سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: بسیاری از ما رنجشهایی را در درون خود احساس میکنیم؛ رنجشهایی که اغلب به خاطراتمان از گذشته بازمیگردد. معمولاً یک سر این خاطرات بازمیگردد به کسی یا کسانی که بیشترین نسبت نزدیک را با ما داشتهاند، یعنی مادر یا پدر. این مسئله نه تنها در بین مردم عادی که بین برخی خواص نیز به چشم میخورد. یکی از این افراد که توانسته به سادگی و با شهامت لازم در این باره حرف بزند، نویسندهای به نام لوییز هی است. این بانو در کتاب شفای زندگی به نوعی به این مسئله میپردازد و برای بهبود آن راهکارهایی ارائه میدهد. این بانو در بخش پایانی کتاب، به توضیح کامل روابط خود با مادرش میپردازد و توضیح میدهد که چگونه دلخوریهای گذشته را درباره مادرش حل و فصل کرده است.
اگر سراغ کتابهای روانشناسی رفته و به آنها سری زده باشید، اهمیت این دست سرخوردگیها و رنجها را دیدهاید. در بسیاری از آنها به طور مفصل به این سرخوردگیها و دلخوریها اشاره و پرداخته شده است. شخصاً در بیشتر کتابهایی که از قلم نویسندگانی نوشته شده که شفای روحی یا جسمی پیدا کردهاند یا در راه معنویت رشد یافتهاند تأثیر روابط ناسالم با مادر را به چشم دیدهام؛ بنابراین درک این نکته و اهمیتش را نباید نادیده گرفت.
درک روابط مادر و فرزند
درک روابط مادر و فرزند شاید به این سادگیها هم نباشد. این موضوع وقتی پیچیدهتر میشود که تنها با جملاتی از این دست برخورد کرده باشیم یا چیزهایی از این قبیل را شنیده یا خوانده باشیم، اینکه مادر مظهر عشق است، مادر به خاطر فرزندش از هستیاش میگذرد، رابطه مادر و فرزند بینظیرترین رابطه عاشقانه دنیاست و... در این صورت ممکن است احساس گناه پیدا کنیم که نه تنها چنین نوشتهای را ارائه دهیم که دربارهاش حرف بزنیم، ولی این احساس گناه را به خاطر داشتن روابط سالم خانوادگی و داشتن جامعهای بهتر باید کنار گذاشت.
ممکن است بسیاری از افراد روابط خوب و پر از محبت و سرشار از عشقی را با مادر خود تجربه کرده باشند، از این رو جز عشق در این باره چیز دیگری را به یاد نمیآورند، در حالی که بسیاری دیگر از ناخوشیهای روابط مادر و فرزندیشان رنج میبرند و از ارتباطی که با مادر خود دارند، خوشحال و راضی نیستند. زنان و مردان بسیاری را دیدهام که در سنین میانسالی یا حتی کهنسالی از برخی تصمیمات مادر و پدرشان یا برخی رفتارهای ناراحتکنندهشان غصه میخورند؛ بنابراین این مسئله نکته مهمی است که نباید به راحتی از کنارش گذشت. از سوی دیگر گفته میشود بدن نوری فرزند و مادر به یکدیگر متصل است و با بریدن بند ناف از هم جدا نخواهد شد، بنابراین مادر میتواند بزرگترین تأثیرات را روی روح و روان فرزند خود بگذارد. به عبارت بهتر، همان اندازه که میتواند با محبت و عشق خود تأثیر مثبت و عالی روی فرزند بگذارد با رفتارهای نادرست یا ناصحیح هم تأثیرات منفی بزرگی را بر روان فرزند خواهد گذاشت.
بنا به آنچه گفته شد اندیشیدن به مقوله روابط مادر و فرزند اهمیتش قابل توصیف نیست. بسیاری از جوانان را میشناسم که به خاطر رهایی از فشار رابطه پرتنش با مادر، به ازدواجهای نامناسبی تن دادهاند یا از شهر و دیار خود به دلایل متمادی و بهانههای مختلف گریزان شدهاند؛ به امید اینکه دوری کنند و در گوشهای برای خود آرام گیرند.
دلسوزیهای مادرانه
بیان این توضیحات شاید برای برخی دور از ذهن باشد و باورنکردنی، چون همانطور که گفته شد، روابطی شیرین و سرشار از عشق را در رابطه با مادر تجربه میکنند. جالب این که بسیاری از دلخوریها به خاطر دلسوزیهای مادرانهای پیش میآید که از سر ناآگاهی صورت میگیرد. چون طبیعی است که مادر به صرف مادر بودن به طور ناخودآگاه و بدون دلیل به فرزندش عشق بورزد، ولی بسیاری از تصمیماتش درباره فرزند ممکن است از روی همین دلسوزیهای احساسی و بدون اندیشه درست باشد.
