کد خبر: 975997
تاریخ انتشار: ۱۲ آبان ۱۳۹۸ - ۲۲:۵۳
میزگرد «جوان» درباره افزایش اعتیاد و آسیب‌های اجتماعی در میان زنان
یکی از دلایل افزایش اعتیاد در جامعه و در بین خانم‌ها در دسترس بودن مواد مخدر است و اینکه با یک تلفن این مواد در خانه به افراد تحویل داده می‌شود. نکته بعدی که موجب روند رشد اعتیاد در جامعه و با آهنگی تندتر در میان خانم‌ها شده است، ارزان بودن مواد مخدر است. برای مقابله با این حجم گسترده اعتیاد به مواد مخدر هم باید از همان دوران نوجوانی به بچه‌ها آموزش بدهیم
زهرا چیذری
سرويس زنان جوان آنلاين: بغض گلویش را گرفته و مانع سخن گفتنش می‌شود. وقتی می‌خواهد از قصه زندگی‌اش بگوید چشمانش چشمه اشک می‌شود و انگار دوباره تجربه تلخ اعتیاد و کارتن‌خوابی پیش چشمانش آمده باشد، حرف زدن برایش سخت می‌شود. پریسا یکی از زنانی است که افتادن در گرداب اعتیاد را تجربه کرده و به واسطه اعتیاد تا آوارگی و کارتن‌خوابی پیش رفته است. پریسا مانند بسیاری از زنان معتاد دیگر به واسطه اعتیادش شوهرش در دام اعتیاد افتاده است، اما او آنقدر اراده داشته تا اعتیاد را کنار بگذارد و برای ساختن دوباره ویرانه‌های زندگی‌اش کمر همت ببندد. پریسا حالا دیگر معتاد نیست. درست شبیه افسانه که اعتیادش را کنار گذاشته و برای حفظ خانواده‌اش و برای خوشبختی و آینده تنها فرزندش با تمام مشکلات و سنگ‌هایی که زندگی بر سر راهش انداخته می‌جنگد و پاک ماندن برای ادامه این راه به او قوت قلب می‌دهد. پریسا و افسانه توانسته‌اند خودشان را از ۲۸۰ هزار زنی که به دلایل مختلف به دام اعتیاد افتاده‌اند، جدا کنند و در صف زنان سالمی قرار بگیرند که در برابر مشکلات زندگی سر سازگاری و بنای تسلیم ندارند. اما آن‌ها تجربیات و حرف‌های جالبی دارند که وقتی می‌خواهیم اعتیاد و آسیب‌های اجتماعی حوزه زنان و چرایی دلایل افزایش روند رشد اعتیاد در زنان را بررسی کنیم، حضور و حرف‌هایشان نگاه واقع‌بینانه‌تری از اوضاع زنانی که گرفتار اعتیاد و سایر آسیب‌های اجتماعی می‌شوند به ما می‌دهد. در عین حال افسانه و پریسا مصداقی از دو زن معتادند که وقتی اراده کردند اعتیاد را کنار بگذارند موفق بوده‌اند و حالا ایستاده‌اند تا دوباره زندگی‌شان را بسازند. پریسا و افسانه هم میهمان میزگردی هستند که با حضور فاطمه باجلان مددکار اجتماعی و مدیر مددسرای بانوان آفتاب نیلوفری و ریحانه مدرسی کارشناس مددکاری اجتماعی، کارشناسی ارشد مشاوره خانواده و توانبخشی برای بررسی اوضاع اعتیاد و آسیب‌های اجتماعی در زنان در روزنامه جوان برگزار شد.

خانم باجلان! شما مدیر یکی از مددسرا‌های ویژه بانوان و در واقع اولین مددسرای ویژه بانوان آسیب‌دیده در تمام کشور هستید. در مددسرا چه خدماتی به بانوان آسیب‌دیده ارائه می‌کنید و این مددسرا چه زمانی و با چه هدفی آغاز به کار کرد؟
مددسرای ما اولین مددسرای ایران است و سال ۹۶ هم دومین مددسرای کشور راه‌اندازی شد. این مددسرا‌ها برای این راه‌اندازی شده تا افراد بی‌سرپرست یا کسانی که شب جایی برای ماندن ندارند، مکانی برای خوابیدن داشته باشند و در خیابان نمانند. ابتدای تأسیس مددسرا خدماتش در حد شام و صبحانه بود و افرادی که شب را در مددسرا می‌گذراندند باید صبح بیرون می‌رفتند، اما امسال این امکان فراهم شده تا کسانی که می‌خواهند روز هم در مددسرا باشند و خدمت ناهار هم به خدمات ما اضافه شده است و مددجویان می‌توانند روز‌ها هم در مددسرا باشند تا در خیابان نباشند و آسیب‌های آن‌ها در سطح شهر پخش نشود.

به نظر می‌رسد منطقی‌تر باشد که برای افرادی که خودشان بخواهند امکان حضورشان در مددسرا فراهم باشد.
بله، ما یک مددجو داشتیم که گاهی مجبور می‌شدیم در طول روز او را پنهان کنیم تا مجبور نباشد از مددسرا بیرون برود زیرا بیرون رفتن از مددسرا دوباره وی را در معرض آسیب قرار می‌داد و موجب می‌شد تا باز لغزش کند و روز از نو و روزی از نو!
سر همین ماجرا‌ها بود که مدیریت آسیب‌های شهرداری تهران تصمیم گرفت تا در طول روز هم بتوانند افرادی که می‌خواهند در مددسرا باشند. در عین حال من خودم، چون به عنوان مددکار فعالیت می‌کنم و مددجو‌هایی که به ما مراجعه می‌کنند برایم مهم هستند تلاش می‌کنم تا حد امکان به آن‌ها کمک کنم تا به زندگی عادی برگردند و اعتیادشان را ترک کنند.

شما امکانات ترک هم دارید؟
خیر نداریم، اما سعی می‌کنیم به معتادان کمک کنیم تا ترک کنند. به خصوص معتادان به شیشه گاهی در خود کمپ هم توانسته‌اند ترک کنند.

افسانه خانم! شما از مددجویان همین مددسرا هستید که موفق شده‌اید اعتیادتان را ترک کنید و به زندگی عادی برگردید و گویا از مددجویان قدیمی مددسرای بانوان هستید که حالا مدتی است به زندگی عادی برگشته‌اید. شما چه مدت در مددسرا حضور داشتید؟
من چهار سال در مددسرا حضور داشتم و حالا یک سالی می‌شود که به زندگی خودم بازگشته‌ام.

از داستان زندگی‌تان برایمان بگویید و اینکه چه شد دچار اعتیاد شدید؟
علت اعتیاد من همسرم بود. بعد از مدتی برای اینکه بتوانم ترک کنم از همسرم جدا شدم، اما این مسئله نه تنها کمکی به من یا همسرم نکرد بلکه باعث شد شرایط برایم بدتر و اعتیادم شدیدتر شود. در عین حال برای ترک تلاش می‌کردم و بالاخره موفق شدم ترک کنم.

پنج سال پیش پرستار در منزل بودم و تسویه حساب کرده بودم تا برای خودم و پسرم خانه بگیرم که یک موتوری کیف من را دزدید و تمام پول و مدارکم را بردند و اینگونه شد که زندگی کارتن‌خوابی من شروع شد. قبل از آن من یک سال بود که پاک بودم و مواد مخدر استفاده نمی‌کردم، اما بعد از این ماجرا وقتی مجبور شدم به مددسرا بیایم آنقدر با فشار‌های روحی مواجه بودم که دوباره لغزش کردم. بار‌ها پاک می‌شدم و دوباره لغزش می‌کردم. برای یک معتاد همیشه هدف مصرف مواد مخدر است. البته من در تمام دوران اعتیادم کار می‌کردم و پرستار شبانه‌روزی بودم. سری آخر سه ماهی بود که به مددسرا نیامده بودم و در مسافرخانه‌ها بودم. دیگر به جایی رسیده بودم که واقعاً می‌خواستم پاک شوم. در همین دوران بود که خانم باجلان و یکی دیگر از مددکار‌های مددسرا با من تماس گرفتند و گفتند نمی‌خواهی بگردی؟ من گفتم به شرطی می‌آیم که من را نگه دارید! وقتی به مددسرا رفتم خانم باجلان به من گفت: «اگر آمدی آدم شوی نگهت دارم.» این حرف خیلی به من برخورد. آن مدت در مددسرا ماندم و گفتم سر من را هم بزنید بیرون نمی‌روم. در آن مدت مراحل پاکی‌ام را طی کردم و الان بیش از یک سال است که به زندگی برگشته‌ام. در این مدت همسرم به زندان افتاد و چند روز قبل هم دوباره لغزش کرد، اما بنا به توصیه مددکاران مجموعه و خانم باجلان در خانواده ماندم و توانستم زندگی‌ام را مدیریت کنم.

خانم باجلان! چرا به افسانه گفتید در خانه بماند و به خاطر لغزش همسرش بیرون نیاید؟
مددجویان ما مانند فرزندان من هستند و وقتی چند روز پیش افسانه نزد من آمد و گفت همسرش لغزش کرده است، من به او گفتم اگر در خانه یک نفر مصرف‌کننده در کنار تو هست در اینجا ۶۰ مصرف‌کننده حضور دارند. پس در خانه‌ات بمان و به خاطر پسرت آشیانه‌ات را حفظ کن.

افسانه خانم! با توجه به اینکه همسر شما هم معتاد است پسرتان مشکلی ندارد؟
خدا را شکر پسرم سالم است. پسرم با پدربزرگ و مادربزرگش زندگی می‌کرد. مهندس آی تی و شاغل است و اتفاقاً برای ترک اعتیادم به من کمک کرد.

پس حمایت خانواده را داشتید؟
نه اصلا. بعد از طلاقم عملا من هیچ جایی در خانواده نداشتم. به همین خاطر هم خیلی با مشکل مواجه شدم و شاید برایتان جالب باشد بدانید که من اولین بار در اتوبوس ترک کردم!

در اتوبوس! چگونه؟
بله، من ۴۵ روز مسیر تهران- یزد را می‌رفتم و برمی‌گشتم تا ترک کنم. آن زمان هنوز مددسرایی هم وجود نداشت.

پریسا خانم! داستان زندگی شما چیست و چرا معتاد شدید؟
من، چون در خانواده‌ام اعتیاد وجود داشت از مواد مخدر نفرت داشتم، اما شرایط زندگی‌ام به گونه‌ای شد که در پی یک ضربه سهمگین در زندگی با طلاقم از همسر اولم به مواد مخدر رو آوردم. همسر دومم هم معتاد بود و اولین تجربه مصرف من همراه همسرم بود و من معتاد شدم. متأسفانه خانواده‌ام هم حمایتی از من نداشتند و این مسئله باعث شد تا سرنوشتم تغییر کند. ابتدا مقداری طلا و جواهر داشتم، اما بعد با از دست دادن آن‌ها دیگر کاملاً تنها و بی‌پناه شدم. یک شب که هوا خیلی سرد بود و من در خیابان مانده بودم، ماشین‌هایی که معتادان متجاهر را جمع می‌کنند آمدند و من هم با گشت به گرمخانه آمدم. در آنجا برخورد خوبی با من شد و با احترام و ارزشی که در آنجا برای من قائل شدند انگیزه‌ام برای ترک جدی شد و موفق شدم اعتیادم را ترک کنم. بعد از ترک اعتیاد دوباره با کمک خانم باجلان به زندگی‌ام بازگشتم.

صحبت‌های افسانه و پریسا را شنیدیم. خانم باجلان! شما به عنوان یک مددکار و فردی که مدت‌هاست با آسیب‌های حوزه زنان سر و کار دارید فکر می‌کنید چقدر آسیب‌دیدگی و اعتیاد زنان می‌تواند به تکرار چرخه آسیب در جامعه منتهی شود؟
زن و مادر رکن اصلی و زیربنای خانواده و جامعه است و اگر این زیربنا آسیب ببیند، تمام خانواده و جامعه آسیب می‌بیند. این خانم‌ها یک سوم راه را رفته‌اند و توانسته‌اند سر و سامانی به زندگی‌شان بدهند، اما نباید آن‌ها را رها کرد و باید به آن‌ها کمک کنیم تا بتوانند زندگی‌شان را حفظ کنند. اما همین که این‌ها توانسته‌اند از مددسرا جدا شوند و به زندگی خانوادگی‌شان بازگردند خیلی خوب است. مددجویانی که به مددسرا مراجعه می‌کنند چیزی برای از دست دادن ندارند و محیط یا خانواده یا شرایط موجب شده تا این افراد به چنین مسیری کشیده شوند و شاید اگر ما هم در این شرایط قرار گرفته بودیم ممکن بود به همین بحران‌ها دچار شویم. پریسا و افسانه از جمله مددجویانی هستند که خودشان را از آلودگی‌های اخلاقی حفظ کردند، اما واقعیت این است که برخی از این زنان به خاطر شرایط خاصی که دارند به ورطه مسائل اخلاقی هم می‌افتند که این مسئله شرایطشان را بحرانی‌تر می‌کند.

خانم باجلان! آمار و ارقام می‌گوید آسیب‌های اجتماعی زیاد و زنانه شده است. در گذشته اگر مردی معتاد می‌شد کمتر پیش می‌آمد همسرش هم دچار اعتیاد شود، اما حالا انگار قبح ماجرا هم شکسته است و خانم‌ها راحت‌تر به سمت آسیب‌های اجتماعی و اعتیاد کشیده می‌شوند. از نگاه شما چرا با چنین شرایطی مواجهیم؟
افزایش آمار آسیب‌های اجتماعی برای ما امری کاملاً محسوس است. ابتدای راه‌اندازی مددسرا ما یکی دو مددجو داشتیم، اما حالا تعداد زیادی مددجو داریم و روزانه ۶۰ نفر مددجو پذیرش می‌کنیم. البته ۶۰ نفر هستند که به طور دائم در مددسرا زندگی می‌کنند. گشت‌های شبانه هم هر شب تعدادی را به مرکز می‌آورند. مددسرا ۱۰۰ تا ۱۵۰ نفر ظرفیت دارد و ما سعی می‌کنیم به این افراد انگیزه بهبودی بدهیم و با برخی کمپ‌ها هم در ارتباطیم تا بتوانیم افرادی را که خودشان می‌خواهند به کمپ بفرستیم تا اعتیادشان را ترک کنند. علاوه بر مددسرای ما، مددسرای منطقه ۱۲ هم هست و تعداد زیادی هم زنان کارتن‌خواب در دره فرحزاد داریم که بناست مددسرایی هم در آنجا احداث شود. فشار‌های اقتصادی اخیر هم به چالش‌ها و آسیب‌های اجتماعی موجود دامن زده است. ما با افرادی مواجهیم که از شهرستان‌ها برای کار به تهران می‌آیند، اما در تهران نه فقط کاری پیدا نمی‌کنند بلکه در چرخه آسیب می‌افتند و هم اکنون بسیاری از مددجویان ما چنین شرایطی دارند. جالب اینجاست که اگر ما بخواهیم مددجویی را از چرخه آسیب بیرون بکشیم کار بسیار کند و میلی‌متری پیش می‌رود، اما ورود آن‌ها به شیب آسیب به شکلی نزولی و پیش‌رونده است. به همین خاطر لازم است تا سیاست‌گذاری‌ها در حوزه آسیب‌های اجتماعی ارتقا یابد و رسیدگی بیشتری به مددسرا‌ها صورت بگیرد. علاوه بر این باید به خود مددکار‌ها هم رسیدگی شود در حالی که پیش از این مددکار و مددیار ما زیر یک میلیون حقوق می‌گرفت. کاهش آسیب این نیست که ما تنها مددجو‌ها را بریزیم آنجا و یک جای خواب و غذای گرم داشته باشند، بلکه باید تلاش کنیم تا این افراد را از چرخه آسیب‌ها نجات دهیم. به همین خاطر هم سعی می‌کنیم با کمک خیرین بخشی از نیاز‌های این افراد همچون هزینه‌های دارو و درمانشان را تأمین کنیم.

من جواب بخشی از سؤالم را نگرفتم که چرا با افزایش این آسیب‌ها مواجهیم؟
درباره چرایی افزایش آسیب‌ها باید بگویم ما ماده مخدری داریم به نام شیشه و باید حواسمان باشد این آسیب‌ها از هیچ کس دور نیست و در کمین تمام ما و خانواده‌های ماست. این مواد مخدر از کجا می‌آید؟ مواد مخدر جدید به وفور در جامعه وارد می‌شود و وقتی به جامعه آمد و در دسترس قرار گرفت افراد را آلوده می‌کند. ماده مخدر شیشه روانگردان است که شاید به لحاظ جسمی ترکش کار سختی نباشد، اما وابستگی روانی آن به سادگی رفع نمی‌شود و نیازمند مراقبت مداوم است و بدون گروه درمانی و حضور در جلسات قابل درمان نیست. افزایش مواد مخدر روانگردان گل و شیشه موجب شده تا آمار اعتیاد و آسیب‌های اجتماعی افزایش یابد. مصرف روانگردان‌ها هم اکنون به بچه‌های مدرسه‌ای رسیده و گروه همسالان در این زمینه به شدت روی هم تأثیر می‌گذارند و اعتیاد به این مواد روانگردان سرآغازی برای بروز بسیاری از آسیب‌های اجتماعی است.

خانم مدرسی! نظر شما در این باره چیست؟
من فکر می‌کنم یکی از دلایل افزایش اعتیاد در جامعه و در بین خانم‌ها در دسترس بودن مواد مخدر است و اینکه با یک تلفن این مواد در خانه به افراد تحویل داده می‌شود. نکته بعدی که موجب روند رشد اعتیاد در جامعه و با آهنگی تندتر در میان خانم‌ها شده است، ارزان بودن مواد مخدر است. برای مقابله با این حجم گسترده اعتیاد به مواد مخدر هم باید از همان دوران نوجوانی به بچه‌ها آموزش بدهیم تا با عوارض اعتیاد به مواد مخدر آشنا شوند و بدانند چه شرایطی در کمین آنهاست زیرا نوجوانان با یک جست‌وجو در شبکه‌های اجتماعی و از طریق گروه‌های همسالان و دوستان این اطلاعات را به دست می‌آورند. پس چه بهتر که خانواده یا مدرسه اطلاعات درست را به آن‌ها بدهند. از سوی دیگر لازم است تا روانشناسان و مشاوران در مدارس حضور داشته باشند تا به افراد کمک کنند مشکلاتشان را حل کنند. خیلی وقت‌ها افرادی که توانایی مواجهه با مشکلاتشان را ندارند برای فرار از مشکلاتشان به اعتیاد پناه می‌برند که این مسئله نه تنها مشکلاتشان را حل نمی‌کند بلکه چالش‌های تازه‌ای را پیش روی آن‌ها قرار می‌دهد.
همینطور یکی از موارد دیگری که موجب شده تا اعتیاد در جامعه ما و حتی در میان زنان ما افزایش یابد، این است که قبح اجتماعی اعتیاد در جامعه ما ریخته است و وقتی قبح اجتماعی موضوعی همچون اعتیاد بریزد راحت‌تر پذیرفته می‌شود.

به نظر شما چرا قبح اجتماعی اعتیاد ریخته است؟
به نظر من از وقتی گفتند اعتیاد بیماری است نه جرم و معتاد بیمار است و مجرم نیست قبح اجتماعی اعتیاد ریخت و این مسئله در جامعه پذیرفته شد. وقتی چیزی پذیرفته شد ترس از آن کمتر می‌شود و همه‌گیری اجتماعی پیدا می‌کند. بعد‌تر آموزش محیطی پیش می‌آید و ممکن است ما در جمع‌هایی قرار بگیریم که به این کار دعوت شویم. بنابراین باید نه گفتن را یاد بگیریم. الان ماده مخدر گل را می‌توان در باغچه خانه هم کاشت یا حتی در برخی پارک‌ها در همین تهران با گیاه گل مواجه می‌شویم.

از سوی دیگر به نظر من جایگاه مددکاری اجتماعی در جامعه ما در حد تخفیف گرفتن در بیمارستان یا در کمپ‌های ترک اعتیاد است در صورتی که مددکاری این نیست. مددکاران باید روی افراد مختلف چند سال کار و اعتمادشان را جلب کنند تا مددجو بتواند به مددکار اعتماد کند. باید در زمینه آسیب‌های اجتماعی شایسته‌سالاری صورت بگیرد و افرادی در جایگاه‌های مدیریتی قرار بگیرند که توانمندی لازم را داشته باشند. ممکن است مدیریت‌ها عوض شود، اما مددجو‌ها تغییر نمی‌کنند. مددجو فردی آسیب‌دیده است و ما باید بدانیم با انسان‌ها سر و کار داریم و نباید روی آسیب تجارت کنیم. اما گاهی اوقات اینقدر کم گذاشته می‌شود که مایی که در بطن کار هستیم دلمان می‌سوزد. خیلی از افراد حتی اسم مددسرا یا سامان‌سرا به گوششان نخورده است و نمی‌دانند اصلاً چنین مکان‌هایی وجود دارد. از طرفی اطلاع‌رسانی نمی‌شود که همه‌گیر نشود و حجم گسترده‌ای از معتادان متجاهر به این مکان‌ها هجوم می‌آورند و در عین حال ممکن است سوء‌استفاده‌هایی هم بشود.

اما من خیلی با شما موافق نیستم! حتی زن یا دختری که مقصر بوده، اما از خانه بیرون زده بهتر است در جایی نسبتاً امن شبش را بگذراند تا اینکه در خیابان بماند و این برای کل جامعه آسیب کمتری دارد. شما اینطور فکر نمی‌کنید؟
ما الان چند جا داریم در تهران؛ سامان‌سرای لویزان و مددسرای منطقه ۲۲ و چند مددسرا هم قرار است افتتاح شود، اما ظرفیت لازم را برای جمعیت تهران ندارد.

اتفاقاً من فکر می‌کنم با توجه به آسیب‌هایی که در کمین خانم‌هاست، لازم است تا تعداد گرمخانه‌ها یا مددسرا‌ها برای خانم‌ها بیشتر از آقایان باشد چراکه یک آقا اگر شب در خیابان بماند با مشکل چندانی مواجه نمی‌شود، اما اگر یک خانم شب در خیابان بماند ممکن دچار آسیب‌هایی شود که گاهی اوقات به هیچ وجه جبران‌پذیر نیست. شما موافق نیستید؟
باجلان: اینکه باید مددسرا‌ها زیاد شود نباید به این مفهوم باشد که درآمد‌ها یا صورت وضعیت‌هایمان زیاد شود. باید تعداد مددکاران ما هم زیاد شود و برای هر کسی که وارد این مددسرا‌ها می‌شود یک برنامه‌ای وجود داشته باشد و رها نشود تا بتوان آسیب‌های اجتماعی حوزه زنان را کنترل کرد.

مدرسی: باید در این مددسرا‌ها جداسازی وجود داشته باشد. البته بهزیستی هم خانه‌های امن را دارد. الان هم یک نگاه این است که طرف معتاد است و مواد می‌کشد، شما جای خواب و غذای گرم هم به او بدهید، این مسئله خودش مشوقی برای اعتیاد می‌شود.
در حالی که یک فرد آسیب‌دیده اگر در جامعه رها شود می‌تواند آسیب‌زا باشد و این مسئله درباره زنان با توجه به جایگاه و نقش محوری که در خانواده دارند بسیار مهم است. بیماری‌هایی مثل ایدز یا هپاتیت در بین زنان می‌تواند حساسیت بیشتری داشته باشد زیرا زن تولید‌مثل می‌کند و بیماری یک زن می‌تواند منجر به تولد نوزادی با بیماری شود.

وقتی یک مددجو به شما مراجعه می‌کند و با خدمات و تلاش شما برای بازگشت به زندگی عادی مواجه می‌شود در صورتی این بازگشت ماندگار خواهد بود که زمینه‌های اشتغال و پذیرش آن‌ها در جامعه فراهم شود در غیر این صورت این افراد دوباره به آسیب بازمی‌گردند. اما دور کردن این خانم‌ها از چرخه آسیب نیازمند همکاری سایر نهاد‌های حمایتی است. سایر دستگاه‌ها چقدر با شما همکاری دارند؟
باجلان: همکاری دستگاه‌ها با ما بسیار ضعیف است. ما با کمیته امداد واقعاً مشکل داریم. مددجویان ما در مددسرا نمی‌توانند برای مدت طولانی بمانند چراکه در آنجا اختلالات متعددی وجود دارد و مددجویان در سنین مختلف با اختلالات مختلف حضور دارند. البته من تفکیک کردم، اما باز هم مشکل وجود دارد. وقتی ما می‌خواهیم برای این‌ها یک وام ۵ میلیونی بگیریم تا بتوانند مستقل و از مددسرا خارج شوند کمیته امداد از ما ضامن می‌خواهد! در حالی که مددجوی معتادی که هیچ کس را ندارد از کجا باید ضامن بیاورد؟ کمیته امداد باید به این‌ها کمک کند و یک حقوقی برای این‌ها قرار دهد تا خودشان ضامن خودشان باشند. ما مددجویی داریم که پنج سال است در مددسرا گیر کرده و هیچ حامی‌ای ندارد. باید کمک کنیم تا این‌ها به چرخه اشتغال بازگردند.

شاید لازم باشد در کنار این مددسرا‌ها کارگاه‌هایی هم از سوی نهاد‌های حمایتی راه‌اندازی شود تا این افراد شاغل شوند. اینطور هم درآمدی دارند و هم سرشان گرم می‌شود و همین سرگرمی می‌تواند مانع از بازگشت آن‌ها به دامن آسیب‌ها شود. آیا چنین برنامه‌هایی وجود دارد؟
باجلان: در حال حاضر دو تا چرخ خیاطی بزرگ در مددسرا گذاشته‌ایم و متعلق به خانمی است که تولیدی روتختی‌های بسیار زیبایی دارد که به خارج از کشور صادر می‌شود یا کار ساخت جعبه که در مددسرا آموزش داده می‌شود و خود من هم همراه با این‌ها می‌نشینم و یاد می‌گیرم و حضور من در کارگاه باعث می‌شود تا مددجو‌ها هم سر ذوق بیایند و با ما همراه شوند.

مدرسی: این تجربه‌ای است که من خودم متوجه آن شده‌ام که معتادان کار‌های با دست را دوست دارند. خیلی از بچه‌های مددسرا‌ها در مترو یا جا‌های دیگر غرفه می‌زنند و فروشندگی می‌کنند زیرا آن‌ها دوست دارند کار کنند و درآمد داشته باشند. این بچه‌ها عملاً هیچ حمایتی ندارند و بیمه سلامت هم هیچ کارایی‌ای برایشان ندارد و الان کنسل شده است.

خانم باجلان! مشکل بیمه مددجویان شما چگونه است؟
قبلاً یکی دو تا از مددجویان را بیمه سلامت کردیم، اما اخیراً این کار متوقف شده است و کارایی هم ندارد. اغلب این افراد اوراق هویتی ندارند و این کار را سخت می‌کند. اغلب مددجویان ما مشکلات جسمی جدی دارند، اما به دلیل فقدان بیمه و هزینه درمان واقعاً با مشکل مواجهیم. برای بیماران مبتلا به ایدزی که به ما مراجعه می‌کنند اخیراً بیمارستان لقمان خدماتی ارائه می‌کند که رایگان است.
نظر شما
جوان آنلاين از انتشار هر گونه پيام حاوي تهمت، افترا، اظهارات غير مرتبط ، فحش، ناسزا و... معذور است
تعداد کارکتر های مجاز ( 200 )
پربازدید ها
پیشنهاد سردبیر
آخرین اخبار