سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: در جهان امروز سبک زندگی (Lifestyle) بسیار مهم شمرده میشود؛ مجموعهای از منشهای ذاتی ما و همچنین روشهایی که برای ادامه حیات برگزیدهایم. بحث سبک زندگی در بسیاری از سخنان رهبر فرزانه و از جمله بیانیه گام دوم انقلاب مطرح شده و مورد توجه قرار گرفته است. ایشان در مهر ماه ۱۳۹۱ در جمع پرشور جوانان خراسان شمالی سؤالات مهمی را در این خصوص مطرح کردند و آسیبشناسی آنها را خواستار شدند. در پاسخ به این مطالبه اساسی هر هفته یکی از این سؤالات را مطرح میکنیم و به بررسی پاسخ میپردازیم. تا کنون به ۱۸ سؤال پرداختهایم و، اما پرسش نوزدهم: «تجملگرایى چیست؟ بد است؟ خوب است؟ چقدرش بد است؟ چقدرش خوب است؟ چه کار کنیم که از حد خوب فراتر نرود، به حد بد نرسد؟»
تعریف درست از یک مفهوم چند پهلو
بحث تجملگرایی، بحث مهم و در عین حال پیچیدهای است. فهم این مفهوم همچون استفاده از شمشیر دولبهای است که میتواند به سود یا ضرر آدمی تمام شود و منافع یا مضراتی در بر داشته باشد؛ لذا لازم است قبل از ورود به بحث مختصری به بیان دقیقترِ مفهوم بپردازیم.
در قرآن کریم به صراحت آمده است [ای رسول الهی]بگو چه کسی زینتهای الهی را که خداوند برای بندگان خود آفریده و روزیهای پاکیزه را حرام کرده است؟
پیامبر بزرگ اسلام (ص) نیز وقتی با عرب ثروتمندی مواجه شدند که سر و وضع درست و حسابی نداشت، از اینکه چرا چهره و لباس او نمایانگر ثروت وی نیست، ناخشنود شدند و فرمودند وقتی خداوند نعمتی به بندهای داد، دوست دارد اثر نعمتش را در او ببیند. همچنین در روایت جالبی از امام صادق (ع) نقل شده است که خداوند زیبایی و تجمل را دوست دارد و از فقر و فقرنمایی متنفر است. آیا باورپذیر است که خداوند از یک سو تجمل را دوست داشته باشد و از سوی دیگر بندگان خویش را از تجملگرایی بر حذر دارد؟
پس ماجرا چیست؟ اسلام، دین اعتدال است. هم میخواهد که مردم در جریان زندگی از افراط و تفریط بپرهیزند و هم به دنبال تعادلبخشی میان دنیا و آخرت است. ماجرایی که خداوند در آیه ۷۷ سوره قصص به بهترین وجه از آن حکایت کرده است: «به هر چیزی که خداوند به تو عطا کرده بکوش تا ثواب و سعادت آخرت را به دست آوری، اما بهرهات از نعمتهای دنیا را هم فراموش مکن.»
تجملگراها چه میکنند؟
تجملگراها از گرایش طبیعی و فطری به زیباییها و کمالات سر باز میزنند و با زیادهروی از آن به شکل یک بیماری روانی و ناهنجاری رفتاری استفاده میکنند.
این خصلت به مرور چنان در آنان تأثیر میگذارد که سر از اسراف و تبذیر در میآورند. گرفتار بیماری مدگرایی شده، دائماً در پی مد روز هستند؛ لذا هر از گاهی بدون آنکه وسایل زندگی آنان نظیر تلویزیون، فرش، یخچال، ماشین لباسشویی و... خراب شده یا از کار افتاده باشد، اقدام به تعویض آنها میکنند.
تجملگراها با تعویض مداوم تلفن همراه، اتومبیل، خانه، ویلا و... درصددند که سری در سرها درآورده، برتری مالی خود را به رخ دیگران بکشند. سفرهای اروپایی، شرکت در مهمانیهای اشرافی، تهیه لوازم خانگی لوکس و قیمتی و... از دیگر اقدامات تجملگراهاست. آنان در شکل وسواسیترِ ماجرا بخشی از وسایل منزل خود را تنها به این سبب که از جهت رنگ با سایر وسایل همخوانی ندارند، کنار گذاشته و لوازم دیگری را جایگزین آنها میکنند. همین باعث میشود مشاجرات فراوانی بین اعضای خانواده رخ دهد و زمینه فروپاشی بعضی خانوادهها فراهم شود
.
اما مدل غربی تجملگرایی از این هم مضحکتر است. در غرب انسانها معتاد به خرید میشوند، بدون آنکه به کالایی که میخرند، نیازی داشته باشند. شاپاهولیک (shopaholic) اصطلاحی است که غربیها برای چنین اعتیادی وضع کردهاند. آنها برای اعتیاد به خرید، تئوریهای مختلفی نیز خلق و سعی میکنند پشتوانهای نظری و علمی برای آن ایجاد کنند. به عنوان مثال میگویند برای اینکه نسبت به خودت حس خوبی داشته باشی، خرید کن. همچنین عنوان میکنند که برای مبارزه با افسردگی خرید کن. یعنی دقیقاً دست انسانها را میگیرند و به مسیری هدایت میکنند که خطاست. آنها فکر میکنند بدین ترتیب مشکلشان حل میشود، در حالی که این راهحل موقتی است و مسئله به صورت اساسی حل نشده است.
ریشه تجملگرایی چیست؟
در مباحث جامعهشناسی اخلاق برای رسیدن به معلول از علت آغاز میکنند و برای فهم ساقه و شاخه و میوه، ریشه را مورد توجه قرار میدهند. تا کنون فکر کرده اید ریشه تجملگرایی چیست؟ من در این مقال به برخی از آنها اشاره میکنم.
تکبر و خودپسندی: کبر و غرور و گره زدن آن به اموال و داراییها یکی از ریشههای تجملگرایی است. افراد خودپسند اساساً برای دیگران ارزشی قائل نیستند و در گردونه هستی تنها خود را میبینند و بس! اگر این مفسده اخلاقی با توانمندی مادی توأم شد، میتواند نقش استارتر (آغازکننده) را نسبت به سایر گناهان ایفا کند و آدمی را تا منجلاب نابودی بکشاند!
علاقه به دنیا و تفاخر به آن: در برخی روایات ما دوستیِ دنیا سرچشمه همه بدیها شمرده شده است. آنکه دنیا را مقصد و منتهای آرزوی خود میپندارد و در این باور موهوم به دیگران فخر میفروشد، از اساس راه را اشتباه رفته است. باور خویش را اصلاح کنیم، بسیاری از امور دیگر اصلاح خواهند شد. نگاه الگویی جامعه به رهبران و سردمداران: جامعه خواه، ناخواه نیمنگاهی به رهبران خویش دارد. این حرف درستی است که مردم بر دین ملوک خویش هستند. پاکدستی و پاکیزگی رفتاری آنان به پاکدستی و پاکیزگی مردم میانجامد و تجمل، رفاه و دنیاپرستی آنان این صفات را در مردم نهادینه میکند.
عقده حقارت: احساس نقص و کاستی و کمبودهای روحی، روانی میتواند سرمنشأ تجملگرایی باشد. در حقیقت تجملگرایی نوعی مکانیسم دفاعی جهت جبران عقده حقارت است. بسیاری از کسانی که از درون احساس نقص و کمبود میکنند، نگاهها را به سمت لباسهایی با مدلها و رنگهای متنوع، لوازم و اثاثیهای فراتر از زندگی مردم عادی و اتومبیل و موبایلی برتر از سایرین میکشند تا با آنها تراز شخصیت خویش را بالا ببرند.
فقر فرهنگی: معمولاً کسانی به تجملات روی میآورند که فقر و غنا را بیرون از وجود انسان جستوجو میکنند. آنان بر اساس دیدگاههای فرهنگی خویش و اغلب به خاطر چشم و همچشمی گمان میکنند که کمال در تجملگرایی و مصرف بیرویه و ریخت و پاش است. الگوهای فرهنگی آنان کسانی هستند که اهل اسرافند و این دور باطل هیچگاه توقف ندارد. از این رو چنین گرایشی نیز ابدی و دائمی خواهد بود.
سردمداران؛ روشها و الگوسازیها
سردمداران، دولتمردان و دانشمندان از آن جهت که چشم مردم به رفتار و کردار آنان دوخته و اسوه و الگوی جامعه شمرده میشوند، درباره پرهیز از تجملگرایی وظیفه سنگینتری دارند.
اگر سردمداران به سادگی روی آوردند و زندگی خود را منطبق با متون دینی ما با زندگیِ ضعیفترین افراد جامعه تطبیق دهند، تحمل رنج و سختی بر مردم آسانتر شده و مقبولیت و محبوبیت آنان نیز تضمین میشود. اما اگر در سبک زندگی با مردم کوچه و بازار فاصله گرفته، به زندگی اشرافی روی آورند، هم پایگاه و اعتبار خود را در جامعه از دست میدهند و هم حاکمیت را با خطر زوال و پوسیدگی مواجه میکنند.
استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب «حق و باطل» به سیره عملی آیتالله وحید بهبهانی اشاره کرده و نوشته است که روزی مرحوم وحید عروسش را دید که جامههای فاخر پوشیده است. درباره این سبک پوشش به پسرش اعتراض کرد که چرا برای همسرت چنین لباسی میخری؟ پسرش به آیه ۳۲ سوره اعراف که در صدر این مقال به آن اشاره شد، استناد کرد و از پدر پرسید مگر اینها حرام است؟ لباس فاخر و زیبا را چه کسی حرام کرده است؟
پاسخ آیتالله وحید بهبهانی شنیدنی است: «من مرجعتقلید و پیشوای این مردم هستم. ما که نمیتوانیم لباسی را که خودمان میپوشیم، برای مردم هم تهیه کنیم، ولی یک کار از ما ساخته است و آن همدردی کردن با آنهاست. آنها چشمشان به ماست، یک مرد فقیر وقتی زنش از او لباس فاخر مطالبه میکند، مایه تسکین خاطری دارد؛ او میگوید گیرم ما مثل ثروتمندها نیستیم، اما میتوانیم مثل اهل خانه آقای وحید زندگی کنیم. وای به روزی که این یگانه مایه تسلی خاطر و کمک روحی فقرا هم از دست برود. روزی که دیگران توانستند لباس فاخر بپوشند، ما هم لباس فاخر میپوشیم. این وظیفه همدردی برای همه است، ولی برای پیشوایان امت بیشتر و دقیقتر است.» روایت عجیبی نیز از امام باقر (ع) در خصوص شیوه حکومتی حضرت علی (ع) وارد شده که حقیقتاً موجب شگفتی است: حضرت علی (ع) پنج سال زمامداری کرد و طی این مدت به نفع خود، آجری روی آجری ننهاد. خشتی روی خشت نگذاشت. ساختمانـی برای خود نساخت. گله گوسفندی تهیه نکرد و هیچ چیز از مال دنیا به ارث نگذاشت.
اسباب تأسف است اگر نام امیرمؤمنان علی (ع) میان آحاد مردم به عظمت و بزرگی برده شود، اما در سطوح عالی یا میانی مسئولان نظام رد پایی از این نوع سلوک دیده نشود. از این رو گفته شده است که حاکم جامعه باید از برخی کارهای مشروع نیز همچون تجملگرایی، دنیادوستی، لذتگرایی، حب جاه و مقام و... پرهیز کند.
پیامدهای ناگوار تجملگرایی
تجملگرایی در مقابل صرفهجویی است. صرفهجویی نیز به مفهوم مصرف نکردن نیست، بلکه به معنای درست مصرف کردن، بجا مصرف کردن، ضایع نکردن مال و مصرف را کارآمد و ثمربخش کردن است.
در مقابل تجمل، خروج از اعتدال و گرایش به اسراف و تبذیر و تمایل به ریخت و پاش و رفاهزدگی است. تجملگرایی بیشترین آسیب را به اقتصاد خانواده وارد میکند و باعث غرق شدن در دریای لذایذ دنیوی، دورشدن از معنویات و طغیان و سرکشی انسان میشود.
کسانی که شیفته و مجذوب ثروت و سرمایه میشوند، تمام توان خود را صرف زرق و برق دنیا میکنند. در قاموس آنان مفاهیم ارزشی مثل زهد، تقوا، سادهزیستی، انفاق، ایثار و... هیچ جایگاهی ندارد. در زمین مستعد تجملگرایی گناهانی همچون غرور، حسد، کینهتوزی، شهوتپرستی و بیعفتی مثل قارچ رشد میکنند. گروهی به خاطر سرمایه و امکانات فراوان به شهوترانی میپردازند و از هر چمن گلی برمیدارند و در مقابل عده زیادی از انسانهای فقیر و بیبضاعت، به خاطر اینکه در بازار تجملگرایی و رقابت از قافله رفاهطلب عقب نمانند، شرف و حیثیت خویش را به تاراج میگذارند. همچنین تجملگرایی آدمی را از شأن انسانی خود دور میکند و به انحطاط اجتماعی میکشاند.
