کد خبر: 1009429
تاریخ انتشار: ۱۶ تير ۱۳۹۹ - ۱۵:۱۸
نگاه مقایسه محور داشتن و یکسان نگاه کردن تمامی افراد نسبت به خصوصیات ژنیتیکی و خلاقیت ذاتی بر حسب نوع طبقه، جنسیت و نژاد و فرهنگ نه تنها کار درستی به نظر نمی‌رسد بلکه به صورت یک معضل آسیب زا و نابهنجار در فرد و در نهایت در درون جامعه رسوخ پیدا می‌کند.
ایوب خرمی*
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین:‌ با ورود به منزل اقوام و پس از حال و احوال پرسی جویای حال پسرشان را شدیم که جای خالی اش در خانه به چشم می‌آمد والدین نبود پسرشان در خانه (دلخور و حالت قهر بودن) را با کلی طفره رفتن از سوال ما و کلنجار رفتن با خودشان بالاخره برملا کردند و دلیلش هم به خاطر چند جمله‌ای که به گفته خودشان ((نصیحت و حرف‌های مشاوره گونه بوده است)) و آن هم با چاشنی مقایسه با هم سن و سالان خودش و پسر‌های فامیل در نوع تحصیل و اخلاق و آداب و معاشرت و؛ و والدین اصرار به این داشتند که تمام موعظه و ارشاد‌ها فقط و فقط به خاطر خیر و صلاح و خوشبختی آینده خودش بوده است.

اگر دقت کرده باشیم جملات و گفتمان‌های مقایسه‌ای از طرف والدین و گاهی از اطرافیان نسبت به همسالان خودمان برای همه ما حتی یکبار اتفاق افتاده است و هر کدام از ما برداشت و پیامی منحصر به فرد نسبت به آن واکنش نشان داده ایم به خصوص والدین که باب گفتمان در محتوای مقایسه‌ای فرزندانشان با دیگران را به پای نصیحت و پند و اندرز و راه و چاه زندگی می‌نویسند و بر این باورند که بعد از گذشت چند سال در نهایت به حرف هایشان خواهند رسید. جملات مقایسه‌ای از قبیل: آن دوستت نصف تو قد دارد ببین چقدر کمک حال پدر و مادرش هست و حرفشنوی دارد. وقتی فلان پسر فامیل را می‌بینم حسرت می‌خورم‌ای کاش پسر من مثل او هم درسخوان بود. یا اینکه واقعا آدم لذت می‌برد و قتی رفتار مودبانه فلان دختر یا پسر آشنایان و اقوام را می‌بیند که همسن توست.

با این حال نگاه مقایسه محور داشتن و یکسان نگاه کردن تمامی افراد نسبت به خصوصیات ژنیتیکی و خلاقیت ذاتی بر حسب نوع طبقه، جنسیت و نژاد و فرهنگ نه تنها کار درستی به نظر نمی‌رسد بلکه به صورت یک معضل آسیب زا و نابهنجار در فرد و در نهایت در درون جامعه رسوخ پیدا می‌کند. در کانون خانواده والدین به عنوان مهمترین الگو برای فرزندانشان به حساب می‌آیند بنابراین در شیوه تربیتی والدین می‌طلبد که نهایت حساسیت و دقت در رفتار و گفتار و اخلاق را داشته باشند و در حقیقت والدین در این راستا باید به نوعی ((روان شناس و مشاور حرفه‌ای درون خانواده‌ای)) باشند و از شیوه رفتاری مقایسه‌ای برای تخریب شخصیت فرزندانشان پرهیز نمایند. نصیحت و مقایسه کردن فرزندان در سنین پایین ریسک پذیری بالایی را به وجود می‌آورد و با توجه به مقتضای سن، خلاقیت و ابتکار عمل فرزندان را سلب می‌کند و این اعمال والدین از جانب فرزندان ممکن است به حالت تدافعی تغییر جهت بدهد و نتیجه معکوس در روند و شکل گیری شخصیت و خلاقیت را به همراه داشته باشد و یا اینکه فرزندان احساس و افکارشان به سمتی سوق پیدا کند که والدین از عملکرد و اعمالشان ناراضی و دلخور هستند و انتظاری بیش از آن چه که در حال حاضر هستند از آن‌ها توقع دارند.