بانویی را میشناسم که در کودکی حق بازی با همسالانش را در کوچه نداشت. این بانو که هماکنون خود مادر شده و صاحب دو فرزند است از شدت ناراحتی روزهای کودکی که در حسرت بازی با همسالان میگذشت خشمگین میشود و گاهی به وضوح احساس نفرت از مادرش پیدا میکند. مادر آن روزها به این دلیل که دخترش مصون بماند و در بازی با کودکانی که در کوچه و بازار رها شدهاند، آسیبی نخورد با بازی او در کوچه مخالفت میکرده، یعنی از روی دلسوزی مادرانه دختر خود را از انجام کار مورد علاقهاش منع میکرده است. نیت این مادر کاملاً خیرخواهانه و خوب بوده، اما کودکی که دلش بازی میخواهد، این را درک نمیکند، برای همین این کار مادرش را ظالمانه میبیند و از مادرش به خاطر اینکه او را از تفریح مورد علاقهاش محروم کرده، متنفر میشود. این تنفر به رنج تبدیل شده و پس از مدتی روح دخترک را آزار میدهد. با گذشت سالها این رنج با موارد تازهتری که شاید بیشتر یادآوری خاطرات گذشته در اثر برخورد با رویدادها و پیشامدهای روز باشد، در روح دختر، بزرگ و بزرگتر میشود تا جایی که ناآرامی و خشم برایش آزاردهنده میشود. شاید زمانی فرابرسد که دختر نیاز شدیدی به تسکین این درد بزرگ در روان خود احساس کند. این درد بزرگ که ریشهاش بازمیگردد به یک دلسوزی مادرانه، ممکن است تا جایی پیش برود که اگر درمان نشود و مورد توجه قرار نگیرد، بخش بزرگتری از روان فرد را مورد آزار قرار دهد و حتی بیماریهایی را در روان و یا جسم ایجاد کند.
روبهرو شدن با دردهای درونی
افرادی همچون لوییز هی که نامش برده شد، این درد را در وجود خود پیدا کرده و درمانش کردهاند. عرفا اعتقاد دارند این دردهای روح برای این رخ میدهد که ما به تکامل برسیم یعنی با پاک کردن هر کدام از این رنجشها از درون خود قویتر شده و صفات بیشتری از پروردگار را درون خود جای دهیم. در این دیدگاه حتی دردها معلمهای ما هستند و درمانشان تزکیه نفس محسوب میشود.
این دردها برای هر چه که به سراغ ما آمدهاند، اگر در زندگی ما وجود دارند، باید مورد توجه هم قرار بگیرند. باید نگاهشان کرد، بیآنکه تسلیمشان شد. تسلیم شدن در برابرشان آدم را فرسوده میکند و در خشم فرومیبرد. این خشم ممکن است آدم را از پا دربیاورد. شاید وقتی سخن از ناراحتی از والدین به میان بیاید، دیگران شروع کنند و به نکوهش و سرکوفت که این سخنان دیگر چیست؟! ولی بهتر است به جای داشتن احساس گناه یا ترس از نکوهش دیگران چنانچه آزردگی از والدین خود داریم، به بهترین و شایستهترین حالت ممکن آن را ترمیم کنیم.
احترام حقیقی به والدین
در فرهنگ ایرانی ما احترام به بزرگتر و مادر و پدر یکی از اصول تربیتی به شمار میرود. روی این نوشته درنظر گرفتن این حرمتها و احترامهاست. به جای اینکه در نقابی از احترام ارتباطی ظاهری با مادر داشته باشیم، ارتباطی درست و واقعی و مطلوب پدید بیاوریم. اگر گذشته دست ما نبوده و به ویژه در کودکی، سرخوردگیهایی را تجربه کردهایم، هماکنون میتوانیم با استفاده از راهکارهایی که در اینباره وجود دارد در سایه احترام، ارتباط خوبی را ایجاد کنیم. این ارتباط درست وقتی شکل بگیرد زیباییاش چشمها را مینوازد. شاید سفارشی که در ادیان مختلف آسمانی از جمله درباره دعای مادر در حق فرزند شده به همین نکته بازگردد، اینکه دلهای مادر و فرزند با عشق به یکدیگر نزدیک باشد و دعای خیر مادر که چیزی جز طلب عشق و خیر در حق او نیست، نمود عینی پیدا کند و در این جریان عاشقانه بدرخشد؛ بنابراین چنانچه خود در این باره مشکلاتی داریم یا شاهد این دست مشکلات در اطراف خود هستیم تلاشمان را برای بهبودش انجام دهیم. با این تلاش شاهد به وجود آمدن روابطی خالی از خشم و سرشار از محبت و مهر خواهیم بود که برآورده شدن دعای مادر در آن، یکی از هدایای معنوی به شمار میرود.