سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: اغلب در گفتگوهای روزمره زیاد میشنویم که اطرافیان احساس افسردگی و ناشادی میکنند و از زندگی خود راضی نیستند. مدام گله و شکایت میکنند و از اینکه نمیتوانند از این احساسات منفی اجتناب کنند در عذاب هستند. باید توجه داشت شدت این احساسات منفی متفاوت است و از خفیف تا خیلی شدید میتواند در نوسان باشد. حال به تعریف اختلال افسردگی و نشانههای آن پرداخته و آن را به دقت بررسی میکنیم.
عمدهترین شکایت در افراد افسرده احساس ناامیدی، اندوه، غمگینی و بیارزشی است. بیمار این علائم را به صورت درد روحی توصیف میکند و گاه از این شکایت میکند که نمیتواند گریه کند. این افراد در برنامهریزی برای آینده ناتوان هستند و از شدت ناامیدی نمیتوانند آینده خوبی برای خود تصور کنند.
این افراد در عین حال که از این نشانهها رنج میبرند، اغلب اوقات از افسردگی خود بیخبر هستند و شکایتی از خلق افسرده خود ندارند، در حالی که این افراد از خانواده، دوستان و تمامی فعالیتهای مورد علاقه خود کناره گرفتهاند.
تقریباً تمامی بیماران افسرده از کم شدن انرژی خود شکایت دارند. کاهش انرژی باعث میشود فرد نتواند وظایف خود را به راحتی انجام دهد، از نظر تحصیلی و شغلی به مشکل برمیخورد و انگیزهاش برای قبول طرحهای جدید کاهش مییابد.
تعداد غیبت این افراد در کلاسهای درس بیشتر میشود و آنها علاوه بر نداشتن انرژی و انگیزه از کمبود تمرکز هم در عذاب هستند. عدم تمایل به درس خواندن باعث افت تحصیلی شدید افراد افسرده میشود و آنها حتی در هنگام کار هم تمرکز کافی ندارند و با تأخیر به سر کار میروند یا در حالات شدیدتر فرد خانهنشین میشود و سرکار نمیرود.
بیش از ۸۰ درصد افراد افسرده مشکل خواب دارند. یعنی سحرخیزیها و بیدار شدنهای زیاد در طول شب برای آنها دردسرساز میشود و آنها فقط درگیر فکر کردن به مشکلات خود هستند. در زمینه اشتها هم تغییراتی به وجود میآید. برخی به شدت کم اشتها میشوند و در برخی افزایش اشتها حتی شدید دیده میشود. اضطراب از علائم شایع افسردگی است و قسمت اعظم بیماران افسرده با آن دست و پنجه نرم میکنند. باید توجه داشت انواع تغییراتی که در مصرف غذا و استراحت این بیماران رخ میدهد باعث تشدید پارهای از بیماریهای جسمی میشود که میتوان به دیابت، افزایش فشار خون، بیماریهای ریوی و قلبی اشاره کرد. در افراد افسرده بینظمیهای قاعدگی و کاهش میل و علاقه به زناشویی امری شایع است.
اختلال افسردگی از جمله اختلالاتی است که در کودکان و نوجوانان هم دیده میشود. این اختلال در کودکان به شکل هراس از مدرسه، چسبیدن بیش از حد به والدین و در مواردی به صورت رفتارهای پرخاشگرانه بروز میکند. در نوجوانان ضعف عملکرد تحصیلی، سوءمصرف مواد، رفتارهای جامعهستیز، بیبند و باری، فرار از مدرسه و خانه از نشانههای افسردگی محسوب میشود.
یکی از مهمترین دلایل ابتلا به افسردگی، ابتلای بستگان به این اختلال است که باعث میشود بحث ارثی و ژنتیکی بودن این اختلال قویاً مطرح شود. به طوری که اگر یکی از والدین به این اختلال مبتلا باشند به احتمال ۱۰ تا ۲۵ درصد، فرزند آنها نیز مبتلا میشود و اگر هر دو والد مبتلا باشند ریسک ابتلای فرزندان بیشتر میشود. باید توجه داشت اگر اعضای درجه اول فرد مبتلا باشند احتمال ابتلا بیشتر از زمانی است که بستگان دورتر به این اختلال دچارند.
در مورد سایر عوامل ایجادکننده افسردگی میتوان به وقایع استرسزای زندگی اشاره کرد. از دست دادن یکی از والدین قبل از ۱۱ سالگی، از دست دادن همسر و بیکاری از مهمترین عوامل ایجادکننده افسردگی است، به طوری که افراد بیکار، سه برابر بیشتر از کسانی که کار میکنند علائم افسردگی را گزارش میکنند.
یکی از نکات جالب در این زمینه وقوع اتفاقاتی است که اعتماد به نفس فرد را خدشهدار میکند. این دسته از اتفاقات به دلیل اهمیت زیاد برای فرد بیشتر او را برای اختلال افسردگی مستعد میکنند.
درمان این اختلال به دو صورت دارو درمانی و رواندرمانی است. داروهای ضد افسردگی عملکرد انتقالدهندههای عصبی را در مغز تنظیم میکنند، در نتیجه از شدت نشانهها کم کرده و فرد احساس بهتری پیدا میکند، اما در درمانهای روانشناختی، افکار منفی و نامناسب فرد اصلاح میشود و فرد شیوه تازهای برای اندیشیدن در مورد خود، جهان و آینده پیدا میکند که کاملاً با احساس ناامیدی و بیپناهی تجربه شده متفاوت است. بهترین حالت درمان، ترکیبی از دارو درمانی و درمانهای روانشناختی است و باعث میشود بهترین نتیجه در کوتاهترین زمان به دست بیاید.
*دکترای تخصصی روانشناسی