کد خبر: 1014378
تاریخ انتشار: ۱۸ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۴:۲۹
پاورقی «جوان» از «اتاق حوادث» جان بولتون (۲۸)
پمپئو جواب داد: «به او خواهم گفت: عالیجانب! این یک دیدگاه است و اجازه دهید من نظر خودم را داشته باشم. اگر من جای والدین یک کودک در پایگاه هوایی اسد بودم، بیشتر احساس خطر می‌کردم. این را به ترامپ می‌گفتم تا با شخصی کردن مسئله بهتر به او بفهمانم که اگر ما پاسخ به ایران را رها کنیم، خطر ایران هسته‌ای بالا می‌گیرد.»
ترجمه: محمد صادق عبداللهی
جوان آنلاین: در صفحه ۳۶۶ کتاب «اتاق حوادث» می‌خوانیم: بعد از صحبت با مولوینی با پمپئو صحبت کردم و بدترین لحظات اتفاقات دیروز [دستور ترامپ برای توقف حمله به ایران]را مرور کردیم. درباره خبر واهی حمله به سفارت انگلیس نیز حرف زدیم.
 
پمپئو نقل کرد که وقتی جرمی هانت، وزیر امور خارجه انگلیس، را بیدار کرده تا واقعیت را از او بپرسد، او ایمیلی زده و در یک پاراگرف نوشته است: «همیشه خوشحال می‌شوم که با شما صحبت کنم، اما چرا من را نیمه شب بیدار کردید؟! چند راننده کله خر در برابر سفارت تصادف کرده‌اند؛ فقط همین! در دنیای ما خبری نیست.»
 
فردای آن روز باز هم با پمپئو صحبت کردم و پمپئو مجدد به اتفاقات پنج‌شنبه واکنش نشان داد و گفت: «من نمی‌توانم کاری را که ترامپ از من خواسته است، انجام دهم؛ این بسیار ناعادلانه است و مردم را در خطر قرار می‌دهد. می‌دانی چه اتفاقی خواهد افتاد وقتی امروز ترامپ را برای نهار ببینم؟ او سر من را می‌خورد و هی می‌گوید مایک این [لغو حمله به ایران]بهترین کار ممکن بود که انجام دادم! نه؟»
 
من از پمپئو پرسیدم که چطور می‌خواهد حرف‌های ترامپ را کنترل کند، به‌ویژه اینکه ترامپ نمی‌خواست تا پمپئو با اعلام نظر مخالف در او شک و تردید ایجاد کند، بلکه می‌خواست حرف‌هایش را تأیید کند و خطش را بپذیرد. پمپئو جواب داد: «به او خواهم گفت: عالیجانب، این یک دیدگاه است و اجازه دهید من نظر خودم را داشته باشم. اگر من جای والدین یک کودک در پایگاه هوایی اسد بودم، بیشتر احساس خطر می‌کردم. این را به ترامپ می‌گفتم تا با شخصی کردن مسئله بهتر به او بفهمانم که اگر ما پاسخ به ایران را رها کنیم، خطر ایران هسته‌ای بالا می‌گیرد.»
 
این حرف‌ها و منطق‌هایی که ارائه می‌شد همگی درست بود، اما همه ما معتقد بودیم امیدی نیست که بتوان ترامپ را تحت تأثیر قرار داد. او بر عکس تلاشی که برای پمپئو می‌کرد، هرگز سعی نکرد من را با خود هم‌نظر کند، شاید به خاطر این بود که او دیگر اهمیتی به نظرات من نمی‌داد و بلکه از اول هم برای او هرگز اهمیتی نداشتند. پمپئو گفت که تا ساعت دو بعد از نیمه شب نخوابیده و این نشان می‌داد که واقعاً مضطرب بود. او فکر می‌کرد اجماعی که بر سر طرح در صبحانه کاری روز پنج‌شنبه رخ داد آنقدر محکم است که می‌تواند مبنای یک حمله و ضربه زدن به ایرانی‌ها باشد و حالا تصمیم به سادگی رد شده و زیرآب تمام بحث‌های استدلالی و تصمیمات ما درباره ایران را زده بود.
 
او گفت: «من می‌توان به ترامپ در تصمیم‌گیری نسبت به آنچه می‌خواهد انجام دهد، کمک‌هایی بکنم، اما واقعاً نمی‌توانم بفهمم که چگونه باید آنچه را می‌خواهد، عملیاتی کنم. ما باید به مردم بگوییم که نگران برنامه موشکی ایران هستیم، اما با این وضعیت چه کسی حرف ما را باور خواهد کرد؟» این حرف‌های پمپئو نشان می‌داد بین من و او واگرایی‌ها و تفاوت‌های اساسی وجود دارد من مثل پمپئو نمی‌توانستم ترامپ را در تصمیم‌گیری‌ها کمک کنم، چون به نظرم خیلی از این تصمیمات به طرز وحشتناکی اشتباه بود.
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار