهش و اصرارهای فراوان از مردم میخواهند تا وسیلهای از آنها خریداری کنند. کودکانی که از روی اجبار یا ناچاری مدرسه و آموزش را رها کرده و به جای کسب علم و تحصیل، در خیابانهای شهر به دنبال یک لقمه نان، کودکی و آیندهشان تباه میشود؛ کودکانی که برای بقای عمر خود ناگزیرند و راهی ندارند جز اینکه به چنین فعالیتهایی رو آورده و خوشیها و لذتهای دوران کودکی را قربانی کسب پولی ناچیز کنند. بسیاری از این کودکان در نتیجه وضعیت نامناسب خانواده، مهاجرت از شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ و گاهی نداشتن سرپرست مناسب جهت نگهداری و تأمین مایحتاج روزگار خود را اینگونه میگذرانند.
بیشترین کودکان خیابانی در تهران
آمار دقیقی از وجود کودکان خیابانی را نمیتوان به دست آورد. این کودکان حتی از کوچکترین حقوق اجتماعی نیز محرومند و قادر به تأمین حداقل نیازهای خود در موارد بهداشت، سلامت، آموزش، تفریح و... نیستند و گاهی اوقات دستخوش سوءاستقادههای مختلف از سوی افراد سودجو با اهداف پلید و غیرانسانی میشوند، کودکانی که به لحاظ جسمانی و روانی بسیار شکننده و آسیبپذیر هستند و نیاز به حمایت و توجه خاصی دارند. در کشور ما، تهران بین تمامی شهرها دارای بیشترین فراوانی کودکان خیابانی است.
عوامل بروز و افزایش پدیده کودکان خیابانی
عوامل مؤثر در بروز و افزایش پدیده کودکان خیابانی را میتوان فقر اقتصادی، ناآرامی سیاسی، رشد سریع جمعیت، بلایای طبیعی مثل سیل و زلزله، عوامل اجتماعی مانند عدم عدالت در توزیع منابع و خدمات، شرایط نامطلوب کار، افزایش طلاق، اعتیاد به الکل و موادمخدر، بدرفتاری جسمی و روانی، فقدان توجه و عاطفه در خانواده، میزان بالای بیکاری، سطح پایین تحصیلات والدین و ترک خانه به دلیل بدرفتاری خانوادهها نام برد.
مشکلات زندگی خانوادگی و عوامل اجتماعی، این کودکان را به سمت بزهکاری و انجام کارهای خلاف میکشاند که فقر یکی از مهمترین علل این مشکلات است و آسیبهای بسیاری را به جامعه وارد میسازد.
البته در کنار تمام مواردی که ذکر شد برنامهریزی نکردن مناسب، صحیح و بیمسئولیتی دولت و سازمانها و همچنین مراکز ذیربط و نداشتن برنامههای توسعهای مناسب و حمایت نکردن از خانوادههای کمدرآمد و آسیبپذیر از سوی دولت نقش بهسزایی در افزایش آمار کودکان خیابانی دارد.
تقسیمبندی کودکان خیابانی
طبق اعلام سازمان جهانی بهداشت سه نوع کودک خیابانی وجود دارد:
۱- کودکان خیابانی که دارای خانواده هستند و برای کسب درآمد ناچیز در خیابانها مشغول کار میباشند.
۲- کودکانی که از سوی خانواده خود طرد یا یتیم شدهاند و بدون وجود خانوادهای زندگی خود را ادامه میدهند. آنها تنها به جهت بقای خود با مشکلات متعددی دستوپنجه نرم میکنند و خطرات مختلفی را به جان میخرند، این گروه آسیبپذیرترین افرادی هستند که در خیابانهای شهر زندگی و کار میکنند.
۳- کودکانی که همراه با خانوادههایشان در خیابانها مشغول به کار میباشند، خانوادههایی که به دلیل عواملی نظیر جنگ، مهاجرت، بلایای طبیعی و فقر و... ناچار به زندگی خیابانی هستند.
