کد خبر: 990372
تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۳۹۸ - ۰۱:۱۸
نگاه وحید جلیلی به وارونه‌نمایی از ماهیت اصیل سربازان گمنام امام زمان (عج) در فیلم «روز صفر»
سازنده فیلم «روز صفر» دوست دارد سرباز گمنام امام زمان (عج) جیمز باند باشد، حالش گرفته می‌شود وقتی نماز می‌خواند، کلافه می‌شود وقتی یاحسین یازهرا می‌گوید، حتی وقتی کنار پرچم ایران می‌ایستد.
سرویس فرهنگ و هنر جوان آنلاین: مدیر دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی درباره فیلم «روز صفر» نوشت: قاسم سلیمانی‌ها را فراموش کنید، ایران را روبات‌ها حفظ می‌کنند، این اصلی‌ترین تم «روز صفر» است که کارگردان البته با تعابیر دیگری در نشست بعد از فیلم بر آن تصریح می‌کند: «این فیلم را ساختم تا به حافظان امنیت بگویم این قدر طلبکار نباشید از ملت، خودتان این شغل را انتخاب کرده‌اید، کارت را انجام دادی بیا برو... دیگه اینقدر طلبکار نمان!»

وحید جلیلی در ادامه می‌نویسد: تنها گروهی که همه به آن‌ها بدهکارند، دسته‌ای از روشنفکران ایرانی هستند که می‌توانند بابت طلبشان حتی سربازان گمنام امام زمان (عج) را (به هر دو معنا) لخت کنند! روشنفکر ایرانی دوست دارد تو جیمز باند باشی، حالش گرفته می‌شود وقتی نماز می‌خوانی، کلافه می‌شود وقتی یاحسین یازهرا می‌گویی، حتی وقتی کنار پرچم ایران می‌ایستی. به خشم می‌آید وقتی کارت را جهاد فی‌سبیل‌الله می‌دانی، چگونه تحمل کند تو را وقتی نقشه ریگی را نقش بر آب و دین قلابی‌اش را رسوا می‌کنی؟ از نگاه آن‌ها مأموریت ریگی نباید شکست بخورد! از نگاه حاج قاسم، مهم‌ترین جرم ریگی آن است که به غارت ایمان مردم آمده است و نه فقط امنیت‌شان و از نگاه روشنفکر‌ها مهم‌ترین جرم حاج قاسم آن است که تصویری که کاخ سفید دوست دارد از اسلام بدهد را، رسوا می‌کند.

قاسم سلیمانی‌ها، با هویت عمیقاً دینی و معنوی‌شان کابوس طیف روشنفکران ایرانی از سکولار و لائیک تا ملحد وآتئیست هستند.

مسئول شورای سیاستگذاری جشنواره مردمی عمار در ادامه آورده: فیلم «روز صفر» رسماً دو فیلم است؛ یک فیلم، ماجرای پیدا شدن ریگی است و فیلم دوم ماجرای مفقود شدن مجاهدان متدین مخلصی که شرّ این مهره اسلام امریکایی را از سر ملت کم کردند.

«روز صفر» ماجرای فیلمسازی است که میلیارد‌ها تومان از وزیری که زیرکی و اینتلیجنس در چشم‌هایش موج می‌زند، پول می‌گیرد تا مأمورانش را پیش چشم او لخت و بی‌هویت و از ذیل پرچم ایران خارج کند.

باید اعتراف کرد این عملیات به مراتب از دستگیری ریگی پیچیده‌تر و حرفه‌ای‌تر است و می‌شود فیلمی کمدی در همین ژانر و چه بسا جذاب‌تر از «روز صفر» در موردش ساخت؛ «ماجرای دزدیدن یک قهرمان جان بر کف مؤمن و مسلمان و جایگزین کردنش با یک روبوت لائیک امریکایی!»

جالب است فیلمساز که قطعاً بیش از رضای واقعی (و نه آن روبات ساخت امریکا که در فیلم می‌بینیم) برای فیلمش پول گرفته، به دنبال کنشی سیاسی و اجتماعی و دادن پیام به حافظان امنیت است که: «رویتان را زیاد نکنید»، اما مدافعان بی‌مرز ایران، به فتوای فیلمساز محترم فقط باید بیزنسمن باشند و حق ندارند پیام و آرمانی برای جامعه‌شان داشته باشند و جان‌شان را بر سر دین، خدا، آرمان، اعتقاد و وطن، کف دست بگیرند.

فرو کاستن وطن به آغل، پروژه قدیمی روشنفکری ایرانی است که ترور شخصیت قاسم سلیمانی‌ها مرحله جدیدی از آن است. قاتل حاج قاسم تنها آن سگ زردی نیست که در کاخ سفید زوزه می‌کشد، بلک واتر‌های ایرانی، زدن تیر خلاص و حل کردن هویت قاسم سلیمانی‌ها در اسید سینمای لائیک را بر عهده گرفته‌اند.

آن‌ها که از نزدیک، شکارچیان اطلاعاتی ریگی را- که از مؤمن‌ترین و متدین‌ترین بچه‌های وزارت هستند- می‌شناسند در برابر این حجم از وقاحت روشنفکری ایرانی برای مصادره حماسه‌های مجاهدان مسلمان مبهوت شده‌اند و البته چه جای تعجب؟

غرب اراده کرده است که جهنم و بهشت و خدا و رسول‌الله و شهادت و جهاد و... را در روایتی کاریکاتوری از زبان داعش و جندالله و... به نمایش بگذارد و روشنفکر ایرانی در انجام این مأموریت به یاری‌اش برمی‌خیزد.

روشنفکر خشمگین که نمی‌تواند مردمانی را که صیاد شیرازی‌ها و حججی‌ها و قاسم سلیمانی‌ها را با فریاد یاحسین یازهرا تشییع می‌کنند از یاد ببرد، وارد میدان می‌شود تا اگر امریکایی‌ها جسم سلیمانی را قطعه قطعه می‌کنند و از ملت می‌گیرند، او روح و تفکر و روحیه و مکتب سلیمانی را محو و با یک ورژن عمیقاً دروغین با ویژگی‌های لائیک و امریکایی جایگزین کند.

«روز صفر» مصداق اتم یک فیلم ایدئولوژیک است؛ ایدئولوژی‌ای به مثابه آگاهی کاذب و برساخته از معادلات قدرت‌طلبانه‌ای که یک سویش برآوردن ریگی‌هاست و سوی دیگرش ترور فیزیکی و شخصیتی حاج قاسم‌ها. دقیقاً در امتداد مأموریتی که امریکایی‌ها برای ریگی تعیین کرده بودند عمل می‌کند؛ منحصر کردن چهره دین در تحجر و منجی‌نمایی و قهرمان‌سازی از سکولاریسم و لائیسیته و قاعدتاً هر دو پیش امریکا مأجورند.

ریشوی فرصت‌طلب آخر فیلم، دقیقاً خود کارگردان است که به نمایندگی از جریان روشنفکری (که کوچک‌ترین نقشی در دفاع از ایران در ۴۰ سال گذشته نداشته است) به سرقت و مصادره حماسه فرزندان مؤمن یک ملت مسلمان آمده است.

صدالبته عبور از بایکوت به تحریف، نشانه دیگری از شکست روشنفکری ایرانی در برابر انقلابی است که ۴۰ سال تلاش غرب‌زده‌ها برای نادیده گرفتن پیروزی‌ها و پیشرفت‌هایش، ناکام مانده است.

نسل جدید سینمای انقلاب اسلامی، سینمای سانسور و بایکوت را شکست داده و گام بعدی، غلبه بر سینمای تحریف است.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار