سرویس سیاسی جوان آنلاین: شرایط کشور از نظر اقتصادی و معیشتی هر چه حادتر شود، گزینه جریان غربگرای داخلی برای حل مشکلات تنها حول یک نسخه تکراری، تخیلی و پرهزینه میچرخد و آن «مذاکره با غرب با محوریت امریکا» به هر قیمت و با هر پیششرطی از طرف کشورهای مقابل است، اساساً تفاوت نمیکند که پیششرط کشورهای غربی «گروکشی صنعت موشکی یا قدرت منطقهای جمهوری اسلامی ایران باشد»، مهم آن است که ایران تابع هدفگذاری کشورهای امریکا- اروپا مقدمات مذاکرات شبهبرجامی دیگری را نیز فراهم کند.
از سال ۹۲ تاکنون افکار عمومی داخلی به صورت دائمی مجموعه واژگان و ادبیاتی هدفمند که یک هدف مشترک و نهایی را دنبال میکنند میشنوند، از جمله اینکه درآمدهای جاری و سالانه دولت وضعیت بحرانی را تجربه میکند، فروش نفت تقریباً غیرممکن است، انتقال رقمهای خرد بانکی نیز به خارج از کشور و بالعکس امکانپذیر نیست، دولت برای پرداخت دستمزد کارکنان و کارمندان نیز ناتوان است، سیلو و انبارهای مواد غذایی و کالاهای اساسی در وضعیت بحرانی و امثالهم که ابراز اینگونه جملات و عبارات تنها با یک هدف صورت میگیرد و آن اینکه جامعه ایرانی کشور خود را در شرایط کاملاً بحرانی و غیرقابل تغییر دیده و در استرس و التهابات ناشی از چنین وضعیتی، دچار تغییرات بنیادین و مبنایی در اندیشههای مذهبی و انقلابی خود شود.
طبیعی است با مشکلاتی نظیر گرانی، تورم و رکودی که وجود دارد اقشار مختلف کشور یک «ضرورت تصنعی» به نام «ضرورت حل و فصل مناقشات میان ایران و غرب از مسیر تعامل یکطرفه» را با توجه به آدرس غلطی که برخی از سیاستمداران به آنها میدهند چاره وضع موجود دانسته و در رویکردهای گذشته خود نسبت به انقلابیگری در عرصههای مختلف تجدیدنظر کنند.
دقیقاً همان رویهای که در زمان مذاکرات هستهای و نهایتاً درباره سندی بینالمللی به نام برجام اتفاق افتاد و طی آن نه تنها با شعار «مذاکره با غرب پایانبخش مشکلات داخلی» موفق به رأیگیری از مردم در انتخابات سال ۹۲ شدند بلکه در ادامه با تکرار اینکه وضعیت اقتصادی درآمدی دولت بحرانی است توانستند مقدمات مذاکرات یکطرفه برجام را نیز فراهم کنند.
پافشاری روی یک نسخه منسوخ شده
طی ماههای اخیر که مشکلات اقتصادی کشور در برخی از حوزهها با رفتارهای مشکوک و اظهارات قابل تأمل رو به افزایش گذاشته است، وابستگان به همان طیف روی نسخه سابق خود برای کاهش مشکلات کشور پافشاری میکنند و آغاز مذاکرات موشکی یا منطقهای با امریکا – اروپا را تنها راهکار تغییر اوضاع فعلی تفسیر میکنند، در حالی که تجربه برجام و هزینههای اقتصادی فراگیر آن همچنان پیش روی افکار عمومی است و هر روز وسعت هزینههای اقتصادی برجام رو به افزایش میگذارد.
یک ماه از اغتشاشات آبان ماه نگذشته است که روزنامهها و شخصیتهای وابسته به طیف غربزده داخلی بدون توجه به مطالبات اقتصادی مردم و پاسخدهی نسبت به اینکه چه زمانی تلاش واقعی و حقیقی خود را برای کاهش مشکلات معیشتی مردم آغاز خواهند کرد، در سطح رسانههای خود به صورت گسترده لزوم آغاز مذاکرات موشکی یا منطقهای را به عنوان کلید جدید و اساسی حل مشکلات فعلی عنوان میکنند!
علی بیگدلی فعال سیاسی اصلاحطلب در روزنامه آرمان مینویسد: «بهرغم تمام فشارهای وارده بر جمهوری اسلامی ایران و با وجود تمام انتظاراتی که ما از طرفهای برجام داریم که نمونه آن در صحبتهای رئیسجمهوری دیده شد که گفتند اروپا باید از کشور ما نفت خریداری کند و موانع شبکه بانکی را بردارد، برای اروپا سخت خواهد بود زیرا از تهدیدهای امریکا ترس دارند. اگر ما در همین نقطه صفر باقی بمانیم و در رویکرد خود تغییری ایجاد نکنیم و منتظر امتیازگیری باشیم، هیچ اتفاق مثبتی رخ نمیدهد. برجام در حالت فعلی یک پدیده مرده و بیفایده است و از این حالت خارج نمیشود، مگر اینکه موازنهای بین امتیازدهی ایران و طرفهای برجام شکل گیرد.»
این شخصیت غربزده در حالی تأکید میکند تا ما به اروپا امتیاز ندهیم، نمیتوانیم انتظار به ثمر رسیدن برجام را داشته باشیم که به صورت مکرر طرف اروپایی اعلام کرده خواستهاش، ایجاد محدودیت گسترده در صنعت موشکی ایران و تغییرات گسترده در قدرت منطقهای کشورمان و اجرای دستورات استعماری FATF است.
او میافزاید: من پیشبینی میکردم که دیر یا زود اتفاق میافتد و الان هم باز پیشبینی میکنم که دیر یا زود باز هم اتفاق میافتد. همچنان که آبان ۹۸ از دیماه ۹۶ گستردهتر، خشنتر و غارتیتر بود، بعدی هم گستردهتر، خشنتر و غارتیتر خواهد بود، اگر جمهوری اسلامی به سرعت به فکر این نباشد که با مردم آشتی کند و به سمت این برود که رضایت و اعتماد و مشارکت آنها را جلب کند.
تهدید به جای پاسخگویی به خاطر فقدان کارآمدی گفتمان غربزدگی
مصطفی تاجزاده از دستگیرشدگان فتنه ۸۸ در گفتوگویی که روز گذشته منتشر شده است بدون آنکه کمترین اشارهای به هزینههای اقتصادی، سیاسی و امنیتی که طیف متبوع وی دستکم طی شش سال اخیر با مهندسی آرای انتخاباتی به سمت یک فرد خاص در انتخابات ریاست جمهوری و لیست خاص در انتخابات مجلس داشتهاند، همچنان از مقام یک مدعی و منتقد سخن گفته و نظام را متهم اصلی شرایط موجود میداند.
وی در بخشی از گفتوگوی خود میگوید: «اصل این موضوع (اغتشاشات آبان) قابل پیشبینی بود. مردم از نظر اقتصادی تحت فشار بسیار زیادی هستند. از نظر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی احساس میکنند که گوش شنوایی برای اعتراضات و حرفهای آنها وجود ندارد. توجیه نیستند که چرا ایران باید تحریم باشد و فشارها را تحمل کند. فضای فساد هم که کلاً جامعه را گرفته است، آن بالا همه مشغول بخور بخور هستند و کسی به فکر ما نیست!»
تاجزاده میگوید: «این اعتراضات همچنان حلناشده باقی مانده است و تمام علل و عوامل و دلایلی که موجب اعتراضات مردمی در بیش از ۱۰۰ شهر ایران شد، همه به قوت خود باقی است. هیچ یک از آنها کم نشده و با نحوه برخورد حکومت اضافه هم شده است، بنابراین باز مردم منتظر هستند که در یک فرصت دیگر، اعتراض کنند. همانطور که گفتم مگر اینکه یک تجدیدنظر در سیاستها صورت گیرد و مردم احساس کنند حکومت صدای آنها را شنیده و لزومی ندارد که به خیابان بریزند، برخورد کنند، آتش بزنند و غارت کنند.»
دولت متبوع غربزدهها مطلقاً مقصر وضع موجود نیست!
جالب است که این عنصر غربزده همانند بسیاری از همفکران خود و رسانههای وابسته به این جریان، اساساً در موضعگیریهای خود سهمی را برای دولت ناکارآمد خود در انتخابات در نظر نگرفته و اشاره به آن نمیکند که کشور بعد از شش سال معطل ماندن نسخهای پرهزینه به نام «مذاکره به هر قیمتی» چه وضعی را تجربه میکند.
تاجزاده در حالی همانند سایر منسوبان به این جریان انگشت اتهام را به سمت حاکمیت سیاسی کشور نشانه میرود که افکار عمومی با توجه به سیل گسترده اقتصادی ناشی از رویکردهای خوشبینانه که در عرصه سیاست خارجه نسبت به کشورهای غربی وجود دارد، متحمل سنگینترین هزینههای اقتصادی و معیشتی شده است.