به وزارت نفت هرچه بیاید، حمایت از شرکتهای ایرانی نمیآید؛ هر کاری کنند چیزی جز انتقاد از آن انتظار نمیرود، هرچند که در مسیر تخریب، خودیها را کنار میگذارد و غیرخودیها را «کف جاده» میکند؛ هفت سال از صدارت زنگنه بر وزارت نفت در دولت روحانی میگذرد و او که فکر میکرد میتواند نامش را در نفت جاودانه کند، به چنان عاقبتی دچار شده که از شرکتهای ایرانی میگوید و توانشان را به نام خود مصادره میکند.
وزارت نفت طی هفت سال اخیر و بیشتر در روزهای برجامی و پیش از برجامی، حرف زمینماندهای نگذاشت که نثار شرکتهای ایرانی نکرده باشد. از نظر این وزارتخانه، شرکتهای ایرانی نهایتاً میتوانند «اوستاکار» باشند و باید و حتماً در مکتب چشمآبیها تلمذ کنند.
در این میان آقای وزیر، شخص خود را با توتال «مترادف» کرده و در این «تناظر»، هر که مثل او فکر نکند یا جاهل است یا کاسب. قرارداد فاز ۲ و ۳ پارس جنوبی بهعنوان دستاورد وزیری یاد میشود که در مجموع «نکردههایش» بیشتر از «کردههایش» است. او با خطکش توتال همه را «اندازه» زد و اینگونه نتیجه گرفت که ایرانیها «کوتاه» هستند، هرچند که هنگام افتتاح فازهای پارس جنوبی، تغییر فضا میدهد و از «بلندی» میگوید. حالا که خبری از توتال نیست، وعدههای غیرواقعی به شکست ختم شده و باد آینده پفکی خوابیده است. شرکتهای ایرانی به حدی توانمند شدهاند که زنگنه میگوید با «آچار» آنها به جنگ امریکا و دشمنان کشور میرود؛ حال شرکتهایی که از نظر مقام عالی وزارت، خود مشکلی بزرگ برای کشور بودند این روزها خود را خارج از رادیکالهای وزارت نفت میبینند.
دولت که تمام میشود، از وزارت نفت و مدیرانش سؤال میکنند برای بالادست صنعت نفت چه کردید و چه قراردادهایی امضا و «اجرایی» شد؟ بهجز تکمیل پروژههای دولت قبل و تقلید دوباره از آن در حوزه تولید، چه سیاههای در دست دارید؟ البته که چیزی در «کفگیر» ندارد، مگر آنکه چند قرارداد با پتروپارس، پرشیا و اویک را «رو» کند و مقام عصمت برای خود بتراشند. البته که اگر به زنگنه بود و نگاه عمیقش به غرب، شرکتهای ایرانی باید در حد نیروهای «خدماتی» خارجیها دستبهسینه میایستادند و برای کسانی که قرار بود اسلام را نجات دهند، قهوه سرو میکردند. خوشبختی امروز شرکتهای ایرانی که صاحب قرارداد میشوند، نه به دلیل اعتقاد ژنرال به آنهاست که به موجب بیمهری و بیوفایی غربیهایی است که زنگنه را مغموم کردند. اینکه در وصف شرکتهای ایرانی حماسه سروده میشود و همهچیز به دست باکفایت آنها ختم به خیر میشود، اتمسفری را خلق کرده که خالقش از آن بیزار است. وزارت نفت شرکتهای ایرانی را «عددی» نمیداند، اما از سر ناچاری، آنها را به «توان» میرساند تا مثلاً به مقام عالی وزارتش لقب «پدر توسعه» بدهند.