سرویس سیاسی جوان آنلاین: محمدجواد ظریف، هفته گذشته در گفتوگویی اینترنتی حاضر شد و به سؤالات چهرههای مشهور مجازی و سیاسی پاسخ گفت. موضوع آن گفتگو گرچه امضای سند همکاری میان ایران و چین بود، اما موضوعات مختلفی در آن مطرح شد. ظریف البته در مقام وزیر خارجه و امضاکننده سند همکاری با چین، کمترین کاری که برای اقناع افکار عمومی میتوانست انجام دهد، وقت گرفتن از رسانه ملی و گفتوگوی تلویزیونی با مردم بود. به دلایلی که فرصت بررسیاش اینجا نیست، سند همکاری ایران و چین با حملات رسانهای غرب مواجه شد و این موضوع، وظیفهای مضاعف بر تکلیف پاسخگویی مسئولان را بر دوش وزارت خارجه قرار میداد. با این حال، وزارت خارجه بهجای گفتگو با مردم، راه صحبت با سلبریتیهای سیاسی و مجازی را در پیش گرفت و تریبونی یکطرفه را همچون یک نشست خبری برگزید که بپرسند و هر چه علاقه دارد جواب بدهد و فرصت مباحثه و مناظره و راستیآزمایی نباشد. تلاش شد آن گفتگو یک گفتوگوی مردمی القا شود؛ اما سلبریتیهای مجازی و نمایندگان مجلس و آقازادههای سیاسی مردم نیستند.
این گزارش مشخصاً به بررسی چند ادعای وزیر خارجه در آن گفتگو میپردازد؛ اول آنکه او دعوت سردار قاسم سلیمانی به روسیه را نتیجه برجام دانست و تصریح کرد تا قبل از برجام دولت روسیه فرمانده نیروی قدس ایران را به مسکو دعوت نمیکرد.
دوم آنکه ظریف انتخاب علی لاریجانی به سمت مسئول سند راهبردی ایران و چین را پیشنهاد خود دانست و بدین وسیله کمکاری دولت در این زمینه را که موجب انتقال مسئولیت مذکور به لاریجانی توسط نظام شد، رد کرد.
سوم آنکه او سخنانش در مورد سیستم دفاعی ایران را که با تذکر چندباره و علنی رهبری مواجه شد، دروغپردازی یک خبرگزاری دانست و موضع خود در این زمینه را همچون موضع رهبری عنوان کرد.
چهارم آنکه ظریف اجرایی شدن سند همکاری میان ایران و چین را منوط به پذیرش FATF دانست.
جنگ سوریه و برجام؛ ارتباطی توهمی!
اول بار نیست که از اردوگاه دولت و اصلاحطلبان جنگ با تروریسم و فعالیتهای منطقهای ایران به برجام ربط داده میشود. زمانی که سردار سلیمانی در نامهای به رهبر انقلاب پایان حکومت داعش را اعلام کردند، رسانههای حامی دولت با نادیده گرفتن سالها نبرد نیروهای ایرانی و سوری و لبنانی و افغانی و پاکستانی و عراقی با داعش، آن را نتیجه برجام دانستند. این ادعا در حالی مطرح شد که جریان حامی دولت روحانی، در همه این سالها بارها مخالفت خود را با سیاستهای منطقهای ایران و خصوصاً حضور در جنگ سوریه و نبرد با داعش اعلام کرده بودند. حتی زمانی هم که با تلاشهای نظام و قاسم سلیمانی، روسیه به همپیمانی برای ایران و سوریه در نبرد با داعش تبدیل شد، حامیان دولت به مخالفت پرداختند. حال آنکه اگر روابط ایران و روسیه معلق به برجام مانده بود، یقیناً از خیر دستاوردسازی برای برجام نمیگذشتند و آن را هم به لیست دستاوردهای توهمی برجام بیفرجام اضافه میکردند.
دولت روحانی با رویکرد ایجاد رابطه با غرب بر سرکار آمد و برای آنکه به دوستان غربیشان برنخورد، رابطه با روسیه و چین را دنبال نکرد. قاسم سلیمانی هم قبل و بعد برجام در لیست سیاه ایالات متحده امریکا بود؛ او تحریم بود و تحریم ماند. حتی پس از برجام کل نهاد «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» در لیست گروههای تروریستی دولت امریکا قرار گرفت. بنابراین برجام نتوانست در وضعیت تحریم یا اعتبار فرمانده نیروی قدس ایران تغییری ایجاد کند؛ و کلام آخر اینکه اگر قرار است سفر سردار به روسیه نتیجه امضای برجام باشد، چرا ترور او را نتیجه برجام ندانیم؟ قاسم سلیمانی سالهای طولانی هدف پیگیری و ترور سازمانهای اطلاعاتی و نظامی امریکا بود، چرا تا پیش از برجام این ترور انجام نشده بود؟ اگر قرار است فقط ادعا کنیم و استدلال و سند و حتی تحلیلی پشت حرفهایمان نباشد و صرفاً از زمان انجام وقایع، تحلیل بسازیم، ترور سردار هم بعد از برجام روی داد.
