سرویس جامعه جوان آنلاین: باید اذعان نمود که ریشههای بینشی و ساختاری حقوق بشر اسلامی و حقوق بشر مصطلح بینالمللی موجب بروز این تفاوتهاست ولو اینکه در ظاهر و شکل، قواعدی میان این دو سیستم مشابه به نظر آیند.
این تفاوت ریشهای که طبعاً منجر به تفاوت رویکردی و عملکردی نیز میگردد، حکایت از تأثیر بالای معنویت در خوانش اسلامی در قیاس با خوانش صرفاً انسانمحور و متکی بر نفس حقوق بشر بینالمللی و غالب دارد. علت این موضوع در این است که اساساً در اسلام انسان به عنوان موجودی در جهت رشد و تعالی شخصی و اجتماعی و در حالتی دارای ارزش حقیقی و استعلایی قلمداد میگردد که این رشد در مسیر معنویت و تقرب به ذات پروردگار قرار گیرد، نه صرفاً در حدود یک موجودی که میخواهد تحت یک قرارداد اجتماعی انسانمحور که میتواند در بازههای زمانی متفاوت تفاسیر و نتایج متفاوت داشته باشد، مورد توجه باشد.
در همین راستا، حقوق بشر اسلامی به رغم تشابهات با قواعد حقوق بشر بینالمللی تفاوتهایی دارد که ناشی از همین بینش ارزشی و فراانسانی به انسان به ماهوانسان است. همین جاست که اجرای قواعد حقوق بشر در یک موضوع خاص ممکن است در دو سیستم مورد نظر نتایج متفاوتی داشته باشد و این همان تکثرگرایی و احترام به خاستگاه تمدنی و فرهنگی هر سیستم حقوقی است چراکه مبنای این عملکرد متفاوت نسبت به قواعد مشابه در دو سیستم ناشی از طرد مفهومی است که کشورهای متمدن در برابر مفهوم غالب و نوعاً غربی مفاهیم حقوق بشر بدان استناد مینمایند و آن مقابله با امپریالیسم تمدنی و فرهنگی است. این امپریالیسم در هر سطح و نوعی منجر به اضمحلال و نادیده گرفتن تمدن، فرهنگ و عقاید یک جامعه یا سیستم خاص میگردد که میتواند تا برهم خوردن نظام اجتماعی و صلح و امنیت بینالمللی نیز گسترش یابد، بنابراین به نظر میرسد حقوق بشر اسلامی و حقوق بشر مصطلح بینالمللی در جایی میتوانند مکمل و همگرا باشند که خوانش غربی تحت هر عنوان و نوعی قصد تحمیل و گسیختگی تمدنی دیگران را نداشته باشد و این مقوله میتواند حتی در سطح پذیرش قواعد یکسان، اما در سطح عملکرد متفاوت باشد و به تکثرگرایی نائل گردد.
* دکترای حقوق بینالملل و پژوهشگر حقوق بشر