سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: ماناترین، قدیمیترین، ریشهایترین و ابدیترین نهاد بشری، خانواده است. خانواده ایرانی از گذشته تا به امروز دچار دگرگونی و تحولات زیادی بوده تا به شکل امروزی درآمده است. این تحولات تحت تأثیر شرایط اجتماعی جامعه صورت گرفته و در آثار بزرگان و دانشمندان گذشته نیز به اهمیت خانواده و همچنین در بحث فرزندپروری و همسرگزینی و وظایف پدر نسبت به فرزند در کتبی همچون قابوسنامه و کیمیای سعادت غزالی اشاره شده است و بسیاری دیگر از آثار به توصیف ارزشها و هنجارهای خانواده پرداختهاند.
پس از آشنایی ایران با دنیای غرب و آداب و محصولات آن، اثری که غربیها با تبلیغاتشان در زندگی خانوادههای ایرانی گذاشتند نه تنها از نظر مادی بلکه از نظر معنوی نیز ارزشها و هنجارهای ما ایرانیان را تحت تأثیر قرار داد. در واقع فرهنگ مصرفگرایی را در بین خانوادههای ایرانی ترویج کردند.
از دیرباز تاکنون روابط و نقشها در خانواده متأثر از روابط متقابل در جامعه بوده است. در واقع یک خانواده چکیدهای از جامعهای است که در آن زندگی میکند. در دوران معاصر نیز افراد خانواده دارای روابط دوستانه با افراد خارج از محل خانه و محدوده فامیلی هستند. در حقیقت هرچه دنیای امروز رو به جلو پیش میرود روابط بین افراد خانواده به نفع روابط بیرون از خانواده کمرنگ میشود.
در عصر حاضر بیشتر کارکردهای خانواده بر عهده جامعه گذاشته شده و این باعث میشود که هرچه بیشتر خانواده به جامعه وابستهتر شود. در واقع خانوادهها با وجود صنعت و رسانهها که تمام جنبههای زندگی ما را فراگرفته دچار یک نوع سردرگمی شدهاند. به عنوان مثال خانواده سنتی و پایبند به اصول در میان امواجی از تأثیراتی که از محیط و از جانب رسانهها به سوی او میرود، دچار سردرگمی میشود. سردرگمیای که خانوادههای ما ایرانیها سزاوار آن نیستند. از یک طرف در تلاش برای حفظ ارزشهاست و از طرفی در حال مقابله با پیامدها و تأثیرات مدها و آیینهای جدیدی که از محیط و رسانهها به سوی او نشانه رفتهاند.
خانواده در مفهوم سنتی آن کارکردهایی همچون تولید مثل و اجتماعی کردن و تعیین پایگاه اجتماعی افراد را بر عهده دارد. امروزه بسیاری از کارکردهای خانواده دچار تغییر و تحول و جابهجا شدهاند. این کارکردها به نهادها و مؤسساتی همچون آموزش و پرورش و نهادهای خدماتی و اقتصادی واگذار شده است. تکنوژی نیز در تغییر شکل خانواده به شکل امروزی نقش بسزایی داشته است. تحقیقات و مطالعات نشان داده که بدرفتاری جسمی، روحی و روانی بین اعضای خانواده از جمله مهمترین عوامل مؤثر در فروپاشی خانواده هستند. بدرفتاریها و ناهنجاریهایی که گاهی در خانوادهها دیده میشود ناشی از آن است که افراد خانواده آن طور که باید، خانه و خانواده خود را محل امنی احساس نکرده و ناگزیر به فرار از آن محیط میشوند که این خود علتی برای فروپاشی یک خانواده است.
برای به دست آوردن راه چاره به منظور جلوگیری از گسستگی و از هم پاشیدگی خانوادهها علاوه بر خود خانوادهها، نهادها، سازمانها و در کل خود جامعه نیز باید عهدهدار یک سری مسئولیتها شود تا هرچه بهتر و کاملتر بتوانند از این انحطاط و سقوط که خانوادهها به آن گرفتار شدهاند جلوگیری کنند. ابتدا باید از خود خانواده شروع کرد. خانوادهها باید ارزشها، هنجارها و سنتهای بجا و همچنین آیینهای دینی و مذهبی را در بین نسلها و فرزندان درونی کنند. یعنی آموزشها و تعلیماتی را که در مورد دین و کشور وجود دارد به فرزندان آموزش دهند. آموزش و پرورش و رسانه ملی نیز باید در راه آموزش و آگاهی افراد جامعه کوشا بوده و دولت و نهادهای اقتصادی راه حلهایی را برای اشتغال افراد جامعه ایجاد کنند تا از آمار بیکاری در جامعه کاسته شود. مردان علاوه بر مسئولیت نانآور بودن، مسئول امور خانواده نیز هستند. قدیمالایام در واقع حرف آخر در خانه را پدر خانواده میزد، اما امروز وضع به کلی تغییر کرده است و نقشها دگرگون شدهاند به طوری که امروزه مسئولیت نانآوری بین پدر و مادر تقسیم شده است، پس باید در انجام وظایف اعضای خانواده تعادل ایجاد شود. خلاصه کلام اینکه همه در قبال حفظ سقف مشترک خانواده مسئول هستیم وگرنه در برابر آماج مدرنیسم فرومیریزد!