سرویس تاریخ جوان آنلاین: روزهایی که بر ما میگذرد، تداعیگر سالروز درگذشت نویسنده دردآشنا و مردمی، زندهیاد جلال آلاحمد است. هم از این روی، مناسب به نظر میآید که در این مجال، یکی از آثار خواندنی وی معرفی گردد. جلال سفر امریکا را اوایل دهه ۵۰ انجام داد، اما سفرنامه آن قریب به سه دهه بعد نشر یافت. این اثر به اهتمام زندهیاد شمس آلاحمد و به مقدمه و پاورقینگاری مصطفی زمانینیا، به چاپ رسید. زمانینیا در دیباچه خویش بر این اثر، در باب شخصیت آلاحمد و شرایطی که وی در آن به امریکا سفر کرد، چنین آورده است: «جلال آلاحمد، از آن مردانِ یگانهای بوده که با رکود و سکون میانهای ندارند. مردانِ پویندهای که روح بیتابشان مجال نمیدهد در یک جا دوام بیاورند و طبع بیقرارشان اجازه نمیدهد به جغرافیای محیط کار و زندگیشان چنان انس بگیرند که مگر به اجبار زمانه، چند صباحی ترک کاشانه کنند. آلاحمد، در «ماندن» احساس پوسیدگی میکرده و ذات جستوجوگر، خوی سرکش، و ذهن عطشناکش، او را مدام به این سو و آن سو روانه میکرده، تا در آن رفت و آمدها، از ملال و حرمانش بکاهد؛ حال و هوایش را عوض کند؛ به آرامشی نسبی و موقتی دست یابد؛ و سرانجام پاسخهای درخور و شایستهای، برای پرسشهای اساسی بیابد... سالها مبارزۀ پرمخاطرۀ سیاسی، سالها جد و جهد جانکاه فرهنگی و ادبی، تحمل فشارهای سیاسی و بیانقطاع حکومت، ضربات پیاپی سانسور، حلقۀ محاصره هر دم تنگتر شوندۀ ساواک، شکستهای ناخواسته، و بنبستهای تحمیلی،. به مرور ایام، آلاحمد را مردی تندخو، تلخزبان و بیپروای ملاحظۀ اغیار بار آورده و کار را به آنجا رسانده که در اوایل سفر، در شرایطی که قریب به دو هفته از شروع مسافرتش میگذرد، وقتی با خودش خلوت میکند و عمل کردش را در بوتۀ نقد میگذارد، از اینکه در ۱۵ روز اخیر جوش نیاورده و با مخاطبانش مشاجره نکرده، متعجب میشود. آلاحمد در این کتاب نظرات تند و صریحی، درباره حکومت شاهنشاهی ابراز میدارد و این نیش گزنده قلم او، در انتقاد از اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی ایران در دهه ۴۰ باعث میشود که نتواند در آن ایام این کتاب را چاپ کند».
حالات آلاحمد در طول سفر نیز، از جمله مواردی است که مقدمهنگار آن را از نظر دور نداشته است. وی در این باره نیز اشاراتی به شرح ذیل دارد: «در مراحل مختلف سفر، آلاحمد همواره در حال شمارش پولهای اندکی است که هم راه آورده و پیوسته نگران بیپولی، و مدام مراقب مهار هزینهها و پرداختهای نقدی است. درست است که جلال دلشوره بیپولی و تهی بودن جیبش را دارد، اما عزت نفسش را از دست نمیدهد و به هیچ وجه دلش نمیخواهد سربار دوستان و آشنایانش بشود. حتی در مواقعی که مهمان رفقا و یاران است و آنها نمیگذارند، آلاحمد دست در جیبش بکند، احساس خوشایندی ندارد و معذب است».
زمانینیا در واپسین بخش از درآمد خود بر این سفرنامه، از مشخصات ظاهری نسخه اصلی سفرنامه نیز، به شرح ذیل سخن به میان آورده است: «متن کتاب به صورت دستنویس است و کلمات و جملات، روی اوراق دفترهای تحریر چهار سوراخه، مخصوص کلاسور، نوشته شدهاند. قطع برگههای سفرنامه، به اصطلاح اهل فن، خشتی، در ابعاد ۱۸*۲۳ سانتیمتر است. کاغذها خط دارند و جلال آلاحمد، در نگارش کتابش، نهایت صرفهجویی را کرده و از تکتک سطرهای نازک ورقهها سود برده و تقریباً فضای سفید باقی نگذاشته است. نسخه دستنویس، ۱۷۱ صفحه است و آلاحمد بالای تکتک صفحات را با خط خودش شمارهگذاری کرده است. همه برگهها در نهایت سلیقه و پاکیزگی نوشته شدهاند و به ندرت خطخوردگی دارند و مسلم است که نویسنده، جرح و تعدیل و حک و اصلاحش را روی ورقهای دیگری انجام داده و متن موجود، از نظر او، نسخه پاکنویس شده، نسخه نهایی، و نسخه آماده تحویل به حروفچینی بوده است».