جشن ۴١ سالگی انقلاب اسلامی، امسال با وجود برف و سرمای سنگین، یکی از خاطرانگیزترین ٢٢بهمنهای سالهای اخیر بود. خاطره را که حتماً نباید با حرکت روان جمعیت انبوه بسنجیم. وقتی کودکان و نوجوانان، با تکههای کارتن، مسیر راهپیمایی را برفروبی میکنند، همین یعنی، تعلقخاطر نسل جدید به دهه فجر، ناگسستنی است.
با وجود پیشبینیهای هواشناسی و با اینکه بارش برف از ظهر دیروز وضعیت شدیدتری به خود گرفت، تودههای یخ و برف و گِل و لای، در پیادهروها و مسیرهای راهپیمایی دستنخورده باقی مانده بود.
شهرداری تبریز، با بیمهری خود عهد انقلابی راهپیمایان را تنها گذاشت و حتی حداقل ماموریتهای خدماتی روزمره را نیز به فراموشی سپرد.
متروی تبریز که قاعدتاً باید امروز در خدمت مردم و راهپیمایان بود، تعطیل بود و برنامههای تبلیغاتی و فضاسازی، نمود خاصی نداشت.
با اینکه کمترین همت برای پاکسازی مسیر راهپیمایی صورت نگرفته بود، راهپیمایان، بدون اینکه از وضعیت اسفبار مسیر دم بزنند، با متانت مثالزدنی، مسیر راهپیمایی را طی کردند.
باور کنید این مردم، ماشین برفروب و گریدر و محلولپاش ندارند اما از سویی شعارهای انقلابی را فریاد میزدند و از سوی دیگر، تلاش میکردند، برای چند قدم هم که شده، مسیر راهپیمایی را برای اطرافیان خود، هموار کنند.
مدیریت ناکارآمد خدماتی، نتوانست چیزی از شور و شوق راهپیمایان بکاهد اما نشان داد که عیار «اولشدن» باید در میدان عمل مشخص میشود.
شاید از نظر شهرداری، ریشه مشکل، همچنان در فرهنگ شهروندان است. شاید هم شدت برفوسرما از حجم کفایت مسئولان شهری، بیشتر است.
شهرداری تبریز میتواند ٢٢بهمن را به چشم یک تعطیلات مفرح میانهفتهای ببیند و بیخیال تمام انتقادات، فصلی را در کتب شهروندی خود، به راهپیماییِ بیموقعِ وسطِ زمستان اختصاص دهد!