سرويس حوادث جوان آنلاين: کارگر شهرداری که متهم است با زنجیر چشم سرایدار مدرسه را کور کردهاست در جلسه دادگاه درخواست گذشت کرد.
به گزارش جوان، این پرونده صبح دیروز در شعبه هفتم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی کیخواه رسیدگی شد. ابتدای جلسه نماینده دادستان در جایگاه ایستاد و در قرائت کیفرخواست گفت: پرونده ۱۷بهمنسال۹۷ با شکایت سرایدار دبستانی در کهریزک تشکیل شد. آن مرد که بینایی چشم چپ خود را از دست دادهبود، گفت: «سرایدار مدرسه هستم. چند روز قبل در زنگ تفریح مرد جوانی در حالیکه یک زنجیر در دست داشت وارد مدرسه شد. او حال طبیعی نداشت و فریاد میکشید. دانشآموزان با دیدن او وحشت کرده بودند و به این طرف و آن طرف میدویدند. با دیدن این صحنه نزدیک آن مرد شدم تا او را از مدرسه بیرون کنم که ناگهان با زنجیر به من حمله کرد و مدعی بود به مادر یکی از بچهها پیامک دادهام و مزاحم او هستم. با شنیدن حرفهایش تعجب کردم و خواستم از خودم دفاع کنم که ناگهان او زنجیر را به صورتم کوبید و باعث شد چشم چپم تخلیه شود.» نماینده دادستان در ادامه گفت: «با طرح این شکایت محمد ۳۲ساله شناسایی و دستگیر شد. او در اقرار به جرمش مدعی بود شاکی مزاحم مستأجر مادرش به نام الهام بودهاست به همین دلیل به شاکی حمله کرده است.» نماینده دادستان در آخر گفت: «از آنجائیکه رفتار متهم باعث رعب و وحشت بین دانشآموزان مدرسه شدهاست، برای او درخواست اشد مجازات دارم.»
در ادامه شاکی در جایگاه ایستاد و بعد از طرح شکایت خود گفت: «وقتی استخدام شدم سواد کمی داشتم. ادامه تحصیل دادم و حالا دیپلم گرفتهام. در این چند سال خدمت کسی از من شکایتی نداشته است حالا نمیدانم چرا متهم این ادعاها را مطرح کرده است.» مرد میانسال ادامه داد: «با از دست دادن یکی از چشمانم، چشم راستم نیز تنها ۲۰سانت دید دارد و این حادثه در روحیه پسر ۱۵ساله و دخترم تأثیر بدی گذاشته است، اما به حرمت اسم متهم (محمد) میخواستم رضایت بدهم و برای ملاقات به زندان بروم، اما خانوادهام راضی نشد. حالا برای متهم قصاص نمیخواهم، اما درخواست دیه دارم.»
سپس متهم در جایگاه ایستاد. او که با شنیدن حرفهای متهم به گریه افتاده بود دستان شاکی را بوسید سپس با اقرار به جرمش ابراز پشیمانی کرد و گفت: «کارگر شهرداری و معتاد به شیشه بودم به همین خاطر همسرم با داشتن یک فرزند طلاق گرفت. در خانه مادرم زندگی میکردم و الهام مستأجر مادرم بود. او شوهر و یک فرزند داشت. روزی الهام گفت سرایدار مدرسه بارها به او پیامک داده است. این شد که غیرتم گل کرد! زنجیر را برداشتم و به مدرسه رفتم. حین زنگ تفریح وارد مدرسه شدم و به سرایدار حمله کردم.»
متهم در آخر گفت: «روز حادثه بر اثر مصرف مواد در حال خودم نبودم به همین خاطر مرتکب جرم شدم. از دادگاه درخواست گذشت دارم.»
سپس متهم در پاسخ به هیئت قضایی درباره اینکه چرا آن زن این موضوع را با شوهر خود مطرح نکرده بود، سکوت کرد و حرفی نزد.
در پایان هیئت قضایی وارد شور شد.