حرفهای خوب زدن، قشنگ و باکلاس صحبت کردن، اطو کشیده سخنرانی کردن و دم از پایاننامه، تز و دکترا زدن کار راحتی است، اما وقتی پای عمل به میان میآید، آنوقت است که اوضاع متفاوت میشود و شناختن افراد کاردان از بقیه راحتتر، البته بهشرط آنکه کاردانی پیدا شود.
اینکه برای حل معضل اخلاق در ورزش هرچند دیر تشکیل جلسه بدهیم و سمپوزیوم به راه بیندازیم و از متخصصان و متبحران علم اخلاق دعوت به عمل بیاوریم تا مقاله ارائه بدهند بسیار نیکوست، اما همه خوب میدانیم که این کافی نیست. معضلی که امروز در ورزش کشور با آن روبهرو هستیم و به جایی رسیده که بزرگ و کوچک ورزش به نوعی با آن درگیر هستند و دستی بر آتش آن دارند، چیزی نیست که با برپایی چند جلسه و سخنرانی برطرف شود. به نظر میرسد برای برونرفت از این معضل و بحران باید این بحثها با نگاه کاربردی و منطقی از چارچوب جلسه خارج و در میدان عملیاتی شود.
اینکه صرفاً در میان پوشهها، بندها و تبصرههای قانونی یا در میان پایاننامهها و تزهای دانشگاهی به دنبال راهحل معضل اخلاق باشیم، نه نتیجهای در پی دارد و نه اینکه کاری عقلانی است، حتی اگر از سوی عدهای تحصیلکرده و متفکر صورت گیرد.
نکته اینجاست که تمامی این شعارها و برنامهها باید در میدان عمل مورد امتحان و آزمون قرار گیرد. باید برنامهها طوری ریخته شود که بتوان در موقع لزوم از آنها به بهترین شکل استفاده کرد، اما آنچه تاکنون اتفاق افتاده، این است که تمامی طرحها، برنامهها و نقشهها در همان پوشهها و پایاننامهها باقی مانده و بعد از پایان جلسات بسته شده تا امروز شاهد این ولنگاری اخلاقی در ورزش کشور باشیم. شاهد این باشیم که روی سکوهای ورزشگاهها حرمت نازنینترین موجود عالم، یعنی مادر زیر پا گذاشته شود و در مقابل در نشستهای خبری هم الفاظی به کار ببرند که گوشها از شنیدنش سرخ میشود.
چنین اوضاعی فقط حاصل همین روند پایانناپذیر دلخوش کردن به جلسات و گردهماییهاست. فقط شعار دادن و حرف زدن را یاد گرفتهایم و وقتی قرار است کاری انجام شود، همه وامیمانیم و بدتر اینکه از دیگران توقع انجام کار فرهنگی را داریم. دردآور است وقتی میشنوی که رئیس فدراسیون فوتبال بعد از این همه افتضاح به بار آمده، با وقاحت تمام بگوید برای دو ساعت بازی نمیتوانیم کار فرهنگی انجام دهیم و تازه این وظیفه بقیه است، نه ما! حالا شما بیایید و برای این ورزش با چنین مدیران بیتالمالخوری جلسه فرهنگی برگزار کنید، به نظر شما کسی، چون مهدی تاج اصلاً به نتیجه و کارکرد این جلسات اهمیت میدهد؟ پاسخ روشن است، نه مهدی تاج که بقیه رؤسای فدراسیونها نیز دستکمی از او ندارند و بیشتر به فکر درآمدزایی هستند تا کار فرهنگی و زیربنایی.
کار فرهنگی باید در میدان عمل به نتیجه برسد که تاکنون نرسیده و پشت درهای سالن جلسات باقی مانده و با تمام شدن آن جلسات نیز به پایان رسیده است. برنامه فرهنگی باید کاربردی و عملیاتی باشد که تاکنون نبوده، بنابراین زیاد هم نباید دلخوش بود به ثمره این جلسات و این دورهمی، چراکه فعلاً در فدراسیونی مثل فوتبال رئیس کمیته انضباطی و اخلاق به اسم استعفا میروند و هیچکس نمیپرسد که چگونه با این همه فساد و بیاخلاقی قرار است مقابله شود! بدون شک پاسخ این سؤال تشکیل جلسه و گردهمایی نیست.