ابنخلدون تاریخنگار و جامعهشناس عرب مسلمان درباره تأثیر تجملگرایی میگوید: «تجملخواهی و اعیانمنشی مایه بدبختی و انقراص جوامع است. جوامع هر اندازه بیشتر در تجملخواهی و اعیانمنشی فرو روند، به همان اندازه به مرز سقوط نزدیکتر میشوند. روند سقوط به این صورت است که اسراف و تجملطلبی به تدریج سبب فقر و تهیدستی جوامع و حکومتها شده و هر اندازه تجمل و اسراف زیاد شود، به همان اندازه تهیدستی نیز افزایش مییابد تا جایی که ثروت موجود، دیگر جوابگوی اسراف و تبذیر نخواهد بود. بدین ترتیب گروهی که به این کار عادت کردهاند به تدریج ضعیف و زبون میشوند و تا مرز نابودی پیش میروند.» اگر کشوری به این شرایط مبتلا شود، رو به ضعف و سستی نهاده و به وابستگی اقتصادی مبتلا میشود. کارخانههای داخلی بازار مصرف خود را از دست میدهند و چارهای جز تعطیلی نخواهند داشت. در مقابل بازار مصرف لوازم گرانقیمت خارجی رونق گرفته و در واقع سند بردگی مردم امضا میشود.
روشهای ساماندهی و اصلاح تجملگرایی
پاکیزگی و رفتار درست حاکمان، سردمداران، دانشمندان و گروههای مرجع: مردم از سردمداران و مسئولان جامعه تأثیر میپذیرند. اگر آنان زندگی اشرافی داشته باشند، مردم نیز ناخودآگاه به آن سو کشیده میشوند.
اصلاح نهاد خانواده و ارزشهای حاکم بر آن: برای اصلاح هر بینشی باید از خانواده آغاز کرد. مضمون روایت معصومین آن است که آموزش هنگام کودکی، چون نقشی که بر سنگ حک میشود، هرگز محو نخواهد شد. فرهنگ حاکم بر خانوادهها باید مبتنی بر این آموزه مهم باشد که هر اندازه نیاز شخصی است، باید استفاده شود و مازاد آن به سمت گروههای نیازمند سوق داده شود.
ایفای نقش اساسی از سوی آموزش و پرورش: آموزش صحیح و نقش کارآمد آن در دورههای گوناگون تحصیلی انکارناپذیر است. اساساً آموزش از جمله عناصری است که هر هزینهای که برای آن صورت پذیرد، برمیگردد. کشورهای مختلف دنیا از این رهگذر خدمات ارزشمندی به افراد جامعه خویش کردهاند. به عنوان مثال کشور فنلاند ۶۰ مهارت مهم را در نظر گرفته که بایستی در دوره تحصیلات دانشآموزان به آنان آموخته شود.
مسئولیتپذیری رسانه ملی و سایر رسانهها در انتقال تعالیم ارزشی: اغلب فیلمها و سریالهای تلویزیونی در تهران فیلمبرداری و ضبط میشود. هنرپیشهها در اکثر فیلمها اتومبیلهای لوکس سوار میشوند و در خانههای مرفه زندگی میکنند. زندگی اقشار ضعیف جامعه که اتفاقاً اغلب افراد اجتماع را تشکیل میدهند، معمولاً به تصویر کشیده نمیشود. رسانه ملی به حق دانشگاه است، اما معالأسف نقش اساسی خود را در این زمینه ایفا نمیکند.
کارآمدی شبکههای اجتماعی: امروزه نقش اینترنت و فضای مجازی در الگوسازی نوجوانان و جوانان نقش بسیار برجسته و پررنگی است. شبکههای اجتماعی شمشیر دولبهای هستند که اگر به درستی از آنها استفاده شود، تأثیرگذاری فوقالعادهای دارند و اگر استفاده نادرست از آنها صورت پذیرد، تیغ دادن در کف زنگی مست است. نابود میکند و اصلاح نمیکند!
* عضو هیئت علمی
پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی