کد خبر: 1009926
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار: ۲۱ تير ۱۳۹۹ - ۰۳:۰۰
بهانه‌تراشی برای فرار از مسئولیت‌پذیری، ممنوع!
طبق نظریه تئوری انتخاب مسئولیت‌پذیری یعنی من مسئول انتخاب‌ها و تصمیم‌های خودم هستم و این خود من و یا افراد مختلف خودشان هستند که می‌توانند زمانشان را اولویت‌بندی کنند. مسئولیت‌پذیری یعنی این خودم هستم که مسئول انتخاب بودن در رابطه‌ای یا ترک آن هستم. مسئولیت یعنی مراقبت از خودم و بدنم و اینکه خودم مسئول برخوردم و رفتارم با تمام افرادی که با آن‌ها تعامل دارم، هستم. افرادی مثل همسر، دوستان، فرزند، همسایه، همکار و...
لیلا قاسمی
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: یکی از عادات رفتاری در فرهنگ ما که بسیار هم شایع هست، قربانی دانستن و یا فرار از مسئولیت‌پذیری در برابر خود است. این امر معمولاً در تمام جوامع، سطوح فردی، خانوادگی و اجتماعی حتی در سطح ملی نیز به وضوح دیده می‌شود. اگر خوب بنگریم متوجه می‌شویم که بسیاری از انسان‌ها و افراد جامعه همیشه شاکی و ناراحت بوده و دیگران را مذمت می‌کنند. به عنوان مثال یک پزشک، سیستم سلامت و درمان را، بیماران، پزشکان را و دانش‌آموزان، مدارس و سیستم آموزشی را شماتت می‌کنند. در علم روانشناسی این نوع عادات را سرزنشگری و گریز از مسئولیت‌پذیری می‌دانند که نوعی سبک زندگی و رفتاری کلی بوده و از چند مؤلفه تشکیل شده است. مؤلفه‌هایی همچون فکر، عمل و احساس فیزیولوژیکی افراد که خودشان آن را انتخاب می‌کنند.

طبق نظریه تئوری انتخاب مسئولیت‌پذیری یعنی من مسئول انتخاب‌ها و تصمیم‌های خودم هستم و این خود من و یا افراد مختلف خودشان هستند که می‌توانند زمانشان را اولویت‌بندی کنند. مسئولیت‌پذیری یعنی این خودم هستم که مسئول انتخاب بودن در رابطه‌ای یا ترک آن هستم. مسئولیت یعنی مراقبت از خودم و بدنم و اینکه خودم مسئول برخوردم و رفتارم با تمام افرادی که با آن‌ها تعامل دارم، هستم. افرادی مثل همسر، دوستان، فرزند، همسایه، همکار و...

مسئولیت یعنی اینکه خودم عهده‌دار چگونگی شکست و موفقیت‌هایم هستم. به طور کلی می‌توان گفت مسئولیت‌پذیری یعنی من مسئول تمام جنبه‌های زندگی خودم اعم از جنبه‌های مادی، احساسی، شناختی، فکری، معنوی و... هستم. در یک معنای خاص مسئولیت‌پذیری یعنی پذیرش، قبول، تعهد و جبران، اما اگر نخواهم و نتوانم این‌ها را قبول کنم مثل فردی می‌شوم که نقش یک قربانی را بازی می‌کند و به عبارت دیگر مسئولیت‌گریز است.

چندی پیش مراجعی داشتم که مورد ضرب و شتم همسر خود قرار گرفته بود و با فحاشی فراوان او را از منزل بیرون کرده بود. او مدعی بود وقتی خود را در چنین شرایطی دیدم، بسیار درمانده و نگران بودم و دلم نمی‌خواست خانواده‌ام را در جریان این اتفاق بگذارم. چاره‌ای نداشتم جز تماس و کمک خواستن از پلیس، اما وقتی پلیس به در منزل رسید، همسرم بسیار عصبانی شد و بدون توجه به اینکه خودش عامل اصلی این اتفاق و رهایی من در خیابان شده، من را متهم و سرزنش می‌کرد که چرا تو پلیس خبر کردی؟! بی‌توجه به التماس‌های من و ممانعت از ورودم به منزل، من را مذمت می‌کرد که حرمت و آبرویم را در برابر همسایه‌ها برده‌ای و من دیگر نمی‌توانم اینجا زندگی کنم و اصلاً تو را نمی‌خواهم و به همین دلیل باید طلاقت دهم. آیا این نوع رفتار در فرهنگ ما قابل پذیرش است؟ یا سرزنش کردن است و نقش قربانی بودن که ما آن را مسئولیت‌گریزی می‌نامیم؟ آیا به واقع نباید بپذیریم که خشم و غضب من و عدم کنترل مدیریت در تعارضات زندگی باعث چنین اتفاقاتی شده؟ و به جای اینکه همسرم را مورد مذمت قرار دهم و او را متهم به هتک حرمت کنم، بهتر نبود خودش متوجه رفتار خود می‌شد؟ به جای بیرون راندنش، راهی دیگر وجود نداشت؟ واقعاً خود فرد هیچ نقشی در به وجود آمدن این موقعیت نداشته؟

در واقع اکثر افرادی که درگیر بازی سرزنش می‌شوند، اغلب برای توجیه این کار دیگران، به یک سلسله تفکرات غیرمنطقی دیگر نیز دست می‌زنند. به عنوان مثال مردی در مقابل بیماری ویروسی این‌چنین بیان می‌کند: «تقصیر همسرم بود که من این بیماری را گرفتم، چون شب قبلش من را مجبور کرد که او را به خاطر فیلم مورد علاقه‌اش همراهی کنم و نتوانم خوب و به‌موقع بخوابم!» حالا چه کسی می‌تواند به او ثابت کند که این یک واقعاً باور غیرمعقول و غیرمنطقی است؟ اصلاً از کجا معلوم اگر او زود می‌خوابید دچار آن ویروس و بیماری نمی‌شد؟

متأسفانه برخی سفسطه کردن و انداختن گناه و تقصیر خود به گردن دیگران را راحت‌تر از فکر کردن می‌دانند! در حالی که فکر کردن علمی است که وقتی دو نفر برای هم مهم باشند می‌توانند بر سر یک موضوع واحد با هم مجادله و با پذیرفتن سهم خود و بخشی از مسئولیت مشکل توسط هر دو طرف درگیر در موضوع کمک کنند تا اصلاحات سازنده‌ای را برای آینده خود انجام دهند.

به عبارت دیگر علم روانشناسی آمادگی و میل به پذیرش مسئولیت زندگی خود را یکی از مهم‌ترین پیش‌نیاز‌های حرکت به سوی تغیرات سازنده و مؤثر می‌داند. روانشناسان همچنین معتقدند کنترل درونی در روانشناسی یعنی مسئولیت‌پذیری (پذیرش، تعهد، اجرا، جبران)، و عذر و بهانه و دلیل‌تراشی را کنترل بیرونی و یا به عبارتی بهتر مسئولیت‌گریزی می‌دانند. در حالی که جایگزین کردن کنترل درونی با کنترل بیرونی باعث می‌شود زندگی ما غنی‌تر، خوشایندتر و معنادارتر شود و به تبع آن احساس کنترل مؤثرتری در زندگی خواهیم داشت.

*روانشناس
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
مصطفی
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۱:۰۰ - ۱۳۹۹/۰۴/۲۱
0
0
بسیار عالی
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار