سرویس سیاسی جوان آنلاین: در ابتدای این پاسخ آمده است: پس از وقایع تلخ آبانماه، حجم فراوانی از تحلیلها و تفسیرهای سیاسی و اجتماعی درباره آنچه رخ داد، عرضه گردید و صاحبنظران و فعالان فکری مختلفی، کوشیدند از چشماندازهایی متفاوت، به آن نگریسته و به ریشهشناسی و تعلیل آن مبادرت نموده و لایههای پنهان آن را آشکار سازند. ما نیز بهعنوان جمعی از کسانیکه در نهاد دانشگاه، به کار علمی و فکری اشتغال داریم، نسبت به وضع سیاسی و اجتماعی، حساس و دغدغهمند هستیم زیرا هرگز نمیتوان از موضع دانشگاه و نهادهای علمی، انقلاب و مردم را در گذر رویدادها، تنها گذارده و به نظاره نشست، بهخصوص ازاینجهت که متأسفانه برخی نیروها و جریانهای سیاسی «خطاکار» زبان به عقدهنمایی سیاسی گشوده، «باطل» را جای «حق» نشانده و با «تحریف» و «مغالطه»، واقعیت را بهنفع خود و در راستای اغراض ناصوابشان تفسیر کردهاند. از جمله، باید به بیانیه سطحی۷۷نویسنده اشاره کرد که در آن تلاش شده بود حد اعلای دروغپراکنی و فرصتطلبی سیاسی، به نمایش گذاشته شود و «اغتشاشگران» به نام «ملت بزرگ ایران» جایگذاری و از سویی نظام جمهوری اسلامی که مظلوم بزرگ این عرصه بود نیز بر جایگاه متهم و مقصر نشانده شود.
در ادامه این پاسخ، پس از اشاره به خاستگاه فکری مولدان بحران، تمایز صیانت از مردم و مستضعفین با پوپولیسم دروغین، در قداست حق اعتراض و در محکومیت جنگ خیابانی، به چارچوب گفتمانی مشترک پیامهای کاخ سفید و محتوای نامه۷۷ پرداخته شده و آمده است: وقتی مقامات امریکایی رسماً از اغتشاشگران ایران اعلام حمایت کردند؛ اعلام کردند: «ادامه فشارها به ایران بدون یارگیری از میان آنها بی نتیجه خواهد ماند و ما باید یارانی داشته باشیم که ادبیات سازش را در داخل ایران تئوریزه کنند»، نویسندگان حزبی ۷۷ نفره خواسته یا ناخواسته وقتی از داخل کشور دست بر قلم برده گویی در اجابت به این درخواست، به تولید نامه مبادرت کردند آنگاه که گفتند: «ما به سهم خود، متصدیان حکومت را دعوت میکنیم تا در همه امور مملکت و خصوصاً بسته اقتصادی اخیر به قانون بازگردند و... به خواست مردم احترام گذاشته و نیز با عادیسازی روابط خارجی بساط تحریمها را جمع کنند.»
دعوت این نویسندگان از دولت ایران به عادیسازی روابط در شرایطی صورت میگیرد که دولت فعلی کشورمان نیز بنا به توصیه همین نویسندگان، شش سال از فرصت گرانبهای ملت کهن و ۷ هزارساله در مذاکره فرسایشی و بیهوده با گروه ۱+۵ تضییع شده و همه بهاصطلاح نتایج آن را رئیس جمهور خودخواه برآمده از لیبرال دموکراسی امریکا، ظرف چند ثانیه پاره کرد؛ همانجا اعلام کرد میخواهد کاری کند که ایرانیها مجدداً به پای میز مذاکره بیایند، اما او دیگر به آنها امتیاز نخواهد داد! از طرف دیگر نیز توصیه همین جنابان و جریان همسو با آنها به مماشات با اروپا عملاً هیچ نتیجهای در بر نداشته و حتی یک گام عملی نیز برای رفع تحریمهای ظالمانه بر نداشتهاند. با وجود این، وقتی همه برآوردها و شواهد میدانی از اغتشاشات اخیر نشان میدهد که دشمنان قسم خورده ملت ایران، افزایش قیمت بنزین را بهانه قرار داده و به گفته خودشان بیش از دوسال برای برهم زدن نظم عمومی کشور برنامهریزی کرده بودند، نمایندگان جریان غربگرا، اما همراستا با این اقدام ضد ایرانی در جملاتی موهن و با ادبیاتی اپوزیسیونی، اغتشاشگران و اعضای گروهکهای ضدانقلاب را شهروندان عادی خوانده و اقدام فداکارانه نیروهای مردمی و سازمانی حافظ نظم در دفاع از جان و مال مردم را جنایتکارانی مستحق تعقیب و محاکمه خواندند.
نامهای سکولار با واژگانی چریکی
استادان در ادامه پاسخ خود به بیانیه ۷۷ نفر، ادبیات این بیانیه را «نامهای سکولار؛ واژگانی رادیکال و چریکی» توصیف کرده و نوشتهاند: مدعیان اصلاحات و مدافعان دروغین ملت ایران نه تنها از نظام و انقلاب اسلامی عبور کرده بلکه برای اصل اسلام و مقدسات مردم ایران ارزش و اعتباری قائل نیستند. چنانکه در نوشتة هزار واژهای خود حتی یک کلمه از اسلام، مسلمان، دین، اخلاق، شرف و یا از دیگر واژگان مقدس رایج در قاموس ملت ایران استفاده نکردهاند. این ادبیات و قلم برای مردم مسلمان ایران، تداعیگر بیانیههای گروهکهای مارکسیست، راستگرایان لیبرال و التقاطیون ضد خلقی بوده است که امروز منفورترین افراد نزد همه ملل و کشورها هستند.
گو اینکه برخی از کلمات و جملات نویسندگان حزبی یاد شده نشان میدهد که ادبیات این گروه و وابستگان به احزاب خاص در هجمه به نظام اسلامی از رسانههای وابسته به استعمارگران و نظام سلطه فراتر رفته و گوی سبقت را از آنها ربوده است. چنانکه در آغازین جملات خود آوردند: «شلیک بیمحابای تفنگی که از محل بیتالمال برای دفاع از مردم فراهم شده بهسوی شهروندان عادی و غیرمسلح که برای ابراز اعتراض و یا خشم خود به خیابان آمدهاند، مطلقاً و فارغ از موضوع اعتراض غیرقابل توجیه و جنایتی است که قانون و دستگاه قضا نباید حتی لحظهای در تعقیب بانیان، آمران و عاملان آن تعلل کند.» در کذب مدعای بیانیهنویسان در ادعای دفاع از مردم، همین بس که سران کاخ سفید به حمایت از اغتشاشگران پرداخته و یکی از سفرای اروپایی افسوس میخورد که چرا در چنین شرایطی در ایران نیست تا از آن برای اهدافش استفاده کند. ضمن آنکه عوامل اصلی آشوبها به ارتباط خویش با عوامل بیگانه معترف و بر عضویت خویش در گروهکهای تکفیری - داعشی، منافقین، مارکسیستها، سلطنتطلبها، آنارشیستهای ری استارت، تا تجزیهطلبان قومی اقرار نمودهاند.
امضا کنندگان این نامه در پایان خطاب به ملت شریف ایران نوشته اند: ما دانشگاهیان کشور به نیابت از جامعه علمی کشور اعلام میداریم:
۱- نامه فرصت طلبانه ۷۷ نفره پس از سرمایه پلید به وجود آمده از طراحی هستههای جنگهای خیابانی، سوزانده شدن کارگر خدوم و بی گناه پمپ بنزین، پرتاب کردن انسان بی گناهی از طبقات ساختمان به پایین، آتش زدن ماشینهای امداد و گسترانیدن راهبرد کشتهسازی از یک سو و سوء تدبیر و کم کفایتی و بی عملی دولت محترم در اداره امور جاری مردم و چه بسا ضایع کردن امکانها و تواناییهای ادوار پیشین در صیانت از مردم و منابع طبیعی، تردیدی بر جای نمیگذارد که کشور از حیث سیاستگذاریهای تقنینی و اجرایی نیازمند فردایی بهتر متضمن حضور تفکری جوان، خلاق، جهادی و مردمگرا در آغازین سالهای چهل سالة دوم انقلاب اسلامی است؛ اندیشه و عملی که توأمان به صیانت از هویت انقلابی و ملی پرداخته و به تبلور استعدادهای ملت برای پیشرفت و آبادانی در اقصی نقاط کشور رهنمون شود.
۲- امضاکنندگان بیانیه ۷۷ که البته بخشی از آنها نادم و متوجه بهرهبرداری ابزاری دوستان خویش شدهاند، همان کسانی هستند که تا دیروز تنها راه حل مشکلات کشور را تعامل و مذاکره با غرب و امریکا دانسته و مانع گسترش تفکر خودباوری در حوزه اقتصاد بوده و اندیشة اقتصاد مقاومتی را به سخره میگرفتند، امروز گویا با فهم زمانه از رویکرد مردم در انتخابات پیش روی و فرارسیدن پایان عصر غربگرایی در کشور نگران شده و به جای اعتراف به اشتباه خویش و عذرخواهی از مردم، به هجمه علیه نظام اسلامی روی آورده و از شیوههای خشونتآمیز غرب در به هم زدن ثبات ایران اسلامی حمایت میکنند.
۳- چنانکه به اثبات رسید هدف دیگر نویسندگان به نیابت از جریان متبوع خویش، اتخاذ سیاست «فرار به جلو» بوده و قصد داشتهاند با متهمسازی نظام به تصمیمگیری در پشت درهای بسته، هزینه تصمیم افزایش قیمت بنزین را متوجه حاکمیت کرده و سهم پدیدآورندگی دولت ائتلافی خود را در آستانه انتخابات پیش روی مورد انکار قرار دهند.
۴- اوج عصبانیت سردمداران کاخ سفید از پیشرفتهای داخلی و منطقهای ملت ایران، کینهتوزی و دنائت برخی از دولتهای مزدور منطقه، توحش گروهکهای ضدانقلاب و حماقت برخی فرصتطلبان و قدرتطلبان، برداشتهای غلط جناحی و سوء استفادههای سیاسی در جریان حوادث اخیر نشان داد اگر دانایی و هوشیاری ملت بزرگ و باهوش ایران و ورود به موقع رهبر حکیم انقلاب اسلامی به غائله نبود، ابعاد این حادثه میتوانست به فتنهای بزرگ تبدیل شده و هزینههای مادی و معنوی ویرانگری را متوجه کشورمان سازد. بنابراین ضمن اعلام حمایت مخلصانه و بی شائبه از رهمنودهای حکیمانه معظم له و نیز اقدامهای محبتآمیز و حکومتی ابلاغی اخیرشان به شورای عالی امنیت ملی دایر بر تفکیکهای پیامدی حادثه، و تواضعمان مقابل ملت با هوش ایران؛ از خداوند سبحان طول عمر با عزت و تداوم زعامت عزتمندانه ایشان و سرافرازی ایرانیان را از خدای قادر متعال خواستاریم.
۵- ضمن حمایت از اقدام مسئولان کشور جهت برنامهریزی برای کاهش مصرف انرژی بهویژه سوخت راهبردی بنزین و قطع یارانه آن از طبقات مرفه، مصرانه تقاضا داریم طبق وعدههای خویش، قویاً از روند افزایش قیمت دیگر کالاها جلوگیری کرده و به هر شکل ممکن از تسری آن به حوزههای دیگر بهویژه کالاهای اساسی مورد نیاز مردم ممانعت به عمل آورند. در این رابطه تشدید نظارتها امری ضروری بوده و انتظار میرود از هرگونه کجسلیقگی، مجدداً در تولید التهاب از سوی دستگاههای دولتی در بازار، فضای کسب و کار و زندگی توده ملت ممانعت به عمل آورند. ضمن آنکه اگر اقدامی از سوی دشمنان مردم در این رابطه صورت گرفت آن را صادقانه با ملت در میان گذاشته و اطمینان داشته باشند که مردم صادق و کریم ایران در صورت کاربست صداقت از سوی مسئولان کشور، پاسخی شایسته خواهند داد.
۶- از نویسندگان بیانیه ۷۷ و همه خام اندیشان و مقلدان اندیشههای غرب هم میخواهیم تا به دامان ملت بازگشته و راهی را که پیشتر گروهکهای ضدخلقی با لوای خلق مرتکب، اما سرانجام در مقابل آنها قرار گرفتند را نپیمایند، زیرا همراهی با ضد انقلاب و اربابان آنها خذلان در دنیا و آخرت و شرمساری در پیشگاه تاریخ را در پی خواهد داشت.