جوان آنلاین: در صفحه ۳۶۷ کتاب «اتاق حوادث» میخوانیم: ساعت ۸ و ۴۵ دقیقه با دانفور صحبت کردم تا نظر او را درباره آنچه که اتفاق افتاده بود جویا شوم. او گفت تا حدود ساعت یک بامداد بیدار بوده است تا میزان تلفات و نکات مهم آنچه را که قرار بود اتفاق بیفتد احصا کند، در صورتی که ترامپ صبح جمعه همین که از خواب بیدار شده، نظرش را عوض کرده و همه زحمات را بر باد داده است! دانفور از آنچه رخ داده خوشحال نبود و از اینکه ترامپ ابتدا در جلسه اتاق وضعیت، چون فکر میکرده اهداف پیشنهادی او ضعیف است، او را بیعرضه خوانده و بعد خودش حمله را به خاطر بیش از اندازه بودن سطح تلفات و متناسب نبودن میزان خسارات متوقف کرده، آزرده بود.
حرفهای درستی میزد. در مورد میزان تلفات و اهمیت سانحه دانفور گفت پس از جلسه اتاق وضعیت وکلای پنتاگون از او درباره میزان احتمالی تلفات ایرانیها سؤال کردهاند و او جواب داده است: «نمیدانیم.» دانفور در جلسه اتاق وضعیت هم گفته بود که میزان خسارت را نمیدانیم. آنطور که دانفور تعریف کرد وکلا برای تخمین خسارات به دنبال جداول سازمانی رفتهاند تا بتوانند از طریق آنها به الگویی برای میزان تلفات به نسبت نوع حمله دست پیدا کنند. خلاصه آنها در جستوجوهای خود به این نتیجه رسیده بودند که عموماً در حملاتی از این دست به ازای هر شلیک ۵۰ نفر کشته میشوند.
دانفور گفت: «تمام اینها کار وکلا بود.» این حرف یعنی در این تخمین هیچکس با مسئولیت نظامی و در رده فرماندهی درگیر نبوده است. همانطور که دانفور به خوبی میدانست، اگر حمله انجام میشد هیچ مشکل قانونی وجود نداشت. دانفور گفت حدود ساعت ۷ و ۱۳ دقیقه عصر ترامپ با او تماس گرفت تا بگوید شنیده که این حمله ۱۵۰ کشته ایرانی به همراه خواهد داشت.
او به ترامپ گفته بود: «تعداد کشتهها به این اندازه نخواهد شد چراکه اولاً متوجه شدهایم یکی از پایگاههایی که هدف بود برعکس اطلاعات قبلی جابهجا شده است و از موقعیت جدیدش هم اطلاع دقیقی نداریم؛ پس حالا فقط دو هدف داریم و اگر تعداد کشتهها را با همان تخمین وکلا هم حساب کنیم ۱۰۰ نفر بیشتر نخواهد بود. ثانیاً مطابق تخمین ما تعداد کل افراد حاضر در هر پایگاه حدود ۵۰ نفر است.» دانفور گفت تلاش زیادی کرده که به ترامپ بفهماند، چرا در نیمههای شب تعداد افراد حاضر در پایگاه از این هم کمتر خواهد بود، اما به هیچ طریقی نتوانسته ترامپ را قانع کند و در نهایت ترامپ گفته بود: «من این را دوست ندارم؛ آنها هیچ کدام از افراد ما را نکشتند. من میخواهم این حمله را متوقف کنم حتی راضی به ۱۰۰ کشته هم نیستم.»
پس از آنکه توضیحات دانفور تمام شد من واقعه را از دیدگاه خودم از جایی که آیزنبرگ با پیشبینیهای وکلا به دفتر ریاست جمهوری آمده بود شرح دادم. من میتوانستم حس کنم که دانفور آن سوی تلفن سرش را به نشانه تأسف با حیرت تکان میدهد. گفت: «من فقط میخواهم رئیسجمهور مسئولیت این کار را بپذیرد! شب گذشته که نمیخواست این را قبول کند. این کار عواقبی خواهد داشت اگر...» جملهاش را تمام نکرد و سپس گفت: «و، اما آن توئیتهایی که امروز صبح رئیسجمهور زد! او با این توئیتها عملاً به ایرانیها فهماند تا زمانی که به امریکاییها صدمه نرساندهاند میتوانند هر کاری که دلشان میخواهد انجام دهند و این مجوزی است به ایرانیها برای انجام کارهای دلخواه بعدیشان.» به نظر من دانفور کاملاً درست میگفت.