جوان آنلاین: در خاطرات بولتون میخوانیم: از اتاق وضعیت با سفارت اسلو، ابوظبی و ریاض تماس گرفتم تا واکنش آن دولتها را بسنجم و بفهمم آنها در این باره چه نظری دارند. من احتمال میدادم این سه کشور باید خواستار جلسه اضطراری شورای امنیت شوند تا ایران را مرکز توجهات قرار دهند. حدود ساعت ۶:۲۵ با پمپئو تماس گرفتم، او هم با این رویکرد موافق بود. ساعت ۷:۳۰ به پنس زنگ زدم و به صورت خلاصه برایش توضیح دادم که از کوپنن خواستهام که ساعت ۸ صبح کمیته با حضور نمایندگان تشکیل دهد تا در خصوص چگونگی واکنش تصمیمگیری کنیم. تا ساعت ۸ هنوز هم اطلاعات ما پراکنده بود. سعودیها بنا به دلایلی که مختص خودشان است اول هر گونه حملهای را تکذیب کردند، اما بعد نظر خود را برگرداندند. از نزدیک با همه متحدانمان که تحت تأثیر این حمله قرار گرفته بودند مشورت کردیم و به دقت گمراهسازیهای رسانهای و اخبار ساختگی ایران را که برای انحراف مخاطبان منتشر میشد، رصد کردیم.
در ساعت ۸:۲۰ نروژ نیز به صورت رسمی اعلام کرد کشتی آنها نیز مورد اصابت قرار گرفته است، اما تلفات جانی نداشته و کشتیشان نیز همچنان شناور مانده است. با آغاز ساعت ۸:۴۰ سه بار پشت سر هم با دانفور صحبت کردم. در آن زمان ما عکسهایی را از سوراخ ایجاد شده در بدنه یکی از کشتیها به دست آوردیم که از سوی خدمه کشتی برایمان ارسال شده بود. این عکس نشان میداد سوراخ ایجاد شده قطعاً کار پهپاد نیست. دانفور بار دیگر در ساعت ۸:۵۰ تماس گرفت تا بگوید متحدانمان بخش اعظمی از آنچه را شنیده بودیم تأیید میکنند، اما رسانههای ایران همچنان مدعی بودند هفت تا ۱۰ کشتی در آتش است و هواپیماهای فرانسوی و امریکایی نیز در آن محل کشف شدهاند. تهران شایسته دریافت جایزه اعتمادبهنفس است!
من و دانفور درباره اینکه اگر این کار فقط یک عملیات نفوذ از سوی ایران باشد، بحث کردیم و همین باعث شد دولت امریکا در طول روز هیچ موضع رسمیای نگیرد. ما خیلی مراقب بودیم که پازل ایران را تکمیل نکنیم و چیزی نگوییم که سهواً موجب افزایش قیمت نفت شود. در ساعت ۸:۵۷ دانفور دوباره با من تماس گرفت تا توضیح دهد که مقامات پنتاگون واقعهای را از یک دهه قبل به یاد آوردهاند که ایران سعی کرده بود با قرار دادن مینهای جعلی در مقابل گری هاپر، یک ناوشکن دارای موشک هدایت شونده، امریکا را فریب دهد و وارد درگیری کند...
ما نگران حملات بیشتر بهویژه علیه سفارتخانهها و کنسولگریهایمان بودیم. من باز هم بعدازظهر برای هماهنگی با ترامپ تماس گرفتم. تا آن زمان ترامپ خاطر جمع بود که حملهای صورت نگرفته است، بنابراین من تلاش کردم اگر چه تحقیقاتمان همچنان ادامه داشت، اما هر آنچه را که تا آن لحظه شنیده بودم برای او کاملاً توضیح دهم. با گذر زمان اطلاعات جدید هم کمتر شده بود. حدود ساعت ۴:۴۵ بعدازظهر، دانفور جمعبندی پنتاگون را تصریح کرد. آنها به این نتیجه رسیده بودند که خسارت وارد شده به چهار تانکر سبک است و بنا شده است به دعوت امارات متحده عربی، تیمهایی را به فجیره اعزام کنیم تا در آب بروند و میزان خسارت را ارزیابی کنند.
من حدود ساعت ۵:۱۵ بعدازظهر برای آخرین بار به ترامپ زنگ زدم تا آنچه را که میدانستیم و رصد کرده بودیم، به اطلاعش برسانم و همچنین به او بگویم که نظر من این است که تا تکمیل شدن دانستههایمان به صورت عمومی موضعی نگیریم. او نیز با من موافق بود و البته میخواست عربهای خلیج فارس هزینه هر عملیاتی را که قرار بود انجام دهیم بپردازند. او همچنین باز هم تأکید کرد ما باید نفت عراق را پس از حمله ۲۰۰۳ در دست خود میگرفتیم. در انتهای گفتگو او گفت: «ممنونم جان و خداحافظ» که نشان میداد از جایی که هستیم، راضی است. من حدود ساعت ۵:۳۰ به خانه رفتم.