لاریجانی چگونه مسئول سند همکاری ایران و چین شد؟
محمدجواد ظریف برای پوشاندن کمکاری دولت در ماجرای توسعه روابط با چین، در گفتوگوی اینترنتی خود، مدعی میشود که علی لاریجانی را چینیها نمیشناختند و من او را به چینیها معرفی کردم! لاریجانی البته از ورود به این حاشیهسازی ظریف خودداری کرده، اما چهرههای نزدیک به لاریجانی در روزهای اخیر به تبیین موضوع پرداختند و ضمن تأکید بر بیمیلی دولت به رابطه با چین و دلخوری دولت چین از مقامات دولت روحانی، از انتقال مسئولیت این سند از دولت به لاریجانی با نظر رهبر انقلاب گفتهاند. همان زمانی هم که لاریجانی به چین رفت، در محافل خبری و بعضاً رسانهها تصریح شد که او نه در مقام رئیس مجلس، بلکه به عنوان نماینده حاکمیت ایران و رهبر انقلاب به چین میرود.
علاءالدین بروجردی، رئیس گروه دوستی ایران و چین در مجلس نهم میگوید: «در سفر رئیسجمهور چین به ایران، با ایشان بد برخورد شد و حتی به محافظ رئیسجمهور چین اهانت کردند. به دلیل این اقدامات، مذاکره با مقامات چینی از دولت به رئیس مجلس منتقل شد.» او در مورد سند همکاری ایران و چین توضیح میدهد:
«هر چه پیگیری میکردیم، این تفاهمنامه امضا نمیشد. بنده خیلی پیگیری کردم. این دولت چنین فرصتسوزیهایی کرده است. رئیسجمهور برای معاون اول خود حکم زده بود که موضوعات اقتصادی ایران و چین را پیگیری کند، اما هیچ کاری انجام نشد و به همین دلیل این سمت به آقای لاریجانی منتقل شد.»
منصور حقیقتپور، مشاور لاریجانی هم دادن مسئولیت این سند همکاری به او را «حکم رهبری» میداند:
«مقامات چینی عنوان میکردند که دولت ایران پس از برجام دولت چین را تحویل نگرفت و در واقع چین را تحقیر کرد و ما حاضر به همکاری با دولت ایران نیستیم ولی اگر «نظام» جمهوری اسلامی میخواهد با ما تعامل کند، ما هستیم. مقام معظم رهبری در آن زمان رئیس مجلس وقت [علی لاریجانی]را مسئول پیشبرد سند همکاری با چین میکنند و برای وی در این باره حکم صادر و آقای لاریجانی را رسماً برای این منظور به مقامات چینی معرفی میکنند.»
تذکر علنی رهبری به ظریف در مورد سیستم موشکی
محمدجواد ظریف در حالی سخنش در مورد سیستم دفاعی ایران را دروغپردازی یک خبرگزاری میداند که صریحاً در سخنرانی روز دانشجو در دانشگاه تهران گفت: «غربیها از چهار تا تانک و موشک ما نمیترسند، از مردم ایران میترسند. آیا فکر کردید امریکا که میتواند با یک بمب، تمام سیستم دفاعی ما را از کار بیندازد از سیستم دفاعی ما میترسد؟» و همین سخن دو بار تذکر علنی رهبری را موجب شد. آیا رهبری هم فریب دروغپردازی یک خبرگزاری را خورد؟
رهبر انقلاب تیرماه ۹۳ در یک سخنرانی عمومی فرمودند: «یک وقتى یکى از مسئولین کشور درباره مسائل نظامى یک نظرى داده بود که خب مطابق واقع نبود؛ بنده گفتم یک "تور نظامى" براى مسئولین کشور قرار بدهید؛ بیایند یک خردهاى در محیطهاى نظامى گردش کنند، حقایقى را، واقعیاتى را ببینند، معلوماتشان نسبت به موجودىِ نظامى کشور بالا برود.»
اول فروردین ۱۴۰۰ هم رهبری فرمودند: «بعضیها هستند داخل را اصلاً قبول ندارند؛ همان حرف قدیمی را میگویند که در داخل، فقط لولهنگ را میتوانند [بسازند]؛ نمیدانند که در داخل چه خبر است. یک وقتی یکی از آقایان یک چیزی راجع به مسئله دفاعی گفته بود، من گفتم یک تور دفاعی بگذارید تا آقایان بیایند یک خردهای بچرخند و ببینند از لحاظ دفاعی در کشور چه خبر است.»
معلوم نیست ظریف چه چیزی را انکار میکند و تقصیر دیگران میاندازد!
معطل کردن همکاری با چین برای FATF
ظریف میگوید اگر FATF را نپذیریم، اجرایی شدن سند همکاری با چین به مشکل میخورد. این در حالی است که چینیها با علم به وضعیت ایران در این زمینه، این سند همکاری را امضا کردهاند و پیش از این و حتی در اوج تحریمها و فشار حداکثری امریکا بر ایران، معتقد به توسعه همکاری اقتصادی با ایران بودند و عدم پذیرش FATF را مانع ندانستند. بلکه دولت روحانی اعتقادی به این توسعه همکاری نداشت.
علاءالدین بروجردی در گفتگو با مهر با تشریح سنگاندازیهای دولتمردان روحانی در توسعه روابط ایران با چین، میگوید: «سفیر سابق چین در ایران نامهای به من نوشت که «شما اینگونه میخواهید از منافع ملی خود دفاع کنید؟ ما سه بار چنین تسهیلاتی را به روسیه دادهایم و این تسهیلات ویژه برای کشورهای نزدیک به ماست» این نامه به عنوان یک سند تاریخی است.»
به نظر میرسد ظریف میخواهد نظام را تحت فشار قرار دهد که اگر FATF را نپذیریم ما هم سند همکاری را اجرایی نخواهیم کرد. گروکشی منافع ملی برای اعمال نظرات جناحی اول بار نیست که در دولت روحانی و وزارت ظریف رخ میدهد و خود مجالی دیگر میطلبد.