مورد بعد اینکه در خانواده‌های امروزی فعالیت‌ها و تکالیف‌های اجباری در برنامه‌های فرزندان به وفور دیده می‌شود و اکثر والدین به نوعی خود را موظف می‌دانند که حتی کلاس‌های فوق برنامه‌های مختلف مانند کلاس‌های ورزشی، هنری، آموزش زبان و ... و آن هم با هزینه‌های سرسام آوری ثبت نام می‌کنند و فکر می‌کنند که اگر این برنامه‌ها را برای فرزندانشان تدارک نبینند در مقایسه با اقوام و آشنایان کاستی و کم کاری کرده اند و به نوعی عذاب وجدان می‌گیرند به هر حال اعمال و تکالیف اجباری فقط به نگاه مقایسه‌ای با دیگران موجب هدر رفت زمان فرزندان و خالی شدن سبد درآمد خانواده و کور شدن خلاقیت‌ها و علاقه مندی‌های فرزندان می‌شود.

مورد اینکه پذیرش شکست برای فرزندان به خصوص در خانواده‌های امروزی به حالت غیر قابل پذیرش در آمده است و آن هم به این دلیل که هیچ والدینی دوست ندارند فرزندانشان مایوس و غمگین داشته باشند و برای فرزندانشان هر کاری را به جان می‌خرند تا فرزندانشان را از حالت شکست و عقب نشینی حفظ کنند در حالی که از نظر علم روان شناسی نپذیرفتن شکست و ناامیدی در گذشت زمان به صورت یک محرک در شخصیت نهادی انسان به صورت یک عمل بالفعل در می‌آید و در آینده شکست‌ها و ناهمواری‌های زندگی را نمی‌تواند بپذیرند و در موازات آن در مواجه با فشار ها‌ی موجود دایم در حالت نزاع و درگیری خواهند بود. بر حسب این امر والدین باید سواد زندگی خود را به ارتقاء ببخشند و ارتباط کلامی آن‌ها در برابر فرزندان باید بر طبق احساس مسئولانه، منطقی و عقلانیت و دور از هر گونه نصیحت‌های تکراری و گفتار‌های مقایسه‌ای غیر حسابگرانه باشد و ناگفته نماند که والدین باید به این نکته توجه داشته باشند که در رویکرد کلامی تعادل در حد اعلا رعایت بشود و از سرزنش و مقایسه کردن برا‌ی تخریب شخصیت فرزندان استفاده نکنند و به عبارتی از این گفتمان‌ها به حالت ابزاری نگاه نکنند و اینکه دید قضاوتی داشتن و متفاوت نگاه کردن فرزندان ممکن است به صورت برچسب منفی و پیش بینی منفی پدیدار بشود و به طور یقین این رویکرد در زندگی و آینده فرزندان آسیب زاست.

والدین در راستای تربیت فرزندان در قالب گفتمان‌های مقایسه‌ای می‌توانند اول نعمت‌های خدای بزرگ (پدر، مادر، سلامت و امکانات و ...) را یادآوری کنند و در قبال آن شخصیت‌های بزرگان دین و ائمه و افراد موفق و نخبه و مفتخر در جامعه به صورت یک الگوی فاخر در سرلوحه زندگی شان قرار بدهند.
با این تفاسیر وقتی که کودکان مقایسه می‌شوند هورمون استرس از آدرنالین در بدنشان به طور فزاینده‌ای بالا می‌رود و موجب پدیدار شدن استرس و کاستن اعتماد به نفس می‌شود. والدین باید توجه داشته باشند که هر کودک شخصیت و استعداد و افکار و اعمال به خودش را به یدک می‌کشد و مقایسه کردن کودکان در هرنوع و روشی مخاطرات و آسیب‌های جبران ناپذیری را به یادگار می‌گذارد و والدین باید سعی در تقویت اعتماد به نفس و عزت نفس و بارور کردن خلاقیت‌ها و استعداد‌های آنان باشند در نهایت اینکه طعم تلخ مقایسه برای فرزندان ناراحتی و احساس ضعف و حقارت به همراه دارد. والدین نباید از این نکته غافل بشوند که یکی از رسالت‌های انسان رشد و کمال است، اما نه پیشرفت نسبت به دیگران بلکه پیشرفت در مسیر خود و متناسب با خلاقیت و استعداد‌های خود یعنی هر روز بهتر از دیروز. به هر حال تبعیض و مقایسه کودکان موجب سرخوردگی، سلب اعتماد و اعتقاد اخلاقی فرزندان می‌شود و والدین در آینده نه چندان فرزندانی را تحویل جامعه می‌دهند که تشنه محبت در جامعه هستند و چه بسا در آینده برای جبران این کمبودی‌ها و کاستی‌ها دست به هر آب گل آلودی می‌زنند و با محبت‌های کاذب خیابانی جبران مافات می‌کنند.

* کارشناسی ارشد جامعه شناسی
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار