جوان آنلاین: محسن مهدیان در صفحه اینستاگرام خود با مطرح کردن پنج سؤال به الزامات سواد رسانهای پیرامون تفاهمنامه با چین و حواشی آن پرداخت. چکیدهای از نوشته او را در ادامه میخوانید:
۱) از چه زمان این سند برایتان مهم شد؟
سال ۹۴ روابط راهبردی ۲۵ ساله با چین مطرح شد. اسفند ۹۷ لاریجانی به همراه رئیس بانک مرکزی و وزیر اقتصاد به چین سفر کردند و از نهایی شدن سند گفتند. شهریور ۹۸ سند ۲۵ ساله از سوی ایران رسماً اعلام شد. فروردین ۹۹ چین تأیید کرد و خرداد ۹۹ به هیئت دولت رفت. از شهریور ۹۹ تا امروز متوسط ماهی یک رویداد دیپلماتیک در این حوزه داشتیم. چرا توجه نکردید؟ چه شد که این چند روز نگران شدید؟ خیلی ساده است، سوژه را دیگران برای شما میسازند. این اصل را در جنگ روایتها فراموش نکنید. رسانه اهریمن به شما نمیگوید چطور فکر کنید، بلکه ابتدا به شما میگوید درباره چه چیز فکر کنید؛ لذا آنچه اصلاً برایتان مهم نیست یکباره مهم میشود.
۲) چرا یکدفعه استرس گرفتید؟
شنیدهاید که دروغ هرچه بزرگتر باورپذیرتر؟ این روش قدیمی است. جدیدترش این است که دروغ هرچه بیشتر باورپذیرتر. یک دروغ بزرگ را تبدیل میکنند به خرده دروغهایی که در کنار هم یک دروغ بزرگ میسازد. بهجای اینکه بگویند شهر تهران ناپدید شد، یکبار میگویند ونک غیب شد. احتمالاً اول میخندید. بعد میگویند میرداماد هم فرو رفت. رد میشوید. میگویند نازیآباد هم حذف شد. توقف میکنید. نارمک هم ناپدید شد، این بار نگران میشوید و... کمکم باور میکنید که حتماً خبری هست و نکند تهران نیست شد؟
زیر باران دروغ بالاخره خیس میشوید مگر اینکه با چتر هوشیار باشید. آخه کیش را میفروشند؟ نیروهای مسلح را اجاره میدهند؟ نیروی نظامی از چین وارد میکنند؟ چرا باید نفت را مفتی دهند؟ یکبار برایتان سؤال شد کسانی که این اخبار را میگویند از روی چه مستندی میگویند؟ اگر سندی منتشر نشده پس چطور به ترکمانچای رسیدند؟ جالب اینکه این سند اصلاً تعهدآور نیست. این سند یک نقشه راه است. برای همین است که مصوبه مجلس هم نمیخواهد. همین اندازه هم نمیدانند، پس چطور اخبارشان را باور کردیم؟
۳) چه شد یاد شفافیت افتادید؟
شفافیت خیلی خوب است، اما شفافیت همه زمانی و همه مکانی نیست. سندهای وزارت اطلاعات را تحویل کتابخانه ملی دهیم که هرکس شماره گرفت مطالعه کند؟ بله خندهدار است. روشهای دور زدن تحریمها را بگیریم نمایشگاه خیابانی بزنیم؟ شفافیت است دیگر. بله خندهدار است.
اولاً درخواست محرمانه ماندن سند از سوی چین است؛ یعنی یک سوءتفاهم. به دلیل تحریمها حاضر نیست سند منتشر شود. پس خبری از پنهانکاری نیست. حالا آیا این به معنی پنهان ماندن است؟ خیر. مردم ما نمایندگانی دارند که از سوی آنها وکیلند در چنین شرایطی بر تفاهم نظارت کنند. هم دولت و هم مجلس و هم شورای عالی.
۴) چرا «ای لعنت بر رسانه ملی؟»
من یک تقاضا دارم. یک جستوجوی ساده در رسانههای رسمی داشته باشید و محتوای تولید شده را ببینید. احتمال زیادی میدهم همین اندک گزارشها و خبرهایی را که منتشر شده هم ندیده باشید. چرا؟ چون شما تحت حمله وحشیانه رسانههای دروغ هستید.
جهت اطلاع همه سرفصلهای اصلی تفاهم منتشر شده است. خواندهاید؟ سرفصلها بس نبود؟ طبیعتاً انتظار ندارید که ذیل سرفصل تسهیل همکاریهای گمرکی پیاده کردن نیروهای نظامی دیده باشند؟
منکر ضعف این و آن نیستم. نقد کنیم. انصافاً هم دولت و رسانه در اطلاعرسانی ضعیفاند، اما قبل جوالدوز به دیگران یک سوزن هم به خودمان بزنیم. چرا اجازه میدهیم ذهن و ادراکمان را رسانه دشمن به غارت ببرد؟ چرا دیگران برایمان مسئله میسازند؟ چرا مسلح به سواد رسانه نمیشویم؟
۵) چه باید کرد؟
اصل اول و آخر «اعتبار منبع» و «اعتبار سند» و «اعتبار دلالت»
الف: اعتبار منبع یعنی حتماً به رسانه دشمن سوءظن داشته باشید. وقتی رسانه انگلیسی از بیدین بودن چین مینویسد و رضا پهلوی نگران مردم میشود و بایدن احساس خطر میکند و رسانه منافقین جیغ میکشد و کار بدانجا میرسد که گلشیفته فراهانی هم پشت سر هم توئیت میزند بدانید خبری هست...
ب: اعتبار سند یعنی هیچ ادعایی را بدون سند معتبر باور نکنید. گلشیفته فراهانی هم طی این چند روز چند توئیت زده. میشود سند؟ وسط یک بحث جدی مزاح نکنید. هرچه گفتند و خبر دادند را سند طلب کنید.
ج: اعتبار دلالت. استدلال بخواهید. خبر را تحلیل کنید. فقط خبر جابهجا نکنیم. خبر را با آنچه قطعی میدانیم تطبیق دهیم. دراینباره حرف بسیار است که بماند بعد.
درنهایت اینکه رسانه مرجع را رصد کنید. حجم شبهات آنقدرهاست که هیچکس نمیتواند لقمه حاضر و آماده برایتان تهیه کند. وقت بگذارید و آنچه در ذهنتان شبهه شده را پیگیری کنید.