تفاوت میان کودکان کار و خیابان
باید توجه داشت که میان کودکان کار و کودکان خیابانی تفاوت وجود دارد. کودکان کار، کودکانی هستند که سن آنها زیر ۱۸ سال است و برای تأمین مخارج خانواده خود در خیابانها دستفروشی میکنند و شبها به آغوش خانواده برمیگردند، اما کودکان خیابانی، کودکان زیر ۱۸ سالی هستند که به دلیل مشکلات بسیار و وضعیت ناجور خانواده یا نداشتن خانواده مجبورند در خیابانها زندگی و کار کنند، این کودکان با خانواده خود ارتباطی ندارند و آیندهای مبهم در انتظار آنان است.
خطراتی که کودکان خیابانی را تهدید میکند
همه ما میدانیم که محیط شلوغ و غریب خیابان جای امن و سالمی برای کودک نیست. در اینگونه محیطها کودکان طعمه باندهای خلافکار و قربانی سوءاستفادههای جنسی، اخلاقی، موادمخدر و... میشوند. این کودکان به دلیل فشار زیاد مشکلات زندگی و غم و اندوه تنهایی و سرخوردگی در اکثر مواقع به اعتیاد رو میآورند تا مشکلات و کمبودهای موجود در زندگی خود را به دست فراموشی بسپارند.
حق هیچ کودک معصوم و بیگناهی نیست که آینده و زندگیاش تباه شود و در حسرت آرزوهای زیبای کودکانهاش بسوزد و تنها برای زنده ماندن تن به هر کاری بدهد.
براساس ماده ۳ کنوانسیون حقوق کودک «در هر اقدامی برای کودکان باید بالاترین منافع و مصالح آنها را در نظر گرفت» به همین خاطر حضور کودکان در خیابانها برای کار و زندگی، برای مدت طولانی عواقب آسیبزایی را برای کودکان به همراه دارد که از جمله آنها میتوان به بازماندن از تحصیل و آموزش لازم جهت کسب علم و مهارت، آسیبهای جسمی و روانی به لحاظ محدودیت و محرومیت از بهداشت و تغذیه سالم، نداشتن اعتماد به نفس و برخورداری از امنیت خاطر و احساس ارزشمندی و... اشاره کرد. این پیامدها نه تنها در زندگی این کودکان تأثیر بهسزایی میگذارد، بلکه به مراتب در جامعه نیز تأثیرگذار است.
حمایت، آموزش و مهارتافزایی کودکان خیابانی
با توجه به اینکه کودکان آیندهسازان جامعه و کشور میباشند باید در دوران کودکی خود از امکانات لازم و کافی بهره ببرند تا بتوانند افرادی توانمند و لایق شوند وگرنه این کودکان نه تنها در ساختن جامعه و ارزشهای اجتماعی نقشی نخواهند داشت، بلکه به سبب مشکلات و موانعی که در زندگی خود دارند، میتوانند برای جامعه نیز آسیبزا و مشکلآفرین باشند.
یکی از موارد مهم جهت مبارزه با پدیده کودکان خیابانی و کمک به این قشر در جامعه توانمندسازی آنها از طریق آموزش تخصص و مهارت در زمینههای مورد نیاز جامعه و همچنین حمایت از آنها در حوزههای مختلف است.
آموزش مانند پلی است که کودک را با جامعه مأنوس و مرتبط میکند. آموزش اجباری برای کودکان خیابانی میتواند از آنها افرادی مؤثر، فعال و مفید برای جامعه بسازد و این امر تنها زمانی میتواند عامل مؤثری در کاهش پدیده کودکان خیابانی باشد که جهت حمایت از کودکان بیسرپرست، دولت و مراکز ذیصلاحی که سرپرستی و حمایت از این کودکان را برعهده دارند، به تعلیم، تربیت و آموزش آنان مبادرت نموده و آنان را تحت پوشش خود قرار دهند.