کد خبر: 981810
تاریخ انتشار: ۲۵ آذر ۱۳۹۸ - ۰۸:۳۱
چشمپوشی از خرید‌های غیرضروری برای رسیدن به خواسته‌های بزرگ‌تر
امروز زن‌ها به جای پس‌انداز و خرید طلا تمام پولشان را صرف تعویض وسایل خانه می‌کنند. وسایلی را که با یک تعمیر ساده سال‌ها قابل استفاده می‌شوند دور می‌اندازند و پول زیادی را صرف خرید وسایل جدید می‌کنند. همین اسراف نسل جدید باعث شده است رؤیا‌های کوچک برای خانواده‌ها دست نیافتنی شوند.
مرضیه بامیری
سرویس سبک زندگی جوان آنلاین: آیا شما هم از آن دسته افرادی هستید که پس‌انداز در زندگی‌شان معنا ندارد؟ آن‌ها که امروز حقوق نگرفته فردا جیبشان خالی است و تا آخر ماه به چه کنم چه کنم می‌افتند؟ آیا از آن‌هایی هستید که معتقدند هر چه پیش آید خوش آید؟ آن‌ها که متناسب با شرایط روز پول خرج می‌کنند و هیچ هدف و برنامه‌ای ندارند؟ آن‌ها که چشم و همچشمی برایشان مهم است و برای هر دیداری حتی ساده گل و شیرینی می‌خرند؟ آن‌هایی که هدیه‌های سنگین برای تولد‌های غیر مهم می‌خرند؟ اصلاً بعضی‌ها وسواس خرید دارند و تا به فروشگاه و پاساژ نروند حالشان خوب نمی‌شود.

کسی از این خرید‌ها ذوق نمی‌کند
* تولد دخترشان بود. همه خوشحال و شاد بودند و مشغول تولد بازی. ناگهان پدر هدیه هیجان انگیزش را رو کرد و یک ساز گرانقیمت به دخترش هدیه داد. همه برایش دست و هورا کشیدند، اما زن از کار همسرش جا خورد و چند ثانیه‌ای خیره نگاهش کرد. همه او را تحسین کردند، اما مهمان‌ها که رفتند بحث زن و مرد بالا گرفت. شما می‌دانید چرا؟
* بوق ماشین، زن را متوجه کوچه کرد. کسی بی‌امان دستش را روی بوق گذاشته بود و خیال برداشتن نداشت. با حرص پنجره را گشود و نگاهی به پایین انداخت. این همسرش بود که می‌خواست با صدای بوق او را متوجه خودش کند. مرد سوئیچ به‌دست به زن لبخند زد. زن سراسیمه خود را به پایین رساند، اما بر خلاف تصور مرد او هرگز خوشحال نشد و حالش گرفته شد. اما چرا؟ یعنی از سورپرایز او خوشحال نشد؟ یعنی دوست نداشت مدل خودرویشان را از پراید به پژو ارتقا دهند؟
* تمام پاساژ را زیر و رو کرد تا آنچه مدنظرش بود را پیدا کند. سلیقه‌اش سخت بود و قیمت‌ها گران. بالاخره پالتوی خز مورد علاقه‌اش را خرید و سرمست از اینکه توانسته است در حراج زمستانی جنس با کیفیت با قیمتی مناسب پیدا کند، راهی خانه شد. مثل همیشه لباسش را برای همسرش پوشید، اما او متوجه نشد چرا مرد از تیپش استقبال نکرد.

دل را به دریا می‌زنیم و...
آنچه خواندید داستان‌هایی است که هر روز برای من و شما اتفاق می‌افتد. چیزی چشممان را می‌گیرد. بنابراین پا روی قواعد مالی می‌گذاریم و دل را می‌زنیم به دریا و خریدمان را می‌کنیم. مثل داستان اول خوشحالیم از اینکه فرزندمان را با هدیه مورد علاقه‌اش خوشحال کرده‌ایم. پول زیادی برای هدیه داده‌ایم تا کادوی ما تک باشد، اما فراموش می‌کنیم این هزینه را برای ارتودنسی دندان‌هایی که پس و پیش در آمده‌اند کنار گذاشته بودیم. یا مثل قصه دوم قول و قرارهایمان را فراموش و به جای عقل احساس را در خریدهایمان لحاظ می‌کنیم. چشممان دنبال زرق و برق است و دوست داریم همیشه چیز‌های لوکس بخریم. ارتقا در هر سطحی از زندگی خوب است حتی تعویض خودرو، اما نه وقتی شما و همسرتان آن پول را با هزار مکافات برای خرید خانه کنار گذاشته‌اید و شما بدون مشورت بخش زیادی از پول را صرف خرید ماشینی کرده‌اید که خیلی ضروری نبوده و همان پراید فعلاً کار شما را راه می‌انداخته است. پس ناراحتی زن قابل درک است. حالا باید ماه‌ها و سال‌های زیادی تلاش کنند تا آن مبلغ از پس‌انداز را برای خرید خانه جبران نمایند.

و اما داستان سوم که حکایت خیلی از ما خانم‌هاست. گاهی موضوع مهم‌تر را فراموش می‌کنیم و تحت تأثیر احساس و محیط قرار می‌گیریم. قرار است این ماه کمتر خرج کنیم تا چک فلان خرید را پاس کنیم، اما یادمان می‌رود و حرف دلمان را گوش می‌کنیم. فکر می‌کنیم خرید از حراج زرنگی محسوب می‌شود و ما سود کرده‌ایم، اما غافل از اینکه در شرایط مالی بحران‌زده همه پول را خرج پالتویی کرده‌ایم که برای سال بعد خریده‌ایم.

زورمان به سرعت تورم نمی‌رسد
شما چقدر برای زندگی مالی خود برنامه دارید؟ این روز‌ها پول در زندگی حرف اول را می‌زند و برای رسیدن به بسیاری از خواسته‌ها لازم است با همان حقوق‌های اندک و برنامه‌ریزی درست و صبوری به آرزوهایمان جامه عمل بپوشانیم. این روز‌ها هزینه یک زندگی معمولی سرسام آور است و خیلی مواقع چیزی برای پس انداز نمی‌ماند. تعداد زوج‌های شاغل بیشتر شده، اما هنوز کیفیت زندگی‌ها خیلی تغییر نکرده است. اصلاً اهل پس‌انداز و آینده‌نگری هم که باشیم گاهی وقت‌ها زورمان به سرعت تورم نمی‌رسد. مدام ما پولمان را به امید خرید خانه پس انداز می‌کنیم، اما قیمت خانه بالاتر می‌رود؛ حکایت همان من بدو و او بدو.

پس چه باید کرد؟ ناامید شد و برای خانه‌دار شدن دست روی دست گذاشت؟ نه. باید بدانید این اتفاق دیر و زود دارد، اما سوخت و سوز ندارد. مهم این است که چقدر شما روی هدفتان مصمم باشید. بسیاری از آن‌هایی که صاحب خانه شده‌اند با ریاضت و سختی آغاز کرده‌اند. خیلی از زوج‌ها همان اول ازدواج به جای بریز و بپاش‌های غیر ضروری و دهان پر کن مستقیم خانه خریده‌اند و لذت خانه‌دار شدن را به حرف‌های اقوام و همسایه ترجیح داده‌اند. خیلی از آن‌ها از لذت‌های خاص آن دوران بی‌بهره مانده‌اند. دلشان می‌خواست، اما به خاطر فراهم کردن قسط‌های خانه ماه عسل نرفتند. دوست داشتند در فلان مهمانی با همه جواهرات شیک ظاهر شوند، اما قبلاً آن‌ها را برای خرید خانه فروخته‌اند. دلشان می‌خواهد در خانه جدیدشان مهمانی بگیرند، اما زور جیبشان به خواسته‌های برحقشان نمی‌رسد و چشمپوشی می‌کنند. وقتی از خانه‌دار شدن خوشحالند پس همه سختی‌ها را به جان می‌خرند و می‌دانند تمام آن خواسته‌ها دست‌یافتنی است.

مدیریت مالی چقدر برایتان مهم است؟
مقوله اقتصاد و مدیریت مالی یکی از دغدغه‌های مهم خانواده‌هاست. شما چقدر با شریک خود تفاهم دارید؟ چقدر برای پول خرج کردنتان برنامه دارید؟ برنامه‌هایتان کوتاه‌مدت است یا درازمدت؟ آیا از آن‌هایی هستید که لذت خرید کردن و شیک پوشیدن را به پس‌انداز و آینده‌نگری ترجیح می‌دهید؟ آیا اگر برای هدفتان قرار باشد یک سال صبر کنید در این مدت دیگران متوجه صرفه‌جویی‌ها و تغیییر نگرش شما در زندگی و روابط می‌شوند؟ یا از آن‌هایی هستید که معتقد هستند هر چیزی جای خودش را دارد. پس انداز و مدیریت جای خود و لذت بردن از زندگی جای خودش؟

بعضی وقت‌ها این لذت می‌تواند خرید کردن باشد. می‌تواند خرید یک روسری یا یک کفش باشد که چشمتان را گرفته است. شما در چنین مواقعی چه می‌کنید؟ پشت پا به دلتان می‌زنید و بی‌خیال خرید می‌شوید یا از قانون و تبصره استفاده می‌کنید؟ بعضی خرج‌های غیرضروری را حذف و خرید خودتان را جایگزین می‌کنید؟
دیدگاه آدم‌ها نسبت به پول و مدیریت مالی خانواده متفاوت است. برای بعضی‌ها تضمین آرامش است و برای بعضی دیگر وسیله خودنمایی.

برنامه‌های خود را مکتوب کنید
شما برای مدیریت مالی خانواده چه برنامه‌هایی دارید؟ لازم است تا آن‌ها را مکتوب کنید و در اختیار اعضا قرار دهید، زیرا در این مجموعه همه با هم موظف به رعایت قانون هستند. از کودکان آغاز کنید. روزانه پول می‌گیرند، هفتگی به آن‌ها پول می‌دهید یا هر ماه مبلغی را به آن‌ها می‌دهید؟ اصلاًً ملاکتان برای پول توجیبی کودکان چیست؟ خرید هر روز خوراکی از بوفه مدرسه یا هر کاری که بچه‌ها دوست دارند با آن پول انجام دهند؟ لطفاً موضع خود را مشخص کنید.

حساب مشترک باز کنید
پس انداز شما کوتاه‌مدت است یا بلندمدت؟ پول‌ها را در حساب ذخیره می‌کنید یا در خانه؟ آیا با همسرتان حساب مشترک هم دارید؟ این حساب خیلی چیز مفیدی است. بار‌ها پیش آمده که برای مرد یا زنی حادثه رخ داده و آن‌ها قادر به برداشت پول نیستند، اما حساب مشترک دست هر دو را در مواقع ضروری باز می‌گذارد. شما با پس‌اندازتان چه می‌کنید؟ آن را در مؤسسه اعتباری می‌گذارید تا سود بیشتری به آن تعلق بگیرد؟ یا در صندوق‌های خانوادگی که قرض‌الحسنه هستند می‌گذارید و برای وام خود برنامه می‌ریزید؟ فرقی نمی‌کند کدام راه را برگزینید. آنچه مهم است اهمیت پس‌انداز است. مهم این است که در جامعه پیشرفته امروز که اتفاقاً حوادث غیرقابل پیش‌بینی هم بیشتر از قبل است، همیشه آمادگی رویارویی با حوادث را داشته باشید. مهم است اگر عضوی از خانواده دچار بیماری شد، برای هزینه درمان دست و پایتان نلرزد و کارتان به قرض کردن نیفتد. مهم است همیشه بخشی از درآمد خود را در کارت‌های بانکی ذخیره کنید تا به راحتی بتوانید امور بانکی را انجام دهید و کنترل کنید.

حساب‌های بانکی بدون رمز دوم
اگر مبلغ پس‌اندازتان زیاد است تا روزی که از آن استفاده کنید آن را در یک حساب معتبر و بدون رمز دوم قرار دهید تا از هر گونه سوء استفاده در امان بماند. کارت‌های عابر بانک با وجود همه حسن‌هایی که دارد متأسفانه باعث راحتی در خرید می‌شود. قدیم‌تر‌ها وقتی کسی وسیله‌ای نیاز داشت باید منتظر می‌ماند تا حقوق بگیرد. وقت می‌گذاشت بانک می‌رفت و پول نقد در کیفش می‌گذاشت. اول پول می‌گرفت بعد خرید می‌رفت. اما الان اوضاع فرق کرده است. هر جا هرچه دلت خواست خرید می‌کنی سپس با یک کارت ساده آن را پرداخت می‌کنی. همین عدم محدودیت در پرداخت باعث می‌شود لذت خرید غیرقابل کنترل شود و مدام دست به جیب شوید. در مترو اصلاً قصد خرید ندارید، اما ناگهان از اجناس دستفروش‌ها خوشتان می‌آید و قصد خرید می‌کنید. یا یکدفعه شکمتان به قار و قور می‌افتد و هوس می‌کنید خودتان را به یک غذای خوشمزه در یک رستوران شیک دعوت کنید. پس اگر قادر به کنترل این میل شگفت‌انگیز و کارت خالی کن نیستید پیشنهاد می‌کنم هیچ کارتی همراه خود حمل نکنید. یا نهایت کارتی با مبلغ پایین برای انجام اموری مثل خرید بلیت و اینترنت و ... همراه داشته باشید. اگر برای حساب پس‌اندازتان کارت بگیرید قطعاً آن را بی‌حساب خرج خواهید کرد.

با چک حقوق خود را پیش فروش نکنید
اگر دسته چک دارید آن را کنترل شده مصرف کنید. بعضی‌ها فکر می‌کنند چکی خرید کردن لطمه‌ای به پس‌اندازشان نمی‌زند. اتفاقاً راحتی خرید با دسته چک باعث می‌شود شما بی‌حساب تمام حقوقتان را قبل از دریافت پیش فروش کنید. پس سعی کنید میل خرید را در خود رام کنید. باید دنبال راز موفقیت قدیمی‌ها گشت. تک‌تک زنان با درایت و توان خود پول پس‌انداز می‌کردند. اگر کسی برایش کار مهمی پیش می‌آمد و به خانه دوستش می‌رفت حتماً مبلغ قابل توجهی برای روز مبادا در خانه داشت. این رفتارشان عجیب، اما جالب بود. فرقی نمی‌کرد چگونه پس‌انداز می‌کردند. یکی در سطل برنج و دیگری در قوطی حبوبات. زیر فرش هم که اغلب پر از نعمت بود و هر بار آن را کنار می‌زدی یک اسکناس پیدا می‌شد. گاهی حتی یادشان می‌رفت آن‌ها را کجا پنهان می‌کردند و موقع خانه تکانی کلی اسکناس پیدا می‌شد و همه را خوشحال می‌کرد. انگار قدیمی‌ها نقش پس‌انداز را بهتر از ما می‌دانستند. آن‌ها برای هر مشکلی راه‌حلی داشتند. پس‌اندازشان کم بود، اما همیشگی بود. حالا، اما اکثر خانواده‌ها حتی خرج‌های ساده مدرسه را به موعد حقوق گرفتن یا دریافت یارانه موکول می‌کنند. معلوم نیست این دو هفته باقیمانده تا حقوق را چگونه قرار است پشت سر بگذارند؟! قدیم‌ها هم خوب می‌خوردند و هم خوب می‌پوشیدند و آمار خرید خانه و زمینشان خیلی زیاد بود. زن‌ها به هر بهانه و مناسبتی تکه‌ای طلا می‌خریدند و معتقد بودند چراغی بهر تاریکی است. قدیمی‌ها اهمیت زیادی برای زمین قائل بودند. فروش آن را برای امور پیش پا افتاده بد می‌دانستند و تا مجبور نمی‌شدند سراغ فروش نمی‌رفتند. اما امروز زن‌ها به جای پس‌انداز و خرید طلا تمام پولشان را صرف تعویض وسایل خانه می‌کنند. وسایلی را که با یک تعمیر ساده سال‌ها قابل استفاده می‌شوند دور می‌اندازند و پول زیادی را صرف خرید وسایل جدید می‌کنند. همین اسراف نسل جدید باعث شده است رؤیا‌های کوچک برای خانواده‌ها دست نیافتنی شوند. وقتی تمام پول خود را برای یک دست مبل گرانقیمت می‌دهید، وقتی بعد از آن فرش و دکوراسیون را متناسب با آن تغییر می‌دهید چطور انتظار خواهید داشت پولی برای خرید خانه و ماشین بماند. چطور بدون برنامه‌ریزی می‌توانید به خواسته‌هایتان برسید؟ درست است این روز‌ها درآمد کم است و هزینه‌ها بسیار بالا. قبول که بسیاری از خانواده‌ها در خرج روزمره می‌مانند و با معجزه روزگار می‌گذرانند، اما هنوز هم با درایت می‌شود کاری کرد کارستان. مثل کدبانو‌های قدیم که نه تنها بانوی خوش مطبخ که حتی مدیران مالی معرکه‌ای بودند. بسیاری از آن‌ها حتی سواد خواندن نداشتند، اما قدر پول را می‌دانستند و آن را حساب شده خرج می‌کردند. آن‌ها با مدیریت درست چند بچه قدونیم قد بزرگ می‌کردند و الان هر کدام دلخوش به خاطرات آن روز‌ها هستند، اما زنان امروز با وجود تنها یک بچه از بی‌پولی و مشکلات اقتصادی می‌نالند. مشکل مالی در همه دوره‌ها بوده و هست این آدم‌ها هستند که با مدیریت درست یا غلط پول را در خدمت خود یا خودشان را در خدمت پول قرار می‌دهند.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار